غیبت در سیره نبوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در معارف و آموزه های دینی غیبت از گناهان بزرگ برشمرده شده است. غیبت واژه ای است، عربی از ماده «غیب» و به معنای «هر چیزی است که از شخص مخفی باشد»، است؛ اما غیبت در اصطلاح، برشمردن عیوب مؤمنین و آشکار نمودن آن بین مردم به هر نحوی از انحاء می باشد.
در تعریف غیبت و تهمت روایات بسیاری از سوی رسول خاتم (صلی الله علیه و آله وسلّم) روایت شده است که از جمله این روایات می توان به روایتی اشاره داشت که توسط ابوذر غفاری از آن جناب نقل گردیده است. ایشان نقل می کنند که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند: «ای ابوذر از غیبت بپرهیز که غیبت بدتر از زناست...گفتم: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) غیبت چیست؟ فرمود: غیبت این است که از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد. گفتم: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) اگر آن چه درباره ی او گفته می شود، در او باشد چه؟ فرمودند: بدان که، اگر آن چه بگویی، در او باشد، غیبتش را کرد ه ای و اگر آن چه بگویی در او نباشد، به او بهتان زده ای.»
نهی از غیبت در سیره پیامبر
غیبت از عمده ترین اسباب جدایی و تفرقه بین انسان ها بوده، دشمنی و کینه توزی بین آنان را موجب می گردد؛ از این رو رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) همواره مسلمانان را به انحاء مختلف از غیبت نهی کرده، به شدت از آن بر حذر می داشتند. بدیهی است که غیبت منحصر در زبان نمی باشد؛ از برخی از روایات صادره از سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) چنین بر می آید که انسان از هر راهی که نقص و عیب دیگری را بفهماند، اعم از این که بوسیله نوشتن باشد یا اشاره یا کنایه و یا....همه و همه از مصادیق غیبت به شمار آمده و حرام است. نقل است زنی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد و سئوالی پرسید و رفت. پس از بازگشت آن زن، عایشه که در این هنگام نزد حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) بود با دست خود به کوتاهی قد آن زن، اشاره کرده کوتاهی قد او را با دست نشان داد؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او فرمودند: «غیبتش را کردی». در برخی دیگر از روایات آمده، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او فرمود: «ای عایشه دندان هایت را خلال نما. او عرض کرد: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) آیا چیزی خورده ام که خلال کنم؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او فرمود: خلال کن. عایشه خلال کرد؛ تکه گوشتی از دهانش خارج شد و آن را بیرون انداخت.» هم چنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی ببرد یا به گونه ای سخن بگوید که شنوندگان از روی شواهد و قراین بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم، شخص مرتکب عمل شنیع غیبت گردیده است. بدین جهت شیوه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بر این قرار گرفته بود که وقتی خلافی را مشاهده می کردند، بدون آن که به نام فردی اشاره کنند با عنوان کلی و به صورت جمع حضار را نصیحت می فرمودند. در این باره روایتی از عایشه نقل شده که می گفت: «روش رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) بر این بود که وقتی به آن حضرت خبر می رسید که فلان شخص سخن ناروایی می گوید، برای این که به آبروی آن شخص لطمه ای وارد نیاید نام وی را نمی برد، بلکه می فرمود: ما بال اقوام یقولون کذا؛ چرا کسانی چنین می گویند.» رسول خدا نه تنها در گفتار، بلکه در عمل نیز مسلمانان را از ارتکاب به عمل شنیع غیبت باز می داشتند، به طوری که بنا بر نقل برخی از روایات «در مجلس ایشان از کسی بد گفته نمی شد و اگر از کسی لغزشی سر می زد در جای دیگر بازگو نمی شد.»
نمونه هایی از نهی از غیبت
نقل شده ماعز اسلمی یکی از مسلمانان صدر اسلام، مرتکب گناهی کبیره شده بود؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شده، خدمت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمد و از حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) خواست که بر او حد جاری کند تا از گناه این عمل پاک شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) حکم خدا را بر او جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دو نفر از یاران خویش را دیدند که در مورد آن مرد گنهکار صحبت می کنند، یکی از آن ها به دیگری می گفت: «این مرد آن چه را که خداوند پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد.» پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) سخنان آن دو را شنیدند؛ اما بلافاصله چیزی نگفتند تا این که روزی به همراه جمعی از اصحاب که آن دو نفر نیز جزء آنان بودند، قدم در راه گذاشتند؛ در بین راه، در بیابان، الاغی مرده دیدند که بدنش متعفن شده بود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) رو به اصحاب کرده فرمودند: «فلانی و فلانی کجایند؟» آن دو عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) ما اینجاییم؛ » پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «بیایید از مردار بدبو و متعفن این الاغ بخورید؛ » آن ها گفتند: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) آخر چه کسی این کار را می کند؟» حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند: «آن چه شما در مورد برادرتان گفتید از خوردن گوشت این الاغ سخت تر است...» . از عبدالله بن عمر نیز روایت شده که «عده ای در حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: باید غذا در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند. حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: غیبتش را کردید گفتند: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) ما چیزی از او را گفتیم که در او هست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست.» ابن سعد نیز در باب نهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) از غیبت، روایتی را از زید بن اسلم نقل کرده که می گفت: «پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در بیماری خود که در آن بیماری از دنیا رحلت فرموده بود، همه همسرانش را پیش خود جمع کرد. صفیه دختر حیی بن اخطب گفت: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) به خدا سوگند دوست می داشتم که درد شما بر من می بود.» برخی از زنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) با گوشه چشم و با تمسخر به او نگریستند؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) متوجه عمل آنان گردید، پس فرمود: گوشت مرده مضمضه کردید؛ آنان پرسیدند به چه مناسبت؟ فرمود: از این تمسخری که به دوست خود کردید....» . هم چنین در برخی منابع نقل شده است که «در یکی از جنگ ها، دو نفر از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) سلمان را فرستاده بودند که خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) برود تا برای آنان غذایی بیاورد. حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز سلمان را نزد اسامة بن زید که انباردار قافله بود، فرستاد؛ اما اسامه به آنان گفت، غذا تمام شده و چیزی پیش او نیست؛ سلمان دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند: اسامه بخل ورزیده است و درباره سلمان نیز گفتند: اگر او را سر چاه پر آبی بفرستیم، آن چاه خشک خواهد شد، آن گاه بر خلاف دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) نزد اسامه رفتند تا چیزی بیابند. در بین راه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) آنان را دیده فرمودند: چه شده است که می بینم، دها نتان آلوده به گوشت است. گفتند: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) ما امروز گوشتی نخوردیم. حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: گمراه شده اید؛ داشتید گوشت سلمان و اسامه را می خوردید؛ در پی این فرموده: آیه...و لا یغتب بعضکم بعضا... نازل شد.»
روایات در باب مذمت غیبت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس