حیات علمی سید بن طاووس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سید رضی الدین، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، از نوادگان امام حسن مجتبی و امام سجاد (علیهماالسلام) در روز ۱۵ محرم، سال ۵۸۹ هجری در شهر حله به دنیا آمد.
ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس حلی ملقب به رضی الدین در پنج شنبه نیمه محرم الحرام سال ۵۸۹ هجری در شهر حله عراق متولد شد. وی با سیزده واسطه به امام حسن مجتبی (علیه السّلام) متصل می شود و از جانب مادر از نوادگان شیخ الطائفه، شیخ طوسی است که شیخ دارای دو دختر بود و جعفر، جد سید، شوهر یکی از آن ها بود. از آن جهت که از طرف جده ی خود ام کلثوم دختر امام سجاد (علیه السّلام)، به امام حسین (علیه السّلام) پیوند می خورد، به او «ذوالحسبین» نیز می گویند. سید سه برادر داشت که از میان آن ها احمد بن موسی برجسته تر بود. او فقیهی بزرگ و استاد بسیاری از فقهاء از جمله علامه حلی و ابن داوود (م ۷۰۷هجری) صاحب «الرجال» و... بود. وی تصنیفات متعددی داشته که برخی از آن ها عبارتند از: کتاب البشری فی الفقه در ۶ جلد، تفسیر شواهد القرآن در ۲ جلد، بناء المقاله العلویه و..
← خانواده اهل علم
سید بن طاووس در طی عمر پر برکتش، در محضر اساتید مبرزی همچون علامه نجیب الدین ابن نما (م ۶۴۵هجری)، شمس الدین فخاربن معدبن فخار موسوی (م۶۳۰ هجری)، پدرش سعدالدین موسی (م۶۱۰ هجری) و نیز بزرگان دیگر تلمذ کرده و فراوان از آن ها آموخت.وی پس از اینکه در علم فقه تا حدی نیرومند و قوی شد، استادش علامه ابن نما، اجازه روایت گرفت. در ادامه این روند رو به رشد، منزلش محل رفت و آمد شیفتگان علم و فرهنگ شد و شاگردان و شخصیت های برجسته و بی نظیری نزد وی درس آموخته و از خرمن معرفتی وی بهره جستند و اجازه نقل روایت را از ایشان کسب نمودند. برای نمونه به نام چند تن از آن ها اشاره می کنیم:
← شاگردان
سید بن طاووس به علم فقه بسیار اهمیت می داد و بارها فرزند خود را به یادگیری فقه توصیه می کرد و به او گوش زد می کرد که «اگر خواستی فقه بیاموزی، باید از شیوه تحصیلی پدرت پیروی کنی». همچنین به او سفارش می کرد که این علم را بالله و نزد عالم صالح و باتقوی فرا گیرد و دعا می کرد که خداوند او را از مدت های طولانی در اجتهاد بی نیاز گرداند. سید بن طاووس تقریبا بیش از دو سال و نیم به تحصیل این علم اشتغال نداشت و بعد از آن اگر گاهی به آن مشغول می گشت، نه از روی نیاز بلکه به منظور حسن صحبت و استنباط و استخراج فروع بود. سید دید مثبتی نسبت به فقهای دوران خویش نداشت و حکایت و تکرار فتاوای علمای پیشین را معزل فقه معاصر خود می دانست و از اینکه علمایی در روزگارش نیستند تا از نظر علمی به گذشتگان نزدیک باشند، اظهار تاسف می کرد.
← وسواس در فتوا دادن
...

پیشنهاد کاربران

بپرس