[ویکی فقه] حکم حزن (قرآن). حزن به معنای غم و اندوه بوده و در آیات قرآن کریم بیشتر به صورت منفی بیان شده و پرهیز از حزن در دستور کار آیات قرآن کریم قرار گرفته است.
حزن بر کفر کافران ناپسند شمرده شده است.«یـایها الرسول لا یحزنک الذین یسـرعون فی الکفر من الذین قالوا ءامنا بافوههم ولم تؤمن قلوبهم ومن الذین هادوا... ومن یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیــا اولـئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی ولهم فی الاخرة عذاب عظیم؛ ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب می کنند و با زبان می گویند: ایمان آوردیم و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده اند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می کنند، و (به یکدیگر) می گویند: اگر این (که ما می خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید! (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی درپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد».«قل یـاهل الکتـب لستم علی شیء حتی تقیموا التورة والانجیل وما انزل الیکم من ربکم ولیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیـنـا وکفرا فلا تاس علی القوم الکـفرین؛ ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش».«الذین کذبوا شعیبـا کان لم یغنوا فیها الذین کذبوا شعیبـا کانوا هم الخـسرین• فتولی عنهم وقال یـقوم لقد ابلغتکم رســلـت ربی ونصحت لکم فکیف ءاسی علی قوم کـفرین؛ آنها که شعیب را تکذیب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گویا هرگز در آن (خانه ها) سکونت نداشتند! آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند! • سپس از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم؛ با این حال، چگونه بر حال قوم بی ایمان تاسف بخورم؟!» .لاتمدن عینیک الی ما متعنا به ازوجـا منهم ولا تحزن علیهم...؛ (بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروه هایی از آنها (کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر».(از آیه استفاده می شود که بر مسلمانان جایز نیست بر کافران و عذاب شدن آنان محزون شوند.) «.. ولا تحزن علیهم ولا تک فی ضیق مما یمکرون؛ صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر (کارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه های آنها، در تنگنا قرار مگیر».«فلعلک بـخع نفسک علی ءاثـرهم ان لم یؤمنوا بهـذا الحدیث اسفـا؛ گویی می خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند».«لعلک بـخع نفسک الا یکونوا مؤمنین؛ گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند».«ولا تحزن علیهم ولا تکن فی ضیق مما یمکرون؛ از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینه ات از توطئه آنان تنگ نشود».«ومن کفر فلا یحزنک کفره الینا مرجعهم فننبئهم بما عملوا...؛ و کسی که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوی ماست و ما آنها را از اعمالی که انجام داده اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت؛ خداوند به آنچه درون سینه هاست آگاه است».«افمن زین له سوء عمله فرءاه حسنـا فان الله یضل من یشاء ویهدی من یشاء فلا تذهب نفسک علیهم حسرت ان الله علیم بما یصنعون؛ آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا می بیند (همانند کسی است که واقع را آنچنان که هست می یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می کند؛ پس جانت به خاطر شدت تاسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام می دهند داناست».
حزن ناپسند
حزن و اندوه، در برابر گفتار ناروای مشرکان ناپسند است.«ولا یحزنک قولهم ان العزة لله جمیعـا هو السمیع العلیم؛ سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزت (و قدرت)، از آن خداست؛ و او شنوا و داناست».این آیه شریفه تادیبی است برای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم، تادیبی از راه تسلیت نسبت به اذیت هایی که مشرکین به آن جناب می کردند، و پروردگار او را دشنام داده، به دین او طعنه می زدند و به خدایان دروغین خود افتخار می کردند، به حدی که ای بسا آن جناب دلش می سوخت و برای خدا غصه می خورد، لذا خدای تعالی او را از این راه تسلیت و دلگرمی داد، که مطالبی به یادش بیاورد و حقایقی را تذکرش دهد که اندوهش زایل گردد، و آن حقایق اینست که: خدای تعالی با این سخنان زشت که مشرکین در باره او دارند شکست نمی خورد تا تو برایش غصه بخوری، و او سخن مشرکین را می شنود و به حال آن جناب و حال مشرکین آگاه است، و چون همه عزت ها از آن او است پس به این افتخارها که مشرکین می کنند و این عزت نمایی هایشان اعتناء مکن که عزت آنان موهوم و سخنانشان هذیان است، و چون خدای تعالی سمیع و علیم است اگر بخواهد می تواند آنان را به عذاب خود بگیرد، و اگر نمی گیرد برای حفظ مصلحت دعوت دینی و رعایت خیر عاقبت است. «فلعلک تارک بعض ما یوحی الیک وضائق به صدرک ان یقولوا لولا انزل علیه کنز او جاء معه ملک انما انت نذیر والله علی کل شیء وکیل؛ شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو وحی می شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تاخیر اندازی)؛ و سینه ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته ای همراه او نیامده است؟! (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده ای؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (؛ و به حساب آنان می رسد)».
حزن از دست دادن نعمت دنیوی
حزن بر از دست دادن نعمتهای دنیایی نارواست.«اذ تصعدون ولا تلوون علی احد والرسول یدعوکم فی اخرکم فاثـبکم غمـا بغم لکیلا تحزنوا علی ما فاتکم ولا ما اصـبکم والله خبیر بما تعملون؛ (به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا میرفتید؛ و جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند؛ و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمی کردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می زد. سپس اندوه ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد؛ این بخاطر آن بود که دیگر برای از دست رفتن (غنایم جنگی) غمگین نشوید، و نه بخاطر مصیبت هایی که بر شما وارد می گردد. و خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است».«لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم...؛ این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد».معنای آیه این است که: اینکه ما به شما خبر می دهیم که حوادث را قبل از اینکه حادث شود نوشته ایم، برای این خبر می دهیم که از این به بعد دیگر به خاطر نعمتی که از دستتان می رود اندوه مخورید، و به خاطر نعمتی که خدا به شما می دهد خوشحالی مکنید، برای اینکه انسان اگر یقین کند که آنچه فوت شده باید می شد، و ممکن نبود که فوت نشود، و آنچه عایدش گشت باید می شد و ممکن نبود که نشود، ودیعه ای است که خدا به او سپرده چنین کسی نه در هنگام فوت نعمت خیلی غصه می خورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت.
حزن بر کفر کافران ناپسند شمرده شده است.«یـایها الرسول لا یحزنک الذین یسـرعون فی الکفر من الذین قالوا ءامنا بافوههم ولم تؤمن قلوبهم ومن الذین هادوا... ومن یرد الله فتنته فلن تملک له من الله شیــا اولـئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم لهم فی الدنیا خزی ولهم فی الاخرة عذاب عظیم؛ ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب می کنند و با زبان می گویند: ایمان آوردیم و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده اند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می کنند، و (به یکدیگر) می گویند: اگر این (که ما می خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید! (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی درپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد».«قل یـاهل الکتـب لستم علی شیء حتی تقیموا التورة والانجیل وما انزل الیکم من ربکم ولیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیـنـا وکفرا فلا تاس علی القوم الکـفرین؛ ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش».«الذین کذبوا شعیبـا کان لم یغنوا فیها الذین کذبوا شعیبـا کانوا هم الخـسرین• فتولی عنهم وقال یـقوم لقد ابلغتکم رســلـت ربی ونصحت لکم فکیف ءاسی علی قوم کـفرین؛ آنها که شعیب را تکذیب کردند، (آنچنان نابود شدند که) گویا هرگز در آن (خانه ها) سکونت نداشتند! آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند! • سپس از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم؛ با این حال، چگونه بر حال قوم بی ایمان تاسف بخورم؟!» .لاتمدن عینیک الی ما متعنا به ازوجـا منهم ولا تحزن علیهم...؛ (بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروه هایی از آنها (کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر».(از آیه استفاده می شود که بر مسلمانان جایز نیست بر کافران و عذاب شدن آنان محزون شوند.) «.. ولا تحزن علیهم ولا تک فی ضیق مما یمکرون؛ صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر (کارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه های آنها، در تنگنا قرار مگیر».«فلعلک بـخع نفسک علی ءاثـرهم ان لم یؤمنوا بهـذا الحدیث اسفـا؛ گویی می خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند».«لعلک بـخع نفسک الا یکونوا مؤمنین؛ گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند».«ولا تحزن علیهم ولا تکن فی ضیق مما یمکرون؛ از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینه ات از توطئه آنان تنگ نشود».«ومن کفر فلا یحزنک کفره الینا مرجعهم فننبئهم بما عملوا...؛ و کسی که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوی ماست و ما آنها را از اعمالی که انجام داده اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت؛ خداوند به آنچه درون سینه هاست آگاه است».«افمن زین له سوء عمله فرءاه حسنـا فان الله یضل من یشاء ویهدی من یشاء فلا تذهب نفسک علیهم حسرت ان الله علیم بما یصنعون؛ آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا می بیند (همانند کسی است که واقع را آنچنان که هست می یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می کند؛ پس جانت به خاطر شدت تاسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام می دهند داناست».
حزن ناپسند
حزن و اندوه، در برابر گفتار ناروای مشرکان ناپسند است.«ولا یحزنک قولهم ان العزة لله جمیعـا هو السمیع العلیم؛ سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزت (و قدرت)، از آن خداست؛ و او شنوا و داناست».این آیه شریفه تادیبی است برای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم، تادیبی از راه تسلیت نسبت به اذیت هایی که مشرکین به آن جناب می کردند، و پروردگار او را دشنام داده، به دین او طعنه می زدند و به خدایان دروغین خود افتخار می کردند، به حدی که ای بسا آن جناب دلش می سوخت و برای خدا غصه می خورد، لذا خدای تعالی او را از این راه تسلیت و دلگرمی داد، که مطالبی به یادش بیاورد و حقایقی را تذکرش دهد که اندوهش زایل گردد، و آن حقایق اینست که: خدای تعالی با این سخنان زشت که مشرکین در باره او دارند شکست نمی خورد تا تو برایش غصه بخوری، و او سخن مشرکین را می شنود و به حال آن جناب و حال مشرکین آگاه است، و چون همه عزت ها از آن او است پس به این افتخارها که مشرکین می کنند و این عزت نمایی هایشان اعتناء مکن که عزت آنان موهوم و سخنانشان هذیان است، و چون خدای تعالی سمیع و علیم است اگر بخواهد می تواند آنان را به عذاب خود بگیرد، و اگر نمی گیرد برای حفظ مصلحت دعوت دینی و رعایت خیر عاقبت است. «فلعلک تارک بعض ما یوحی الیک وضائق به صدرک ان یقولوا لولا انزل علیه کنز او جاء معه ملک انما انت نذیر والله علی کل شیء وکیل؛ شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو وحی می شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تاخیر اندازی)؛ و سینه ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته ای همراه او نیامده است؟! (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده ای؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (؛ و به حساب آنان می رسد)».
حزن از دست دادن نعمت دنیوی
حزن بر از دست دادن نعمتهای دنیایی نارواست.«اذ تصعدون ولا تلوون علی احد والرسول یدعوکم فی اخرکم فاثـبکم غمـا بغم لکیلا تحزنوا علی ما فاتکم ولا ما اصـبکم والله خبیر بما تعملون؛ (به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا میرفتید؛ و جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند؛ و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمی کردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می زد. سپس اندوه ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد؛ این بخاطر آن بود که دیگر برای از دست رفتن (غنایم جنگی) غمگین نشوید، و نه بخاطر مصیبت هایی که بر شما وارد می گردد. و خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است».«لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم...؛ این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد».معنای آیه این است که: اینکه ما به شما خبر می دهیم که حوادث را قبل از اینکه حادث شود نوشته ایم، برای این خبر می دهیم که از این به بعد دیگر به خاطر نعمتی که از دستتان می رود اندوه مخورید، و به خاطر نعمتی که خدا به شما می دهد خوشحالی مکنید، برای اینکه انسان اگر یقین کند که آنچه فوت شده باید می شد، و ممکن نبود که فوت نشود، و آنچه عایدش گشت باید می شد و ممکن نبود که نشود، ودیعه ای است که خدا به او سپرده چنین کسی نه در هنگام فوت نعمت خیلی غصه می خورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت.
wikifeqh: حکم_حزن_(قرآن)