موانع خودسازی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خودسازی و پیمودن راه کمال کار سهل و ساده ای نیست. بلکه بسیار مهم و دشوار است و موانعی در این راه وجود دارد که انسان مرید، باید در برطرف ساختن آنها جهاد کند وگرنه به مقصد نخواهد رسید.
بزرگ ترین مانع خودسازی و نیل به مقام قرب الهی، عدم قابلیت نفس مرید است. دلی که در اثر ارتکاب گناه آلوده و تاریک شده نمی تواند مرکز تابش انوار الهی باشد. وقتی قلب انسان در اثر گناه جایگاه و مرکز فرماندهی شیطان شد، فرشتگان مقرب الهی چگونه می توانند در آن فرود آیند؟!. حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «اذا اذنب الرجل خرج فی قلبه نکته سوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتی تعلب علی قلبه فلا یفلح بعدها ابداً؛ وقتی انسان مرتکب گناه شد یک نقطه سیاه در قلبش پیدا می شود، پس اگر از گناه توبه کرد نقطه سیاه محو می گردد، و اگر همچنان به معصیت ادامه داد، نقطه سیاه نیز تدریجاً بزرگ می شود تا اینکه بر مجموع قلب غلبه نماید. در این صورت هرگز به فلاح و رستگاری نخواهد رسید.» قلب گناهکار واژگون است و برخلاف مسیر حرکت می کند چگونه می تواند به سوی مقام قرب حرکت کند و افاضات و اشراقات الهی را بپذیرد؟! بنابراین، بر انسان مرید فرض و واجب است که در آغاز در تزکیه و تهذیب نفس خویش از گناهان بکوش، آنگاه وارد ریاضت و ذکر شود. وگرنه سعی در تلاش او در ذکر و عبادت، مقرب او نخواهد شد.
تعلقات دنیایی
یکی از موانع بزرگ این خودسازی، تعلقات مادی است، مانند علاقه به مال و ثروت، علاقه به همسر و فرزند، علاقه به خانه و اسباب زندگی، علاقه به جاه و مقام و ریاست، علاقه به پدر و مادر و برادر و خواهر و حتی علاقه به علم و دانش. این قبیل تعلقات، انسان را از حرکت و هجرت و سلوک بازمی دارند. قلبی که با محسوسات انس گرفته و شیفته و دلباخته آن هاست چگونه می تواند از آنها دست بردارد و به عالم بالا سیر و صعود نماید؟ دلی که جایگاه امور دنیوی است کجا می تواند مرکز تابش انوار الهی باشد؟ به علاوه بر طبق احادیث، حبّ دنیا ریشه تمام گناهان است و انسان گناهکار نمی تواند به مقام قرب الهی صعود نماید. جابر می گوید: «دخلت علی ابن جعفر (علیه السّلام) فقال: یا جابر! والله انی لمحزون و انی لمشغول القلب، قلت: جعلت فداک، و ما شغلک وما حزن قلبک؟ فقال یا جابر! انّه من دخل قلبه صافی خالص دین الله شغل قلبه عمّاسواه. یا جابر! ما الدنیا و ما عسی ان تکون الدنیا؟ هل هی الّا طعام اکلته اوثوب لبسته او امراه اصبتها؟ یا جابر! انّ المؤمنین لم یطمئنّوا الی الدنیا ببقائهم فی ها و لم یامنوا قدومهم الّاخره یا جابر! الّاخره دار قرار و الدنیا دار فناء و زوال، و لکن اهل دنیا اهل غفله، وکانّ المؤمنین هم الفقهاء، اهل فکرة و عبرة لم یصمّهم عن ذکر الله ما سمعوا بآذانهم و لم یعمهم عن ذکر الله ما رؤا من الزینه ففازوا به ثواب الآخرة کما فازوا بذلک العلم؛ خدمت امام محمدباقر (علیه السّلام) رسیدم پس به من فرمود: ای جابر! محزون و مشغول القلب هستم. عرض کردم: فدایت شوم، اشتغال و حزن شما در اثر چیست؟.فرمود: هر کس که دین صاف و خالص خدا در قلبش داخل شود از غیر خدا دلش فارغ خواهد بود. ای جابر! دنیا چیست و چه ارزشی دارد؟ آیا جز لقمه ای که می خوری و لباسی که می پوشی یا زنی که با او ازدواج می کنی، چیز دیگری است؟ ای جابر! مؤمنین به دنیا و زندگی در آن، اعتماد نمی کنند و از ورود به جهان آخرت خود را در امان نمی بینند. ای جابر! آخرت سرای جاویدان و دنیا محل مردن و گذشتن می باشد، لیکن اهل دنیا از این امر غافل هستند، گویا مؤمنین هستند که اهل فقاهت و تفکر و عبرت می باشند. آنچه به گوششان می رسد آنها را از ذکر خدا بازنمی دارد و رؤیت زروزیور دنیا آنها را از ذکر خدا غافل نمی سازد. پس به ثواب آخرت می رسند چنانکه بدین آگاهی دست یافته اند.» رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «لا یجد المؤمن حلاوه الایمان فی قلبه حتی لایبالی من اکل الدنیا؛ انسان شیرینی ایمان را نمی چشد جز وقتی که به آنچه می خورد بی اعتنا باشد.» بنابراین، بر سالک لازم است که این علاقه ها را از دل خویش خارج سازد تا هجرت و حرکت به سوی مقامات عالی برایش امکان پذیر باشد. فکر و ذکر امور دنیا را از قلب خویش بیرون براند تا یاد خدا جایگزین آنها گردد.لازم به یادآوری است که آنچه مذموم است، دلبستگی و علاقه به امور دنیوی است، نه خود آنها. انسان سالک مانند سایر انسان ها برای ادامه زندگی نیاز به غذا و لباس و مسکن و همسر دارد و برای تأمین آنها ناچار است کار کند.برای بقاء نسل باید ازدواج کند. برای اداره زندگی اجتماعی ناچار است مسئولیت اجتماعی بپذیرد، و به همین جهت در شرع مقدس اسلام از هیچ کدام اینها مذمت نشده بلکه با قصد قربت همه اینها می توانند عبادت محسوب شوند و مقرِب بنده باشند. خود اینها مانع حرکت و سیر و سلوک و یاد خدا نیستند، آنچه مانع حرکت و ذکر است دلبستگی و علاقه به این امور می باشد. اگر این امور هدف زندگی شدند و فکر و ذکر انسان را مشغول داشتند، لازمه اش غفلت از خدا خواهد بود. پول پرستی و زن پرستی و مقام پرستی، مذموم است و انسان را از سلوک بازمی دارد نه خود پول و زن و مقام و علم.مگر پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین و امام سجاد و سایر ائمه (علیهم السّلام) کار و کوشش نمی کردند و از نعمت های الهی برخورد نمی شدند؟ این یکی از مزایای بزرگ اسلام است که برای دنیا و آخرت و کارهای دنیوی و اخروی حدومرزی قائل نشده است.
پیروی از هوای نفس
سوّمین مانع، پیروی از هوی و هوس و تمایلات نفسانی است. تمایلات نفسانی همانند دودهای غلیظ، خانه دل را تیره وتار می سازند، و چنین دلی لیاقت تابش انوار الهی را ندارد. هوی و هوس ها دائماً قلب را به این طرف و آن طرف می کشند و به او فراغت نمی دهند با خدا خلوت کند و انس بگیرد. شبانه روز در تلاش است خواسته های نفسانی را ارضا کند، کی می تواند از دنیا هجرت کند و به بارگاه قدس الهی پرواز نماید؟.خدای سبحان در قرآن می فرماید: «و لا تتّبع الهوی فیظلک عن سبیل الله؛ از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا بازمی دارد.» امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: «اشجع الناس من غلب هواه؛ شجاع ترین مردم کسی است که بر هوای نفس غلبه کند.» یکی از موانع پرخوری و شکم پرستی است. شخصی که شبانه روز تلاش می کند غذاهای خوب و لذیذ تهیه کند و شکم را از انواع غذاها انباشته سازد، چگونه می تواند باخدای خویش خلوت کند، با او انس بگیرد و راز و نیاز کند. انسان با شکم انباشته از غذا چگونه می تواند حال عبادت و دعا داشته باشد؟ کسی که لذتش را در خوردن و آشامیدن می داند، کی می تواند طعم لذت مناجات را بچشد؟ و به همین جهت اسلام از پرخوری مذمت نموده است.حضرت صادق (علیه السّلام) به ابو بصیر فرمود: «یا ابا محمد! ان البطن لیطفی من آکله، و رب ما یکون العبد من الله اذا خفّ بطنه و ابغض ما یکون العبد الی الله اذا امتلا بطنه؛ شکم در اثر پرخوری طغیان می کند. نزدیک ترین احوال بنده به خدا هنگامی است که شکمش خالی باشد، و بدترین حالات وقتی است که شکمش پر باشد.» امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: «اذا اراد الله صلاح عبده الهمه قلّة الکلام و قلّة الطعام و قلّة المنام؛ هنگامی که خدا صلاح بنده اش را بخواهد قلت کلام و قلت طعام و قلت خواب را به او الهام می کند.» امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: «نعم العون علی اسر النفس و کسر عادتها التجوع؛ گرسنگی بهترین کمک برای کنترل نفس و شکستن عادت های او می باشد.» امیرالمؤمنین (علیه السّلام) روایت کرده: «قال الله تبارک و تعالی لیلة المعراج: یا احمد! لو ذقت حلاوة الجوع و الصمت و الخلوة و ما ورثوا منها. قال یا ربّ! ما میراث الجوع؟ قال: الحکمة و حفظ القلب و التقرب الیّ و الحزن الدائم و خفّة بین الناس و قول الحق، و لا یبالی عاش به یسر او بعسر؛ که خدای متعال در شب معراج به رسول خدا فرمود: یا احمد! کاش شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت و آثار آنها را می چشیدی. رسول خدا عرض کرد: پروردگارا! فایده گرسنگی چیست؟ فرمود: حکمت و حفظ قلب و تقرب به من و حزن دائم و کم خرجی و گفتار حق و بی باکی از اینکه در گشایش باشد یا در سختی.» باری سالک نیز مانند سایر مردم برای زنده ماندن و نیروی عبادت نیاز به غذا دارد اما باید به مقدار تأمین نیازهای بدن غدا بخورد و از پرخوری جداً اجتناب نماید. زیرا پرخوری اسباب کسالت و بی رغبتی به عبادت و قساوت قلب و غفلت از یاد خدا می شود. برعکس کم خوری و گرسنگی موجب سبکی و آمادگی برای عبادت و توجه به خدا می باشد و این موضوع کاملاً مشهود است. انسان در حال گرسنگی از صفای روح و نورانیت و حال خوشی برخوردار است که با شکم پر، این چنین نخواهد بود. بنابراین بر سالک لازم است به مقدار نیاز بدن غذا میل کند مخصوصاً به هنگام ذکر و دعا و عبادت، گرسنه باشد.
سخنان غیرضروری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس