ذوالقرنین
/zolqarneyn/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
خداوند دو شاخ .
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یکی از شخصیتهای مطرح شده در داستانهای قرآنی،ذوالقرنین است.
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:۱- "ذو" که در لغت به معنی صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذی»). ۲- "قرْن" که در لغت به معنی جمع کردن می باشد، اقتران از همین ریشه اجتماع دو چیز یا چیزهاست، به استخوان شاخ نیز "قَرن" گویند. ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.
وجه تسمیه
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست، بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).۱- او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می کند.۲- دو قرن زندگی یا حکومت او۳- وجود برآمدگی مخصوص در دو طرف سر او۴- تاج مخصوص او که دارای دو شاخک بوده و...
ذوالقرنین کیست؟
در اینکه او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه اینکه قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:۱- اسکندر مقدونی۲- یکی از پادشاهان یمن۳-کوروش هخامنشی ۴- منذر بن ماء السماء۵-تسن چی هوانگ تی (بزرگترین پادشاه قدیم چین) و...جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.
یاد کرد قرآن از ذوالقرنین
...
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:۱- "ذو" که در لغت به معنی صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذی»). ۲- "قرْن" که در لغت به معنی جمع کردن می باشد، اقتران از همین ریشه اجتماع دو چیز یا چیزهاست، به استخوان شاخ نیز "قَرن" گویند. ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.
وجه تسمیه
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست، بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).۱- او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می کند.۲- دو قرن زندگی یا حکومت او۳- وجود برآمدگی مخصوص در دو طرف سر او۴- تاج مخصوص او که دارای دو شاخک بوده و...
ذوالقرنین کیست؟
در اینکه او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه اینکه قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:۱- اسکندر مقدونی۲- یکی از پادشاهان یمن۳-کوروش هخامنشی ۴- منذر بن ماء السماء۵-تسن چی هوانگ تی (بزرگترین پادشاه قدیم چین) و...جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.
یاد کرد قرآن از ذوالقرنین
...
wikifeqh: ذی_القرنین
[ویکی شیعه] ذوالقرنین، لقب شخصیتی در قرآن که اختلاف های اساسی درباره هویت، دوره تاریخی و جزئیات سرگذشت او بحث های پردامنه ای را در منابع اسلامی در پی داشته است. بنا بر باوری قدیمیُ ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی (حک : ۳۵۶-۳۲۳ق.م) است ، به همین دلیل در منابع اسلامی و ایرانی، به ویژه اسکندرنامه ها، بیشتر مطالب مربوط به ذوالقرنین همان اطلاعات منابع تاریخی و افسانه ها و اسطوره های مربوط به اسکندر است.
در دوره اخیر برخی کوروش هخامنشی (حک : ۵۹۹-۵۳۰ق.م) را ذوالقرنین دانسته اند. هویت یأجوج و مأجوج و تعیین محل جغرافیایی سد ساخته شده توسط ذوالقرنین در برابر آن ها یکی از مسائل اصلی مرتبط با ذوالقرنین است.
ماهیت رازآمیز و پاسخ کوتاه پیامبر به پرسش کنندگان درباره ذوالقرنین و نیز کنجکاوی مسلمانان برای آگاهی از جزئیات داستان و به ویژه هویت این شخص به بحث های مفصّل و اختلافات جدّی میان عالمان اسلامی دامن زده است. آنچه بیش از هر چیز ذهن عالمان مسلمان را مشغول کرد، تطبیق ذوالقرنین بر اسکندر مقدونی بود که به لحاظ شخصیتش، آرای متفاوت و گاه متناقضی را درباره مسائل مرتبط با ذوالقرنین پدید آورد.
در دوره اخیر برخی کوروش هخامنشی (حک : ۵۹۹-۵۳۰ق.م) را ذوالقرنین دانسته اند. هویت یأجوج و مأجوج و تعیین محل جغرافیایی سد ساخته شده توسط ذوالقرنین در برابر آن ها یکی از مسائل اصلی مرتبط با ذوالقرنین است.
ماهیت رازآمیز و پاسخ کوتاه پیامبر به پرسش کنندگان درباره ذوالقرنین و نیز کنجکاوی مسلمانان برای آگاهی از جزئیات داستان و به ویژه هویت این شخص به بحث های مفصّل و اختلافات جدّی میان عالمان اسلامی دامن زده است. آنچه بیش از هر چیز ذهن عالمان مسلمان را مشغول کرد، تطبیق ذوالقرنین بر اسکندر مقدونی بود که به لحاظ شخصیتش، آرای متفاوت و گاه متناقضی را درباره مسائل مرتبط با ذوالقرنین پدید آورد.
wikishia: ذوالقرنین
[ویکی اهل البیت] ذوالقرنین یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.برخی از مفسرین معتقدند ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است. آنچه از آیات قرآن برمی آید، این است که او مردی قوی، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتی بزرگ بخشیده بود.
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:
ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).
در این که او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه این که قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:
جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.
داستان ذوالقرنین در سوره کهف آیات 83 تا 97 ذکر شده است و آنچه از این آیات برمی آید، این است که او مردی قوی، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتی بزرگ بخشیده بود.، وی مؤمن، موحد و مهربان بوده و از طریق عدل و داد منحرف نمی شود، به همین جهت مشمول لطف خاص خدا بوده به مال و ثروت علاقه ای نداشته است:
«وَیَسْئَلونَکَ عَنْ ذِی القَرْنَین»؛ و از تو درباره ذوالقرنین می پرسند. «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا»؛ ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم، او از این اسباب پیروی (و استفاده) کرد.
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:
ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).
در این که او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه این که قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:
جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.
داستان ذوالقرنین در سوره کهف آیات 83 تا 97 ذکر شده است و آنچه از این آیات برمی آید، این است که او مردی قوی، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتی بزرگ بخشیده بود.، وی مؤمن، موحد و مهربان بوده و از طریق عدل و داد منحرف نمی شود، به همین جهت مشمول لطف خاص خدا بوده به مال و ثروت علاقه ای نداشته است:
«وَیَسْئَلونَکَ عَنْ ذِی القَرْنَین»؛ و از تو درباره ذوالقرنین می پرسند. «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا»؛ ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم، او از این اسباب پیروی (و استفاده) کرد.
wikiahlb: ذوالقرنین
[ویکی نور] ذوالقرنین نوشته عبدالله مستحسن، پژوهشی در شناسایی شخصیت ذوالقرنینی است که قرآن به بیان سرگذشت و عملکرد او در آیات 83 تا 98 سوره کهف پرداخته است.
داستان ذوالقرنین یکی از داستان های اسرار آمیز قرآن است. ولی تا به حال تفسیر روشن و قابل قبولی از آیات مربوط به آن ارائه نشده است. نویسنده اثر معتقد است، آن چه تاکنون مفسرین از ظاهر آیات استنباط و ارائه نموده اند، بیشتر به داستان سرایی شبیه است تا تفسیر. به همین جهت ایشان درصدد برآمده تا به فراخور توان، آیات را بررسی و دست آوردی از این آیات ارائه دهد.
ذوالقرنین مردی مخلص و با ایمان بود. خدا نیز به خاطر اخلاص و ایمانش، قدرت بی نظیری به او داده و او را قادر به انجام هر کاری ساخته بود و حکومت و منابع روی زمین نیز به او بخشیده بود. او با استفاده از اسبابی که در اختیار داشت، حرکت کرد تا به محل غروب خورشید رسید. وی مشاهده نمود خورشید در چشمه ای سیاه غروب می کند. در این هنگام به گروهی از مردم برخورد کرد. خداوند به او می فرماید، مخیر هستی این ها را عذاب کنی یا در میان آن ها به نیکی رفتار کنی. بعد از مدتی باز حرکت می کند(سفر دوم) تا به محل طلوع خورشید می رسد، خورشید را می بیند که بر قومی طلوع می کند که برای آنان، پناه و پوشش جزء خورشید نیست. ذوالقرنین مجدداً به وسیله اسبابی که در اختیار داشت حرکت (سفر سوم) و به سرزمینی که بین دو سد قرار دارد، می رسد. در اینجا با مردمی برخورد می کند که هیچ سخنی را متوجه نمی شوند. مردم این سرزمین، از دو قوم یاجوح و ماجوح شکایت می کنند که جز فساد کار دیگری در روی زمین انجام نمی دهند. و از او می خواهند، سد و حائلی برای آن ها بسازد تا از شر آن ها در امان باشد. ذوالقرنین بعد از اتمام ساختمان(تعبیر قرآن ردم) در توصیف این بنا می فرماید: «حالا خیالتان راحت باشد نه کسی می تواند از آن بالا رود و نه این که در آن نقبی ایجاد کند.»؛ اما این راهم به آن مردم گفت: «این بنا جاودانی نیست و موعدی دارد و بالاخره روزی خراب خواهد شد. و وعده خدا حتمی و حق است.» این پایان داستان ذوالقرنین با استفاده از ظاهر آیات قرآن می باشد.مؤلف با یک نظم مناسب، اول به بیان مفسیرین در این زمینه می پردازد. وی معتقد است، از آن جا که مفسرین نتوانسته اند، تصویر روشنی از این آیات بدست آورند. به همین جهت عمده تلاش خود را صرف این مطلب نموده اند تا بدانند این ذوالقرنین چه شخصی بوده و در این راه نیز چندین ذوالقرنین؛ از جمله کورش هخامنشی، اسکندر مقدونی در تاریخ خلق کرده اند. و در ادامه از شان نزول آیه، نظریه ابوالکلام آزاد، نظر بعضی از مفسرین متاخر سخن می گوید و تمام این ها را به نقد می کشد و نظریه خود را در ارتباط با ذوالقرنین با آیات سوره کهف که به آن عنوان تفسیر دوم می دهد، ابراز می دارد.
روش مؤلف در اثر، تفسیر قرآن به قرآن و در برخی از مواضع از روایات و ادعیه برای توضیح و شرح و تایید کمک گرفته است.
مؤلف ابتدا به معرفی ذوالقرنین در بیان مفسرین می پردازد. و بیان می کند تکلیف ما در تفسیر این آیات، کشف مسائل تاریخی نیست. ممکن است یک یا چند ذوالقرنین هم در تاریخ بوده باشد؛ اما وجود آن ها ربطی به آیات مذکور ندارد و این چنین نگاهی به قرآن؛ یعنی قرآن را کتاب تاریخ دانستن!
داستان ذوالقرنین یکی از داستان های اسرار آمیز قرآن است. ولی تا به حال تفسیر روشن و قابل قبولی از آیات مربوط به آن ارائه نشده است. نویسنده اثر معتقد است، آن چه تاکنون مفسرین از ظاهر آیات استنباط و ارائه نموده اند، بیشتر به داستان سرایی شبیه است تا تفسیر. به همین جهت ایشان درصدد برآمده تا به فراخور توان، آیات را بررسی و دست آوردی از این آیات ارائه دهد.
ذوالقرنین مردی مخلص و با ایمان بود. خدا نیز به خاطر اخلاص و ایمانش، قدرت بی نظیری به او داده و او را قادر به انجام هر کاری ساخته بود و حکومت و منابع روی زمین نیز به او بخشیده بود. او با استفاده از اسبابی که در اختیار داشت، حرکت کرد تا به محل غروب خورشید رسید. وی مشاهده نمود خورشید در چشمه ای سیاه غروب می کند. در این هنگام به گروهی از مردم برخورد کرد. خداوند به او می فرماید، مخیر هستی این ها را عذاب کنی یا در میان آن ها به نیکی رفتار کنی. بعد از مدتی باز حرکت می کند(سفر دوم) تا به محل طلوع خورشید می رسد، خورشید را می بیند که بر قومی طلوع می کند که برای آنان، پناه و پوشش جزء خورشید نیست. ذوالقرنین مجدداً به وسیله اسبابی که در اختیار داشت حرکت (سفر سوم) و به سرزمینی که بین دو سد قرار دارد، می رسد. در اینجا با مردمی برخورد می کند که هیچ سخنی را متوجه نمی شوند. مردم این سرزمین، از دو قوم یاجوح و ماجوح شکایت می کنند که جز فساد کار دیگری در روی زمین انجام نمی دهند. و از او می خواهند، سد و حائلی برای آن ها بسازد تا از شر آن ها در امان باشد. ذوالقرنین بعد از اتمام ساختمان(تعبیر قرآن ردم) در توصیف این بنا می فرماید: «حالا خیالتان راحت باشد نه کسی می تواند از آن بالا رود و نه این که در آن نقبی ایجاد کند.»؛ اما این راهم به آن مردم گفت: «این بنا جاودانی نیست و موعدی دارد و بالاخره روزی خراب خواهد شد. و وعده خدا حتمی و حق است.» این پایان داستان ذوالقرنین با استفاده از ظاهر آیات قرآن می باشد.مؤلف با یک نظم مناسب، اول به بیان مفسیرین در این زمینه می پردازد. وی معتقد است، از آن جا که مفسرین نتوانسته اند، تصویر روشنی از این آیات بدست آورند. به همین جهت عمده تلاش خود را صرف این مطلب نموده اند تا بدانند این ذوالقرنین چه شخصی بوده و در این راه نیز چندین ذوالقرنین؛ از جمله کورش هخامنشی، اسکندر مقدونی در تاریخ خلق کرده اند. و در ادامه از شان نزول آیه، نظریه ابوالکلام آزاد، نظر بعضی از مفسرین متاخر سخن می گوید و تمام این ها را به نقد می کشد و نظریه خود را در ارتباط با ذوالقرنین با آیات سوره کهف که به آن عنوان تفسیر دوم می دهد، ابراز می دارد.
روش مؤلف در اثر، تفسیر قرآن به قرآن و در برخی از مواضع از روایات و ادعیه برای توضیح و شرح و تایید کمک گرفته است.
مؤلف ابتدا به معرفی ذوالقرنین در بیان مفسرین می پردازد. و بیان می کند تکلیف ما در تفسیر این آیات، کشف مسائل تاریخی نیست. ممکن است یک یا چند ذوالقرنین هم در تاریخ بوده باشد؛ اما وجود آن ها ربطی به آیات مذکور ندارد و این چنین نگاهی به قرآن؛ یعنی قرآن را کتاب تاریخ دانستن!
wikinoor: ذوالقرنین
دانشنامه آزاد فارسی
ذُوالقَرْنَیْن
ذُوالقَرْنَیْن
(در عربی به معنای دارندۀ دو شاخ) شخصیتی در قرآن که سه بار به نام او تصریح شده و به داستان جهانگشایی او و بستن سدی مقابل یأجوج و مأجوج در سورۀ کهف، ۸۳ـ۹۸ اشاره شده است. قرآن وی را مؤمن به خدا و روز جزا و متدین به دین حق و برخوردار از خیر دنیا و آخرت که به صلح و رفق و کرامت و بسط عدالت در میان مردمان سلوک می کرده، معرّفی کرده است. در این که ذوالقرنین کیست نظریاتی مختلف ارایه شده که مهم ترین آن ها عبارت است از ۱. اسکندر مقدونی؛ ۲. کوروش یا داریوش بزرگ هخامنشی؛ ۳. تُبَّعُ الاقْرَن پادشاه جنوب عربستان؛ ۴. تِسِن چی هوانگ تی بزرگ ترین پادشاه قدیم چین. در وجه تسمیۀ ذوالقرنین نیز چند وجه یاد کرده اند: ۱. چون شرق و غرب زمین را در نوردیده بود؛ ۲. روزگار او برابر دو نسل طول کشید؛ ۳. تاج او دو شاخک یا برجستگی داشت؛ ۴. بر سر او دو گیسو بود. از میان احتمالات مذکور، براساس بررسی هایی که دو تن از علمای معاصر هند، سر احمدخان و سپس ابوالکلام آزاد، انجام داده و ویژگی های مذکور در قرآن کریم را بر کوروش کبیر تطبیق داده اند، بیش از همه احتمالات به مضامین آیات نزدیک تر و قابل قبول تر است. همچنین منظور از قوم یأجوج و مأجوج همان قوم مغول و سدّ مورد بحث را سدّی میان کوه های قفقاز در تنگۀ داریال و یا سدی در شرق ایران و شمال خراسان کنار رود اترک دانسته اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان قول اول را به رغم پاره ای اعتراضات، ارجح دانسته است.
ذُوالقَرْنَیْن
(در عربی به معنای دارندۀ دو شاخ) شخصیتی در قرآن که سه بار به نام او تصریح شده و به داستان جهانگشایی او و بستن سدی مقابل یأجوج و مأجوج در سورۀ کهف، ۸۳ـ۹۸ اشاره شده است. قرآن وی را مؤمن به خدا و روز جزا و متدین به دین حق و برخوردار از خیر دنیا و آخرت که به صلح و رفق و کرامت و بسط عدالت در میان مردمان سلوک می کرده، معرّفی کرده است. در این که ذوالقرنین کیست نظریاتی مختلف ارایه شده که مهم ترین آن ها عبارت است از ۱. اسکندر مقدونی؛ ۲. کوروش یا داریوش بزرگ هخامنشی؛ ۳. تُبَّعُ الاقْرَن پادشاه جنوب عربستان؛ ۴. تِسِن چی هوانگ تی بزرگ ترین پادشاه قدیم چین. در وجه تسمیۀ ذوالقرنین نیز چند وجه یاد کرده اند: ۱. چون شرق و غرب زمین را در نوردیده بود؛ ۲. روزگار او برابر دو نسل طول کشید؛ ۳. تاج او دو شاخک یا برجستگی داشت؛ ۴. بر سر او دو گیسو بود. از میان احتمالات مذکور، براساس بررسی هایی که دو تن از علمای معاصر هند، سر احمدخان و سپس ابوالکلام آزاد، انجام داده و ویژگی های مذکور در قرآن کریم را بر کوروش کبیر تطبیق داده اند، بیش از همه احتمالات به مضامین آیات نزدیک تر و قابل قبول تر است. همچنین منظور از قوم یأجوج و مأجوج همان قوم مغول و سدّ مورد بحث را سدّی میان کوه های قفقاز در تنگۀ داریال و یا سدی در شرق ایران و شمال خراسان کنار رود اترک دانسته اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان قول اول را به رغم پاره ای اعتراضات، ارجح دانسته است.
wikijoo: ذوالقرنین
پیشنهاد کاربران
ذوالقرنین، "صاحب دو شاخ" ( یا مجازا "صاحب دو عمر" ) در آیات ۸۳ الی ۱۰۱ سوره ۱۸ ( کهف ) در قرآن به عنوان شخصیتی ظاهر می شود که توسط الله صاحب قدرت شده تا دیواری را بین نوع بشر و یأجوج و مأجوج، که قومی تجسم آشوبند، بنا کند. رهاسازی یاجوج و ماجوج از پشت دیوار علامتی برای پایان دنیا است، و نابودی آن ها توسط خدا را در یک شب از روز قیامت ( یوم القیامة ) به همراه دارد. در واقع ذوالقرنین همان کوروش بزرگ است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
... [مشاهده متن کامل]
ذوالقرنین یکی از شخصیت های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام به منطقه ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتاپرست و مهربانی بود و از مسیر دادگری منحرف نمی شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده است.
ریشه شناسی این نام اهمیت زیادی دارد «قرن» Corn بن اصلی ذوالقرنین است. کرن در زبان فارسی به صورت قور ( قورکله ) - قور پشت - قعر - قورچ ( قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ ) و… به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبان های اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می رود. در زبان عربی ( ذو ) یعنی صاحب یا دارنده و قرن ( Corn ) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים" ( قرنیم ) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار. دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده تر داشته است و عبارتی بوده است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی ( گاو نری ) بکار می رفته است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته است. بعضی معتقدند این نامگذاری بخاطر آنست که او به شرق و غرب عالم رسید ( دارنده شرق و غرب بود ) که عرب آن را تعبیر قرنی الشمس ( دوشاخ آفتاب ) می کند.
داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمده است:
و از تو دربارهٔ ذوالقرنین می پرسند. بگو: بزودی برای شما از او چیزی می خوانم. ( ۸۳ )
ما او را در زمین قدرت و سلطه بخشیدیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. ( ۸۴ ) او نیز راه را پی گرفت. ( ۸۵ ) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که خورشید در چشمه ای گِل آلود و سیاه غروب می کند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین، می خواهی مجازتشان کن و می خواهی با آن ها به نیکی رفتار کن. ( ۸۶ ) گفت: اما هر کس که ستم کند ما مجازاتش خواهیم کرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می برند تا او نیز به سختی مجازاتش کند. ( ۸۷ ) و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، پاداشی نیکو دارد؛ و دربارهٔ او فرمانهای آسان خواهیم راند. ( ۸۸ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۸۹ ) تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید خورشید بر قومی طلوع می کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم. ( ۹۰ ) چنین بود؛ و ما بر احوالات او احاطه داریم. ( ۹۱ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۹۲ ) تا به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه، مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند. ( ۹۳ ) گفتند: ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج در زمین فساد می کنند. می خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آن ها سدی برآوری؟ ( ۹۴ ) گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است بهتر است. مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آن ها سدی برآورم. ( ۹۵ ) برای من تکه های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت؛ و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. ( ۹۶ ) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. ( ۹۷ )
... [مشاهده متن کامل]
ذوالقرنین یکی از شخصیت های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام به منطقه ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتاپرست و مهربانی بود و از مسیر دادگری منحرف نمی شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده است.
ریشه شناسی این نام اهمیت زیادی دارد «قرن» Corn بن اصلی ذوالقرنین است. کرن در زبان فارسی به صورت قور ( قورکله ) - قور پشت - قعر - قورچ ( قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ ) و… به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبان های اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می رود. در زبان عربی ( ذو ) یعنی صاحب یا دارنده و قرن ( Corn ) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים" ( قرنیم ) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار. دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده تر داشته است و عبارتی بوده است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی ( گاو نری ) بکار می رفته است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته است. بعضی معتقدند این نامگذاری بخاطر آنست که او به شرق و غرب عالم رسید ( دارنده شرق و غرب بود ) که عرب آن را تعبیر قرنی الشمس ( دوشاخ آفتاب ) می کند.
داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمده است:
و از تو دربارهٔ ذوالقرنین می پرسند. بگو: بزودی برای شما از او چیزی می خوانم. ( ۸۳ )
ما او را در زمین قدرت و سلطه بخشیدیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. ( ۸۴ ) او نیز راه را پی گرفت. ( ۸۵ ) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که خورشید در چشمه ای گِل آلود و سیاه غروب می کند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین، می خواهی مجازتشان کن و می خواهی با آن ها به نیکی رفتار کن. ( ۸۶ ) گفت: اما هر کس که ستم کند ما مجازاتش خواهیم کرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می برند تا او نیز به سختی مجازاتش کند. ( ۸۷ ) و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، پاداشی نیکو دارد؛ و دربارهٔ او فرمانهای آسان خواهیم راند. ( ۸۸ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۸۹ ) تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید خورشید بر قومی طلوع می کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم. ( ۹۰ ) چنین بود؛ و ما بر احوالات او احاطه داریم. ( ۹۱ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۹۲ ) تا به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه، مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند. ( ۹۳ ) گفتند: ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج در زمین فساد می کنند. می خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آن ها سدی برآوری؟ ( ۹۴ ) گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است بهتر است. مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آن ها سدی برآورم. ( ۹۵ ) برای من تکه های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت؛ و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. ( ۹۶ ) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. ( ۹۷ )
سلام علیکم
بالاخره ظالمان دشمنان جمهوری جهانی هستند.
با تشکر فراوان
مهرداد آقائی
بالاخره ظالمان دشمنان جمهوری جهانی هستند.
با تشکر فراوان
مهرداد آقائی
چه مقدار دوست دارم به کسی که شخصیت بزرگی چون کوروش را با نام هایی مشابه ذوالقرنین منتسب می کند، یک سیلی محکم بکوبم.
اکبرشاهی
چند نکته:
جناب ذوالقرنین چندین ویژگی داشتند که افراد عادی و حتی بسیاری از پیامبران نداشتند که آنها را مرور می کنیم:
۱ - در آیه ۸۴ سوره مبارکه کهف می خوانیم که خداوند به ایشان قدرت و امکانات و وسیله نقلیه خاصی به غیر از چهارپایان و ارابه و کشتی، برای سفر و جهانگردی داشتند. ( مثل حضرت سلیمان ) ، این اسباب خاص، سه بار دیگر در آیه های ۸۵و۸۹و۹۲ تأکید شده است ( اگر وسایل خاص نبود اینهمه تکرار نمی شد ) . اگر این وسایل شناخته شده بودند قرآن مثل خیلی از جاهای دیگر قرآن ( چهارپایان، کشتی ) از آنها نام می برد.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - در آیه ۸۶/کهف می بینیم که ایشان مستقیما از طرف خداوند مخاطب قرار می گیرند و همچنین آنچنان علم و قدرت قضاوت بالایی داشتند که خداوند به ایشان اختیار می دهد که یا مجازات کنند و یا خوش رفتاری اتخاذ کنند. پس ایشان یکی از پیامبران خاص و یا مقام امامت و ولایت داشته اند.
۳ - با توجه به موارد بالا و شناختی که تاریخ در مورد جناب کوروش و اسکندر به ما می دهد، ذوالقرنین هرگز نمی تواند این دو نفر باشد.
چند نکته:
جناب ذوالقرنین چندین ویژگی داشتند که افراد عادی و حتی بسیاری از پیامبران نداشتند که آنها را مرور می کنیم:
۱ - در آیه ۸۴ سوره مبارکه کهف می خوانیم که خداوند به ایشان قدرت و امکانات و وسیله نقلیه خاصی به غیر از چهارپایان و ارابه و کشتی، برای سفر و جهانگردی داشتند. ( مثل حضرت سلیمان ) ، این اسباب خاص، سه بار دیگر در آیه های ۸۵و۸۹و۹۲ تأکید شده است ( اگر وسایل خاص نبود اینهمه تکرار نمی شد ) . اگر این وسایل شناخته شده بودند قرآن مثل خیلی از جاهای دیگر قرآن ( چهارپایان، کشتی ) از آنها نام می برد.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - در آیه ۸۶/کهف می بینیم که ایشان مستقیما از طرف خداوند مخاطب قرار می گیرند و همچنین آنچنان علم و قدرت قضاوت بالایی داشتند که خداوند به ایشان اختیار می دهد که یا مجازات کنند و یا خوش رفتاری اتخاذ کنند. پس ایشان یکی از پیامبران خاص و یا مقام امامت و ولایت داشته اند.
۳ - با توجه به موارد بالا و شناختی که تاریخ در مورد جناب کوروش و اسکندر به ما می دهد، ذوالقرنین هرگز نمی تواند این دو نفر باشد.
ذوالقرنین :از اولیاء و مقربان الهی است، صاحب دو شاخ یا دو مقام و اینکه بسیاری از دانندگان و مراجع گفته اند که ذوالقرنین همان کورش یا کوروش بزرگ است به بیراهه رفته اند، ذوالقرنین با کورش بسیار فرق دارد ، کورش مظهر آزادی و آزادی مذاهب است و تساهل در امور او بسیار دیده و روایت شده ، مذهبی و غیر مذهبی در حکومت کورش دارای حقوق تساوی اند و حتی کورش به عنوان مزد در مواردی به کارگرانش بسته به تفاوت مذاهب آنها شراب پاداش می داده ، اما ذوالقرنین جانشین و ولی خدا در زمین است، کورش گنهکاران را می بخشد در می گذرد و عطا میکند اما ذوالقرنین گنهکاران را مواخذه میکند و بعد به خدا میگوید مواخذه سخت تر از آن برای ستمکاران از برای خداست و باید محقق شود ، جالب اینجاست که ذوالقرنین جانشین خدا در زمین است و او در زمین حکم و ولایت خاص دارد چرا که خداوند به او میگوید اگر خواهی از آنان بگذر و اگر خواهی عذاب کن، پس دانستن این دو شخصیت مهم به عنوان یک نفر حکم عقل و تحقیق و دانش نیست .
... [مشاهده متن کامل]
مهدی بارانی
... [مشاهده متن کامل]
مهدی بارانی
به احتمال زیاد حاکم منظور حاکم امپراطوری گوگ تورکان است که از شرق و اطراف ارال شروع و تا اروپا رفته و سپس رز شرق تا انتهای شرق دور و تنگه برینگ فروانرایی داشته و علامت پرچم انه عقاب دو سر بود ( ذوالقرنین )
... [مشاهده متن کامل]
اینکه سدکجا بود به احتمال زیاد در رشته کوهای کوه های همالیا و یاهندوکوش باشد
یا احتمالا دیگر یه فرومانروای ماورای انسانیست و جلوی نفوذ اشعه های کیهانی و آسیبی که از انها به انسان میرسد را با روشی گرفته است و اصطلاح سد مانعی در مقابل نیروهای فرازمینی است
... [مشاهده متن کامل]
اینکه سدکجا بود به احتمال زیاد در رشته کوهای کوه های همالیا و یاهندوکوش باشد
یا احتمالا دیگر یه فرومانروای ماورای انسانیست و جلوی نفوذ اشعه های کیهانی و آسیبی که از انها به انسان میرسد را با روشی گرفته است و اصطلاح سد مانعی در مقابل نیروهای فرازمینی است
ذوالقرنین یا کوروش
( ( نوشتاری از علامه طباطبایی ) )
( ( نوشتاری از علامه طباطبایی ) )
ویژگی های ذوالقرنین بیشتر با کوروش هخامنشی سازگار است ولی چون در دوره های آغازین تاریخ اسلام وایران ، دوره ی هخامنشی وکوروش فراموش شده بود ، این شخصیت را به اسکندر دادند که سازگاری ندارد .
مرخرفات رو خوندم و دری وری های نظرات جز نظر آخر هم خوندم
خداوند نام های مختلف داره در زمان ها و زبان های مختلف اون احمقهایی که میگن ذوالقرنین اسکندر هستش انقدر مغز ندارن که بدونن اون چند خدا بوده ، و کوروش و ایرانیان یکتا پرست بودن ، چرت و پرت تفت ندین ذوالقرنین مهدی موعود هستش ، قرآن دست کم ۶ سال قبل تولد حضرت مهدی نازل شده بود و این داستان از گذشته بیان شده و ذوالقرنین ۱۰۰۰ سال قبل حضرت علی بود هیچ ربطی هم به دوست دار علی بودن نداره که چرت و پرت میگین
... [مشاهده متن کامل]
خداوند نام های مختلف داره در زمان ها و زبان های مختلف اون احمقهایی که میگن ذوالقرنین اسکندر هستش انقدر مغز ندارن که بدونن اون چند خدا بوده ، و کوروش و ایرانیان یکتا پرست بودن ، چرت و پرت تفت ندین ذوالقرنین مهدی موعود هستش ، قرآن دست کم ۶ سال قبل تولد حضرت مهدی نازل شده بود و این داستان از گذشته بیان شده و ذوالقرنین ۱۰۰۰ سال قبل حضرت علی بود هیچ ربطی هم به دوست دار علی بودن نداره که چرت و پرت میگین
... [مشاهده متن کامل]
ذوالقرنین یعنی دارنده ی دو شاخ ( پارسیان و مادیان ) که بوسیله کوروش این دو با یکدیگر یکپارچه شدند.
هر معمایی یک روزی حل میشه . خیلی از شبکه های حوزه خلیج فارس سعی کردند که ذوالقرنین رو به اسکندر اول ربط بدند. . . . . . اما اساتید و مفسرین کشورهای عربی و حتی تاریخشناسان اعتراف کردند که طبق روایات تاریخی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و متون دینی ؟ ذوالقرنین همان کورش پادشاه سرزمین پارس است. . . چون تنها او بود که شرق و غرب رو فتح کرد و دین او یکتا پرستی بود و خداوند متعال با او صحبت کرده . . .
ذولقرنین به معنی دارای دو شاخ که منظور کورش بزرگ میباشد زیرا ایشون تاجی با دو شاخ داشتند طبق رسوم توتمی که طوایف ان دوره نیز هر کدام طرفدار یک نوع موجود بودند دودمان کورش نیز طرفدار توتم قوچ بودند زیرا مظهر شجاعت و قدرت میباشد و قوچ حیوان مقدسی نزد قبایل پاراسی بوده است
بنابر روایات شیعه ذولقرنین وجود مقدس امیرالمومنین علی ع صاحب ذولفقار است
شخصی پیش حضرت علی امد وپرسید ذولقرنین که بود ایشان فرمودند ، ، انا ذولقرنین، ذولقرنین بنا بر روایات اعمه پانصد سال در میان قوم خود بود ودر زمانی با سپاه خود وقتی که حضرت ابراهیم درحال ساخت خانه کعبه بود در ۳۸۰۰سال پیش به پیش ایشان امد و. . .
... [مشاهده متن کامل]
بنابر اعتقادات شیعه امامان معصوم امامان زمان ومکان هستند یعنی زمان ومکان در اختیار انهااست و همانطوریکه شیطان امیر کفر از اول تا اخر بوده وهمیشه دربین انسان هااست امیر مومنان علی هم از اول تا اخر در بین انسان وجود داردالبته درقران ازمرگ ذولقرنین هیچ سخنی به میان نیامده وایشان از قوم خود ناراحت و غیب میشوند. .
نه خدا توانمش خواندنه بشر توانمش خوان، ، ، ، ، ،
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی
شخصی پیش حضرت علی امد وپرسید ذولقرنین که بود ایشان فرمودند ، ، انا ذولقرنین، ذولقرنین بنا بر روایات اعمه پانصد سال در میان قوم خود بود ودر زمانی با سپاه خود وقتی که حضرت ابراهیم درحال ساخت خانه کعبه بود در ۳۸۰۰سال پیش به پیش ایشان امد و. . .
... [مشاهده متن کامل]
بنابر اعتقادات شیعه امامان معصوم امامان زمان ومکان هستند یعنی زمان ومکان در اختیار انهااست و همانطوریکه شیطان امیر کفر از اول تا اخر بوده وهمیشه دربین انسان هااست امیر مومنان علی هم از اول تا اخر در بین انسان وجود داردالبته درقران ازمرگ ذولقرنین هیچ سخنی به میان نیامده وایشان از قوم خود ناراحت و غیب میشوند. .
نه خدا توانمش خواندنه بشر توانمش خوان، ، ، ، ، ،
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی
( نا ) میرا
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
کوروش بزرک از سلسله و دودمان هخامنشیان ، برابر با نشانه های دینی و روایتی همان ذوالقرنین یعنی کسی که اندامی درشت و حکمرانی دادگستر و مردی نیکوست، می باشد.
نخستین دانشمندی که متوجه شد آن ذوالقرنین که در کتاب وحی مسلمانان ( ( قرآن ) ) از آن یاد شده ، همان کوروش است. مولانا ابوالکلام آزاد یکی از مفسرین و قاریان نام آور و نامدار قرآن و یکی از سیاست مداران بزرگ هندوستان بوده که استدلالهای وی را دانشمندان و علامه های دیگر همچون سید اعلی مودودی ، علامه طباطبایی ، احمدخان علیگری ، دکتر شریعتی ، مرتضی مطهری پذیرفته و قبول دار شدند.
... [مشاهده متن کامل]
نخستین دانشمندی که متوجه شد آن ذوالقرنین که در کتاب وحی مسلمانان ( ( قرآن ) ) از آن یاد شده ، همان کوروش است. مولانا ابوالکلام آزاد یکی از مفسرین و قاریان نام آور و نامدار قرآن و یکی از سیاست مداران بزرگ هندوستان بوده که استدلالهای وی را دانشمندان و علامه های دیگر همچون سید اعلی مودودی ، علامه طباطبایی ، احمدخان علیگری ، دکتر شریعتی ، مرتضی مطهری پذیرفته و قبول دار شدند.
... [مشاهده متن کامل]
بنام خدا
با سلام، بنابه فرمایش علی ( ع ) ذوالقرنین کسی هست که دو بار از فرق سر ضربه شمشیر خورده باشد و در گذشته دور یکی از پیامبران دو مرتبه توسط قومش با دو ضربه در هرمرتبه کشته و به امر الهی زنده شدند و من هم ذوالقرنین هستم یکبار از عمر بن عبدو ود که در جنگ با شمشیر ضربه بر فرق سرم وارد اورد و دومین بار توسط ابن ملجم در مسجد از ناحیه فرق سر ضربه خواهم خورد و دعوت حق را لبیک خواهم گفت.
... [مشاهده متن کامل]
منبع ، هزارو یک پرسش و پاسخ از علی ( ع ) .
با سلام، بنابه فرمایش علی ( ع ) ذوالقرنین کسی هست که دو بار از فرق سر ضربه شمشیر خورده باشد و در گذشته دور یکی از پیامبران دو مرتبه توسط قومش با دو ضربه در هرمرتبه کشته و به امر الهی زنده شدند و من هم ذوالقرنین هستم یکبار از عمر بن عبدو ود که در جنگ با شمشیر ضربه بر فرق سرم وارد اورد و دومین بار توسط ابن ملجم در مسجد از ناحیه فرق سر ضربه خواهم خورد و دعوت حق را لبیک خواهم گفت.
... [مشاهده متن کامل]
منبع ، هزارو یک پرسش و پاسخ از علی ( ع ) .
ذوالقرنین
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده است.
... [مشاهده متن کامل]
کوروش کبیر سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسی هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش کبیر است که موجه ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می باشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش کبیر را ذوالقرنین می دانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند.
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده است.
... [مشاهده متن کامل]
کوروش کبیر سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسی هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش کبیر است که موجه ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می باشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش کبیر را ذوالقرنین می دانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند.
ذوبه معنای صاحب القرنین جمعیتهایازمانها همان صاحب زمان وصاحب جمعیت است تنهاکسی که برکل دنیاحکومت خواهدکردحضرت مهدی موعوداست
ذوالقرنین مخفف ذوالقرینین می باشد یعنی از دو جهت به خدا نزدیک که نامی است که خدا برای وی نام نهاده و نام دیگر خضر میباشد که گروه بنی اسراییل برایش نام نهاده اند ودر دنیای قریه قرآنی نامش حبیب بود که در
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
سوره یس آمده ودر دنیای شهر قرآنی نامش دوست دار علی ( حضرت علی ) بود و خداوند علم الکتاب را به وی آموخت و روح الهی او را کامل فعال فرمود و اجازه نوشتن سرنوشت را به وی داد و . . .
ذوالقَرنَین ذوالقرنین یکی از شخصیت های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمی شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده است. [۱]
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
وجه تسمیه [ویرایش]
ریشه شناسی این نام اهمیت زیادی دارد" قرن" Corn بن اصلی ذو القرنین است. کرن در زبان فارسی بصورت قور ( قورکله ) - قور پشت - قعر - قورچ ( قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ ) و . . . به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبانهای اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می رود. در زبان عربی ( ذو ) یعنی صاحب یا دارنده و قرن ( Corn ) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים" ( قرنیم ) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار. دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده تر داشته است و عبارتی بوده است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی بکار می رفته است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته است. می توان از کلمه ذوالقرنین این استنباط را داشت که معنی آن: دارنده ی دو سرزمین پادشاهی و یا دارنده ی دو نژاد پادشاهی ( همان پارس و ماد ) است.
آشیل ( آیسیخولیوس ) تراژدی سرای برجسته ی یونانی می نویسد: پارس ها به خورشیدکوروش می گفتند و کوروش را برگرفته از واژه ی هور ( خور ) می داند. دیدگاه دیگر را سایس ( sayce ) در کتاب «the ancient empires of the east» : کوروش به زبان انزانی به چَم چوپان است.
نام کوروش ذو القرنین در روایات اسلامی به گونه های: کیرُش، کی ارش آمده و پادشاهی غیلمی ( ایلامی؟ ) به شمار آمده است.
مورخین سده های اسلامی : ابوالفرج بن عبری در مختصر الدول : کورُش، ابوریحان در آثار الباقیه بنا بر مدارک غربی نیز او را کورُش می نامد. مسعودی در مروج الذهب وی را کورُش، ابو جعفر محمد بن جریر طبری در تاریخ الرسل و الملوک او را کیرُش می نامد و لقب سپهبد بابل را به وی می دهد.
ابن اثیر در تاریخ کامل خود وی را کیرُش و حمزه ی اصفهانی در تاریخ سنن ملوک الارض و الانبیاء وی را کوروش می نامد و در ادامه بیان می دارد که: کی اردشیر را همان می دانند که اسرائیلیان گویند بهمن است و در اخبار آنان به کوروش تعبیر شده و ما می دانیم که حروف «واو» در برخی از گویش های مناطق و نواحی ایران نیز ( همچو لهجه های جنوبی ) گاهی به یاء دگرگون می شود، چنانکه خون را خین و دور را دیر گویند، و به همین دلیل کوروش نیز در نوشته های کهن ( کی رش، کی ارش ) نگاشته شده که گونه های درست آن است. [۲]
ذوالقرنین در قرآن [ویرایش]
داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمده است:
و از تو در باره ذو القرنین می پرسند. بگو: برای شما از او چیزی می خوانم. ( ۸۳ ) ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. ( ۸۴ ) او نیز راه را پی گرفت. ( ۸۵ ) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که در چشمه ای گِل آلود و سیاه غروب می کند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذو القرنین، می خواهی عقوبتشان کن و می خواهی با آنها به نیکی رفتار کن. ( ۸۶ ) گفت: اما هر کس که ستم کند ما عقوبتش خواهیم کرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می برند تا او نیز به سختی عذابش کند. ( ۸۷ ) و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، اجری نیکو دارد. و در باره او فرمانهای آسان خواهیم راند. ( ۸۸ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۸۹ ) تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید بر قومی طلوع می کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم. ( ۹۰ ) چنین بود. و ما بر احوال او احاطه داریم. ( ۹۱ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۹۲ ) تا به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند. ( ۹۳ ) گفتند: ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج در زمین فساد می کنند. می خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟ ( ۹۴ ) گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است بهتر است. مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آنها سدی برآورم. ( ۹۵ ) برای من تکه های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت. و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. ( ۹۶ ) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. ( ۹۷ ) گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است. ( ۹۸ ) [۲]
ذوالقرنین در احادیث اسلامی [ویرایش]
در برخی احادیث اسلامی ذوالقرنین پیامبر و پادشاه خاور و باختر معرفی شده است. در کتاب نصایح چنین آمده است:
خداوند هیچ پیغمبری را پادشاهی نداد به جز چهار تن ( بعد از حضرت نوح ) : ذوالقرنین - که نامش کوروش بود - داود، سلیمان و یوسف؛ ذوالقرنین بر خاور و باختر حکومت کرد. . . [۳]
همچنین در احادیث اسلامی از مسجد ذوالقرنین نیز یاد شده است. مسجد و ساختمان بزرگی که درازای آن ۴۰۰ ذراع بوده، که در ساختمان آن از تخته های چوب و مس و الواح مسین استفاده شده است. درازای هر تخته چوب ۲۲۴ ذراع و فاصله دو دیوار ۲۰۰ ذراع و بلندی دیوارها ۲۲ ذراع گفته شده است. [۴] و مجلسی به نقل از ثعلبی محل ساخت سد ذوالقرنین را "پایان خاوری سرزمین ترک" خوانده است. [۵]
برداشتها از داستان ذوالقرنین [ویرایش]
از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشتهای زیر شده است:
وجود داستان پیش از اسلام [ویرایش]
تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشته اند ک . . .
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
وجه تسمیه [ویرایش]
ریشه شناسی این نام اهمیت زیادی دارد" قرن" Corn بن اصلی ذو القرنین است. کرن در زبان فارسی بصورت قور ( قورکله ) - قور پشت - قعر - قورچ ( قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ ) و . . . به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبانهای اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می رود. در زبان عربی ( ذو ) یعنی صاحب یا دارنده و قرن ( Corn ) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים" ( قرنیم ) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار. دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده تر داشته است و عبارتی بوده است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی بکار می رفته است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته است. می توان از کلمه ذوالقرنین این استنباط را داشت که معنی آن: دارنده ی دو سرزمین پادشاهی و یا دارنده ی دو نژاد پادشاهی ( همان پارس و ماد ) است.
آشیل ( آیسیخولیوس ) تراژدی سرای برجسته ی یونانی می نویسد: پارس ها به خورشیدکوروش می گفتند و کوروش را برگرفته از واژه ی هور ( خور ) می داند. دیدگاه دیگر را سایس ( sayce ) در کتاب «the ancient empires of the east» : کوروش به زبان انزانی به چَم چوپان است.
نام کوروش ذو القرنین در روایات اسلامی به گونه های: کیرُش، کی ارش آمده و پادشاهی غیلمی ( ایلامی؟ ) به شمار آمده است.
مورخین سده های اسلامی : ابوالفرج بن عبری در مختصر الدول : کورُش، ابوریحان در آثار الباقیه بنا بر مدارک غربی نیز او را کورُش می نامد. مسعودی در مروج الذهب وی را کورُش، ابو جعفر محمد بن جریر طبری در تاریخ الرسل و الملوک او را کیرُش می نامد و لقب سپهبد بابل را به وی می دهد.
ابن اثیر در تاریخ کامل خود وی را کیرُش و حمزه ی اصفهانی در تاریخ سنن ملوک الارض و الانبیاء وی را کوروش می نامد و در ادامه بیان می دارد که: کی اردشیر را همان می دانند که اسرائیلیان گویند بهمن است و در اخبار آنان به کوروش تعبیر شده و ما می دانیم که حروف «واو» در برخی از گویش های مناطق و نواحی ایران نیز ( همچو لهجه های جنوبی ) گاهی به یاء دگرگون می شود، چنانکه خون را خین و دور را دیر گویند، و به همین دلیل کوروش نیز در نوشته های کهن ( کی رش، کی ارش ) نگاشته شده که گونه های درست آن است. [۲]
ذوالقرنین در قرآن [ویرایش]
داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمده است:
و از تو در باره ذو القرنین می پرسند. بگو: برای شما از او چیزی می خوانم. ( ۸۳ ) ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. ( ۸۴ ) او نیز راه را پی گرفت. ( ۸۵ ) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که در چشمه ای گِل آلود و سیاه غروب می کند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذو القرنین، می خواهی عقوبتشان کن و می خواهی با آنها به نیکی رفتار کن. ( ۸۶ ) گفت: اما هر کس که ستم کند ما عقوبتش خواهیم کرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می برند تا او نیز به سختی عذابش کند. ( ۸۷ ) و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، اجری نیکو دارد. و در باره او فرمانهای آسان خواهیم راند. ( ۸۸ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۸۹ ) تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید بر قومی طلوع می کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم. ( ۹۰ ) چنین بود. و ما بر احوال او احاطه داریم. ( ۹۱ ) باز هم راه را پی گرفت. ( ۹۲ ) تا به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند. ( ۹۳ ) گفتند: ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج در زمین فساد می کنند. می خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟ ( ۹۴ ) گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است بهتر است. مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آنها سدی برآورم. ( ۹۵ ) برای من تکه های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت. و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. ( ۹۶ ) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. ( ۹۷ ) گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است. ( ۹۸ ) [۲]
ذوالقرنین در احادیث اسلامی [ویرایش]
در برخی احادیث اسلامی ذوالقرنین پیامبر و پادشاه خاور و باختر معرفی شده است. در کتاب نصایح چنین آمده است:
خداوند هیچ پیغمبری را پادشاهی نداد به جز چهار تن ( بعد از حضرت نوح ) : ذوالقرنین - که نامش کوروش بود - داود، سلیمان و یوسف؛ ذوالقرنین بر خاور و باختر حکومت کرد. . . [۳]
همچنین در احادیث اسلامی از مسجد ذوالقرنین نیز یاد شده است. مسجد و ساختمان بزرگی که درازای آن ۴۰۰ ذراع بوده، که در ساختمان آن از تخته های چوب و مس و الواح مسین استفاده شده است. درازای هر تخته چوب ۲۲۴ ذراع و فاصله دو دیوار ۲۰۰ ذراع و بلندی دیوارها ۲۲ ذراع گفته شده است. [۴] و مجلسی به نقل از ثعلبی محل ساخت سد ذوالقرنین را "پایان خاوری سرزمین ترک" خوانده است. [۵]
برداشتها از داستان ذوالقرنین [ویرایش]
از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشتهای زیر شده است:
وجود داستان پیش از اسلام [ویرایش]
تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشته اند ک . . .
در برخی احادیث اسلامی ذوالقرنین پیامبر و پادشاه خاور و باختر معرفی شده است.
وبرخی هاهم می گویند ذوالقرنین همان کوروش کبیر است.
وبرخی هاهم می گویند ذوالقرنین همان کوروش کبیر است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)