حسن صباح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حسن صبّاح، بنیان گذار دولت اسماعیلیه در ایران و نیز بانی دعوت مستقل اسماعیلیه نزاری می باشد.
درباره آغاز زندگی و دوره جوانی او اطلاعات کمی وجود دارد.
اینکه حسن صباح و خواجه نظام الملک و عمر خیام در کودکی باهم در مکتبی در نیشابور به تحصیل مشغول بودند، افسانه است و سند تاریخی ندارد.
کتاب سرگذشت سیدنا
← نویسنده و موضوع کتاب
حسن صباح در حدود سال ۴۴۵ در قم ، در خانواده ای از شیعیان امامی ، به دنیا آمد.
پدر صباح
...
درباره آغاز زندگی و دوره جوانی او اطلاعات کمی وجود دارد.
اینکه حسن صباح و خواجه نظام الملک و عمر خیام در کودکی باهم در مکتبی در نیشابور به تحصیل مشغول بودند، افسانه است و سند تاریخی ندارد.
کتاب سرگذشت سیدنا
← نویسنده و موضوع کتاب
حسن صباح در حدود سال ۴۴۵ در قم ، در خانواده ای از شیعیان امامی ، به دنیا آمد.
پدر صباح
...
wikifeqh: حسن_صباح
[ویکی شیعه] حسن صبّاح، بنیانگذار دولت اسماعیلیه در ایران و بانی دعوت مستقل اسماعیلیه نزاری که ابتدا شیعه امامی بود و تحت تاثیر برخی از داعیان اسماعیلی به این گروه پیوست و یکی از داعیان مهم اسماعیلی شد. او سفرهای زیادی برای تبلیغ اسماعیلیه به مناطق مختلف ایران انجام داد.
صباح مرکز قیام خود را الموت قرار داد و از آنجا نقشه هایی را برای ترویج آیین خویش و گسترش قلمرو اسماعیلی و ضربه زدن به حکومت سلجوقی طراحی کرد.
او پس از درگذشت مستنصر باللّه حاکم فاطمیان از جانشینی نزار (فرزند مستنصر) حمایت کرد لذا حکومت اسماعیلیه در ایران با عنوان نزاری شهرت یافت. حسن صباح برای ترویج آیین اسماعیلی از روش جدیدی که همان تعلیم یا آموزش موثق از طریق معلمی صادق بود، بهره گرفت.
صباح مرکز قیام خود را الموت قرار داد و از آنجا نقشه هایی را برای ترویج آیین خویش و گسترش قلمرو اسماعیلی و ضربه زدن به حکومت سلجوقی طراحی کرد.
او پس از درگذشت مستنصر باللّه حاکم فاطمیان از جانشینی نزار (فرزند مستنصر) حمایت کرد لذا حکومت اسماعیلیه در ایران با عنوان نزاری شهرت یافت. حسن صباح برای ترویج آیین اسماعیلی از روش جدیدی که همان تعلیم یا آموزش موثق از طریق معلمی صادق بود، بهره گرفت.
wikishia: حسن_صباح
دانشنامه آزاد فارسی
حسن صَبّاح ( ـ۵۱۸ق)
قلعه الموت
(یا: حسن اول) بنیانگذار فرقۀ اسماعیلیۀ الموت یا خداوندان الموت در ایران . برخی اصل او را از ری ، بعضی از خراسان دانسته اند و برخی نسبتش را به سلاطین حمیری رسانیده اند. در حدود ۴۶۴ق به دستور ابن عطاش، داعی بزرگ اسماعیلی، به درگاه مستنصر، خلیفۀ فاطمی مصر، رفت و مورد تکریم و تشویق او قرار گرفت. پس از انشعاب اسماعیلیان به «نزاریه» و «مستعلویان»، حسن از امامت نزار که به نص اول می بایست جانشین پدر (المستنصر) باشد، طرفداری کرد . حسن در ۴۷۳ق به ایران برگشت ، به دعوت پرداخت و داعیانی نیز به دیلمان و بعضی نواحی کوهستانی طبرستان و الموت فرستاد. از این رو، به دستور خواجه نظام الملک دستگیر شد. حسن به کوه های دیلمان رفت و سرگرم تبلیغ شد و پیروان فراوانی یافت و با سیاست و تدبیر خود، علوی مهدوی ، کوتوالِ قلعۀ الموت ، را از آن جا بیرون کرد. تاریخ ورود حسن را به قلعۀ الموت، ۶ رجب ۴۸۳ق نوشته اند. او به عنوان «امام مستور» اسماعیلیان نزاری تا ۵۱۸ق رهبری پیروان اسماعیلیه را بر عهده داشت . در آن ناحیه و در بسیاری از نواحی کوهستانی دیلمان و طبرستان قلاعی مستحکم بنیان نهاد و یکی از داعیان خود به نام حسین قاینی را به قهستان فرستاد. پیروان حسن در قلاع مختلف مسلط بودند و در هر یک فرمانروایی به نام «محتشم» حکومت می کرد. تعالیم و دستورات حسن صباح به نام «دعوة الجدیده» ـ در مقابل دعوة القدیمه که دعوت به امامت مستعلی باشد ـ خوانده شد و نظریه هایی افراطی به نظام مذهبی خود وارد کرد. به اعتقاد آنان ، تعالیم امام وقت می توانست دستورات امامان قبلی را منسوخ کند و درنتیجه هرگونه تغییری که امام در اصول مذهب وارد می کرد با آمادگی کامل پذیرا می شدند. حسن ۳۵ سال در دژ الموت بزیست و هیچ گاه از آن بیرون نیامد. اما فداییان او در همه جا رخنه داشتند و چون حکم قتل کسی را می گرفتند با شور و حرارت از آن استقبال می کردند. قتل گروهی از امرا و بزرگان نظیر خواجه نظام الملک طوسی و خلیفۀ عباسی، مسترشد، را به فداییان اسماعیلیه نسبت داده اند. حسن فردی معتقد و متعصب بود. گویند دو پسر خود را به سبب تخلفات مذهبی کشت . حسن صباح پیش از مرگ در ۵۱۸ق کیا بزرگ امید را به جانشینی خود تعیین کرد. او را در قلعۀ الموت به خاک سپردند. قبر او زیارتگاه تابعان و پیروانش بود تا این که در حملۀ مغول به رودبار در ۶۵۴ق آن را ویران کردند.
قلعه الموت
(یا: حسن اول) بنیانگذار فرقۀ اسماعیلیۀ الموت یا خداوندان الموت در ایران . برخی اصل او را از ری ، بعضی از خراسان دانسته اند و برخی نسبتش را به سلاطین حمیری رسانیده اند. در حدود ۴۶۴ق به دستور ابن عطاش، داعی بزرگ اسماعیلی، به درگاه مستنصر، خلیفۀ فاطمی مصر، رفت و مورد تکریم و تشویق او قرار گرفت. پس از انشعاب اسماعیلیان به «نزاریه» و «مستعلویان»، حسن از امامت نزار که به نص اول می بایست جانشین پدر (المستنصر) باشد، طرفداری کرد . حسن در ۴۷۳ق به ایران برگشت ، به دعوت پرداخت و داعیانی نیز به دیلمان و بعضی نواحی کوهستانی طبرستان و الموت فرستاد. از این رو، به دستور خواجه نظام الملک دستگیر شد. حسن به کوه های دیلمان رفت و سرگرم تبلیغ شد و پیروان فراوانی یافت و با سیاست و تدبیر خود، علوی مهدوی ، کوتوالِ قلعۀ الموت ، را از آن جا بیرون کرد. تاریخ ورود حسن را به قلعۀ الموت، ۶ رجب ۴۸۳ق نوشته اند. او به عنوان «امام مستور» اسماعیلیان نزاری تا ۵۱۸ق رهبری پیروان اسماعیلیه را بر عهده داشت . در آن ناحیه و در بسیاری از نواحی کوهستانی دیلمان و طبرستان قلاعی مستحکم بنیان نهاد و یکی از داعیان خود به نام حسین قاینی را به قهستان فرستاد. پیروان حسن در قلاع مختلف مسلط بودند و در هر یک فرمانروایی به نام «محتشم» حکومت می کرد. تعالیم و دستورات حسن صباح به نام «دعوة الجدیده» ـ در مقابل دعوة القدیمه که دعوت به امامت مستعلی باشد ـ خوانده شد و نظریه هایی افراطی به نظام مذهبی خود وارد کرد. به اعتقاد آنان ، تعالیم امام وقت می توانست دستورات امامان قبلی را منسوخ کند و درنتیجه هرگونه تغییری که امام در اصول مذهب وارد می کرد با آمادگی کامل پذیرا می شدند. حسن ۳۵ سال در دژ الموت بزیست و هیچ گاه از آن بیرون نیامد. اما فداییان او در همه جا رخنه داشتند و چون حکم قتل کسی را می گرفتند با شور و حرارت از آن استقبال می کردند. قتل گروهی از امرا و بزرگان نظیر خواجه نظام الملک طوسی و خلیفۀ عباسی، مسترشد، را به فداییان اسماعیلیه نسبت داده اند. حسن فردی معتقد و متعصب بود. گویند دو پسر خود را به سبب تخلفات مذهبی کشت . حسن صباح پیش از مرگ در ۵۱۸ق کیا بزرگ امید را به جانشینی خود تعیین کرد. او را در قلعۀ الموت به خاک سپردند. قبر او زیارتگاه تابعان و پیروانش بود تا این که در حملۀ مغول به رودبار در ۶۵۴ق آن را ویران کردند.
wikijoo: حسن_صباح
پیشنهاد کاربران
حسن صباح ( حسن بن علی بن جعفر صباح حمیری؛ ۴۴۵ هجری قمری / ۱۰۵۰ میلادی – ۲۶ ربیع الثانی ۵۱۸ / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴ ) بنیان گذار دولت اسماعیلیان الموت در فلات ایران و حجت امام و داعی بزرگ مذهب اسماعیلیهٔ نزاری بود. او در خانواده ای شیعهٔ دوازده امامی در قم زاده شد. پدرش، علی بن محمد بن جعفر صباح حمیری، از اهالی کوفه بود، اما ادعا داشت که نسبش به حمیری یمنی می رسد.
... [مشاهده متن کامل]
حسن در ری به عنوان شیعهٔ دوازده امامی تعلیم یافت، اما پس از آشنایی با امیره ضراب و ابونصر سراج به مذهب اسماعیلی گروید و مورد توجه عبدالملک بن عطاش، داعی بزرگ عراق عجم، قرار گرفت. تا پیش از سی سالگی، وی با سفر به مصر تحصیلات خود را کامل کرد و از اوضاع خلافت فاطمیان آگاه شد. حسن صباح پس از بازگشت از مصر به عنوان حجت امام در فلات ایران به تبلیغ و ترویج اصول مذهب اسماعیلیه و اندیشه های آزادی خواهانه دست زد. او به نقاط مختلفی از جمله گرگان، ساری و دماوند رفت. وی در ۴۸۳ ه. ق / ۱۰۹۰ م. الموت را به عنوان مرکز اسماعیلیه در ایران برگزید تا از آنجا اسماعیلیان ایرانی را رهبری کند. او پس از تصرف قلعهٔ الموت، اقدام به تصرف دژهای مناطق مختلف ایران از جمله شاهدژ، قهستان، لمسر کرد، تا با توجه به موقعیت استراتژیک و خاص دژها برای دفاع در مقابل امپراتوری سلجوقی و همچنین سهولت کار برای ترویج مذهب اسماعیلیه، از آن ها بهره برداری کند.
پس از درگذشت المستنصر بالله، خلیفهٔ فاطمی، در ۴۸۷ ه. ق / ۱۰۹۴ م. در قاهره و بروز اختلاف بر سر جانشینی وی، حسن صباح از نزار فرزند ارشد امام حمایت کرد و با به قتل رسیدن نزار توسط برادر کهترش، حسن صباح به عنوان حجت امام، رهبری نزاریان در آسیای مرکزی، ایران، عراق و شام را بر عهده گرفت و ارتباط خود را با خلافت فاطمی به طور کامل قطع کرد. وی حکومت اسماعیلیهٔ الموت را بنا نهاد و به ترویج افکار آزادی خواهانه دست زد. حسن صباح از تأثیرپذیری سلجوقیان در امر مشروعیت از خلافت بنی عباس و سیاست اقطاع و طبقه بندی زمین ها ناراضی بود و با تمام نیرو به مقابله با آن ها برخاست. او درگیری هایی با ملکشاه، برکیارق، سنجر و محمد طپر داشت. در دورهٔ وی خواجه نظام الملک جان خود را بر سر ستیز و تعصب با اسماعیلیه گذاشت.
حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن کتاب و مطالعه بود. کتاب فصول اربعه و مقدمهٔ کتاب سیدنا از نوشته های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت فاطمیان موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد. او در ۵۱۸ ه. ق / ۱۱۲۴ م. در حالی از دنیا رفت که لرزه بر اندام قدرتمندترین رهبران جهان انداخته بود. او دو پسر داشت که هر دو را به جرم تخلف از اصول دین قصاص کرد؛ یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به جرم دخالت در قتل داعی حسین قائنی که پس از مدتی مشخص شد نقشی در آن ماجرا نداشته است. این عمل صباح نشانگر عزم راسخ و همت شامخ او پیرامون اصول دینی است. صباح قبل از مرگ خود کیا بزرگ امید را از لمسر فراخواند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. مقبرهٔ حسن صباح تا سال ۶۵۴ ه. ق / ۱۲۵۶ م. پابرجا بود و از زیارتگاه های نزاریان به شمار می آمد تا سرانجام به دست مغولان ویران شد.






... [مشاهده متن کامل]
حسن در ری به عنوان شیعهٔ دوازده امامی تعلیم یافت، اما پس از آشنایی با امیره ضراب و ابونصر سراج به مذهب اسماعیلی گروید و مورد توجه عبدالملک بن عطاش، داعی بزرگ عراق عجم، قرار گرفت. تا پیش از سی سالگی، وی با سفر به مصر تحصیلات خود را کامل کرد و از اوضاع خلافت فاطمیان آگاه شد. حسن صباح پس از بازگشت از مصر به عنوان حجت امام در فلات ایران به تبلیغ و ترویج اصول مذهب اسماعیلیه و اندیشه های آزادی خواهانه دست زد. او به نقاط مختلفی از جمله گرگان، ساری و دماوند رفت. وی در ۴۸۳ ه. ق / ۱۰۹۰ م. الموت را به عنوان مرکز اسماعیلیه در ایران برگزید تا از آنجا اسماعیلیان ایرانی را رهبری کند. او پس از تصرف قلعهٔ الموت، اقدام به تصرف دژهای مناطق مختلف ایران از جمله شاهدژ، قهستان، لمسر کرد، تا با توجه به موقعیت استراتژیک و خاص دژها برای دفاع در مقابل امپراتوری سلجوقی و همچنین سهولت کار برای ترویج مذهب اسماعیلیه، از آن ها بهره برداری کند.
پس از درگذشت المستنصر بالله، خلیفهٔ فاطمی، در ۴۸۷ ه. ق / ۱۰۹۴ م. در قاهره و بروز اختلاف بر سر جانشینی وی، حسن صباح از نزار فرزند ارشد امام حمایت کرد و با به قتل رسیدن نزار توسط برادر کهترش، حسن صباح به عنوان حجت امام، رهبری نزاریان در آسیای مرکزی، ایران، عراق و شام را بر عهده گرفت و ارتباط خود را با خلافت فاطمی به طور کامل قطع کرد. وی حکومت اسماعیلیهٔ الموت را بنا نهاد و به ترویج افکار آزادی خواهانه دست زد. حسن صباح از تأثیرپذیری سلجوقیان در امر مشروعیت از خلافت بنی عباس و سیاست اقطاع و طبقه بندی زمین ها ناراضی بود و با تمام نیرو به مقابله با آن ها برخاست. او درگیری هایی با ملکشاه، برکیارق، سنجر و محمد طپر داشت. در دورهٔ وی خواجه نظام الملک جان خود را بر سر ستیز و تعصب با اسماعیلیه گذاشت.
حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن کتاب و مطالعه بود. کتاب فصول اربعه و مقدمهٔ کتاب سیدنا از نوشته های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت فاطمیان موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد. او در ۵۱۸ ه. ق / ۱۱۲۴ م. در حالی از دنیا رفت که لرزه بر اندام قدرتمندترین رهبران جهان انداخته بود. او دو پسر داشت که هر دو را به جرم تخلف از اصول دین قصاص کرد؛ یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به جرم دخالت در قتل داعی حسین قائنی که پس از مدتی مشخص شد نقشی در آن ماجرا نداشته است. این عمل صباح نشانگر عزم راسخ و همت شامخ او پیرامون اصول دینی است. صباح قبل از مرگ خود کیا بزرگ امید را از لمسر فراخواند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. مقبرهٔ حسن صباح تا سال ۶۵۴ ه. ق / ۱۲۵۶ م. پابرجا بود و از زیارتگاه های نزاریان به شمار می آمد تا سرانجام به دست مغولان ویران شد.





