[ویکی فقه] فَیء به معنای غنایم به دست آمده بدون جنگ ، و نیز سایه می باشد.
فیء برگرفته شده از «فاءَ یفیء» در لغت به معنای بازگشتن است. مراد از آن در اصطلاح فقه اموالی است که بدون جنگ و درگیری از کفّار به غنیمت گرفته می شود.
مصادیق
آیا اموالی که در پی ترس کفّار از سپاهیان اسلام و فرار آنان به غنیمت گرفته می شود نیز فیء به شمار می رود یا نه؟ اختلاف است و نیز در اینکه فیء اختصاص به زمین دارد یا شامل همه اموال؛ اعم از منقول و غیر منقول می شود، اختلاف است. قول نخست مشهور است. فیء بر مطلق غنیمت و نیز انفال اطلاق می شود.
کاربرد فقهی
از احکام آن در باب خمس و انفال سخن گفته اند.
صاحب فیء
...
فیء برگرفته شده از «فاءَ یفیء» در لغت به معنای بازگشتن است. مراد از آن در اصطلاح فقه اموالی است که بدون جنگ و درگیری از کفّار به غنیمت گرفته می شود.
مصادیق
آیا اموالی که در پی ترس کفّار از سپاهیان اسلام و فرار آنان به غنیمت گرفته می شود نیز فیء به شمار می رود یا نه؟ اختلاف است و نیز در اینکه فیء اختصاص به زمین دارد یا شامل همه اموال؛ اعم از منقول و غیر منقول می شود، اختلاف است. قول نخست مشهور است. فیء بر مطلق غنیمت و نیز انفال اطلاق می شود.
کاربرد فقهی
از احکام آن در باب خمس و انفال سخن گفته اند.
صاحب فیء
...
wikifeqh: حکم_فیء
[ویکی فقه] حکم فیء (قرآن). فیء به اموالی گفته می شود که بدون جنگ از کافران به دست آید. خداوند اختیار فیء را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) قرار داده است. از جمله کسانی که از فیء استفاده می کنند پیامبر و ذی القربی، یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می باشند.
استفاده از فیء، برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) جایز می باشد:«یـایها النبی انا احللنا لک ازوجک الـتی ءاتیت اجورهن وما ملکت یمینک مما افاء الله علیک...؛ ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده ای ...»«وما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل ولا رکاب ولـکن الله یسلط رسله علی من یشاء والله علی کل شیء قدیر• ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول...؛ و آنچه را خدا از آنان (یهود) به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!• آنچه را خداوند از اهل این آبادی ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول ...» این آیات روشنگر یک قانون کلی در زمینه تمام غنائمی است که بدون دردسر و زحمت و رنج عائد جامعه اسلامی می شود که در فقه اسلامی به عنوان فیء یاد شده است. می فرماید: آنچه را خداوند به رسولش از آنها باز گرداند، چیزی است که شما برای تحصیل آن نه اسبی تاختید، و نه شتری (و ما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لا رکاب). افاء از ماده فی ء در اصل به معنی رجوع و بازگشت است، و اینکه بر این دسته از غنائم فیء (بر وزن شیء) اطلاق شده شاید به خاطر آن است که خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای مؤمنان، و قبل از همه برای پیغمبر گرامی اش که اشرف کائنات و خلاصه موجودات است آفریده، و افراد غیرمؤمن و گنه کار در حقیقت غاصبان این اموالند (هر چند بر حسب قوانین شرعی یا عرفی مالک محسوب شوند) هنگامی که این اموال به حاصبان حقیقی باز می گردد شایسته عنوان فیء است. هدف از مجموع جمله این است که در تمام مواردی که برای به دست آوردن غنیمت هیچ جنگی رخ ندهد غنائم در میان جنگجویان تقسیم نخواهد شد، و به طور کامل در اختیار رئیس مسلمین قرار می گیرد، او هم با صلاحدید خود در مصارفی که در آیه بعد می آید مصرف می کند.
اختیار فیء برای پیامبر
«فیء» غنیمتی قرار داده شده از سوی خداوند، در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای مصارف ششگانه می باشد:«وما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل ولا رکاب ولـکن الله یسلط رسله علی من یشاء والله علی کل شیء قدیر• ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتـمی والمسـکین وابن السبیل...؛ و آنچه را خدا از آنان (یهود) به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!• آنچه را خداوند از اهل این آبادی ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول ...» یعنی این همانند غنائم جنگ های مسلحانه نیست که تنها یک پنجم آن در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و سایر نیازمندان قرار گیرد، و چهار پنجم از آن جنگجویان باشد. و نیز اگر در آیه قبل گفته شد که تمام آن متعلق به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) است مفهومش این نیست که تمام آن را در مصارف شخصی مصرف می کند، بلکه چون رئیس حکومت اسلامی، و مخصوصا مدافع و حافظ حقوق نیازمندان است قسمت عمده را در مورد آنها صرف می کند. در این آیه به طور کلی شش مصرف برای فیء ذکر شده: ۱. سهم خداوند، بدیهی است خداوند مالک همه چیز است، و در عین حال به هیچ چیز نیازمند نیست، و این یک نوع نسبت تشریفی است تا گروه های دیگر که بعد از آن ذکر شده اند هیچ نوع احساس حقارت نکنند و سهم خود را همردیف سهم خدا محسوب دارند، و ذره ای از شخصیت آنها در افکار عمومی کاسته شود. ۲. سهم پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) است که طبعا نیازمندی های شخصی او و سپس نیازمندی های مقامی او و انتظاراتی را که مردم از او دارند تامین می کند. از ظاهر این آیه بر می آید که می خواهد موارد مصرف فیء در آیه قبلی را بیان کند. و فیء در آن آیه را که خصوص فیء بنی النضیر بود به همه فیءهای دیگر عمومیت دهد، و بفرماید حکم فیء مخصوص فیء بنی النضیر نیست، بلکه همه فیءها همین حکم را دارد. فلله و للرسول، یعنی قسمتی از فیء مخصوص خدا و قسمتی از آن مخصوص رسول خدا است. و منظور از اینکه گفتیم مخصوص خداست، این است که باید زیر نظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در راه رضای خدا صرف شود، و آنچه سهم رسول خدا است در مصارف شخصی آن جناب مصرف می شود. پس اینکه بعضی گفته اند: ذکر نام خدا در بین صاحبان سهم تنها به منظور تبرک بوده سخن درستی نیست، و نباید بدان توجه کرد.
سهم بران فیء
در این آیات موارد و سهم بران فیء بیان شده است. که مخصوص خدا و پیامبر و ذی القربی و یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می باشند.
← پیامبر و ذی القربی
...
استفاده از فیء، برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) جایز می باشد:«یـایها النبی انا احللنا لک ازوجک الـتی ءاتیت اجورهن وما ملکت یمینک مما افاء الله علیک...؛ ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده ای ...»«وما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل ولا رکاب ولـکن الله یسلط رسله علی من یشاء والله علی کل شیء قدیر• ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول...؛ و آنچه را خدا از آنان (یهود) به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!• آنچه را خداوند از اهل این آبادی ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول ...» این آیات روشنگر یک قانون کلی در زمینه تمام غنائمی است که بدون دردسر و زحمت و رنج عائد جامعه اسلامی می شود که در فقه اسلامی به عنوان فیء یاد شده است. می فرماید: آنچه را خداوند به رسولش از آنها باز گرداند، چیزی است که شما برای تحصیل آن نه اسبی تاختید، و نه شتری (و ما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لا رکاب). افاء از ماده فی ء در اصل به معنی رجوع و بازگشت است، و اینکه بر این دسته از غنائم فیء (بر وزن شیء) اطلاق شده شاید به خاطر آن است که خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای مؤمنان، و قبل از همه برای پیغمبر گرامی اش که اشرف کائنات و خلاصه موجودات است آفریده، و افراد غیرمؤمن و گنه کار در حقیقت غاصبان این اموالند (هر چند بر حسب قوانین شرعی یا عرفی مالک محسوب شوند) هنگامی که این اموال به حاصبان حقیقی باز می گردد شایسته عنوان فیء است. هدف از مجموع جمله این است که در تمام مواردی که برای به دست آوردن غنیمت هیچ جنگی رخ ندهد غنائم در میان جنگجویان تقسیم نخواهد شد، و به طور کامل در اختیار رئیس مسلمین قرار می گیرد، او هم با صلاحدید خود در مصارفی که در آیه بعد می آید مصرف می کند.
اختیار فیء برای پیامبر
«فیء» غنیمتی قرار داده شده از سوی خداوند، در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای مصارف ششگانه می باشد:«وما افاء الله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل ولا رکاب ولـکن الله یسلط رسله علی من یشاء والله علی کل شیء قدیر• ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتـمی والمسـکین وابن السبیل...؛ و آنچه را خدا از آنان (یهود) به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!• آنچه را خداوند از اهل این آبادی ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول ...» یعنی این همانند غنائم جنگ های مسلحانه نیست که تنها یک پنجم آن در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و سایر نیازمندان قرار گیرد، و چهار پنجم از آن جنگجویان باشد. و نیز اگر در آیه قبل گفته شد که تمام آن متعلق به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) است مفهومش این نیست که تمام آن را در مصارف شخصی مصرف می کند، بلکه چون رئیس حکومت اسلامی، و مخصوصا مدافع و حافظ حقوق نیازمندان است قسمت عمده را در مورد آنها صرف می کند. در این آیه به طور کلی شش مصرف برای فیء ذکر شده: ۱. سهم خداوند، بدیهی است خداوند مالک همه چیز است، و در عین حال به هیچ چیز نیازمند نیست، و این یک نوع نسبت تشریفی است تا گروه های دیگر که بعد از آن ذکر شده اند هیچ نوع احساس حقارت نکنند و سهم خود را همردیف سهم خدا محسوب دارند، و ذره ای از شخصیت آنها در افکار عمومی کاسته شود. ۲. سهم پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) است که طبعا نیازمندی های شخصی او و سپس نیازمندی های مقامی او و انتظاراتی را که مردم از او دارند تامین می کند. از ظاهر این آیه بر می آید که می خواهد موارد مصرف فیء در آیه قبلی را بیان کند. و فیء در آن آیه را که خصوص فیء بنی النضیر بود به همه فیءهای دیگر عمومیت دهد، و بفرماید حکم فیء مخصوص فیء بنی النضیر نیست، بلکه همه فیءها همین حکم را دارد. فلله و للرسول، یعنی قسمتی از فیء مخصوص خدا و قسمتی از آن مخصوص رسول خدا است. و منظور از اینکه گفتیم مخصوص خداست، این است که باید زیر نظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در راه رضای خدا صرف شود، و آنچه سهم رسول خدا است در مصارف شخصی آن جناب مصرف می شود. پس اینکه بعضی گفته اند: ذکر نام خدا در بین صاحبان سهم تنها به منظور تبرک بوده سخن درستی نیست، و نباید بدان توجه کرد.
سهم بران فیء
در این آیات موارد و سهم بران فیء بیان شده است. که مخصوص خدا و پیامبر و ذی القربی و یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می باشند.
← پیامبر و ذی القربی
...
wikifeqh: حکم_فیء_(قرآن)