[ویکی فقه] توریه در قرآن. توریه اصطلاحی در متون دینی به معنای انتقال دادن معنایی جز مفهوم مراد از لفظ به مخاطب، هنگام سخن گفتن است.
توریه از ریشه «و -ر -ی» به معنای پنهان کردن، پوشانیدن و افشا نکردن راز است. در اصطلاح متون اسلامی و فقها توریه آن است که متکلم از سخن خود مفهومی جز آنچه مخاطب از آن می فهمد یعنی معنایی خلاف ظاهر اراده کند.در متون حدیثی و فقهی، به ویژه فقه اهل سنت ، کاربرد واژه «مِعْراض» (جمع آن معاریض) درباره توریه رواج دارد. این تعبیر برگرفته از حدیث منسوب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم:«إنّ فی المعاریض لَمَنْدوحةً عن الکذب» است؛ همچنین گاه تعابیری دیگر مانند تأویل و تعریض به معنای توریه به کار رفته اند.واژه توریه در قرآن کریم نیامده است؛ ولی در احادیث و منابع تفسیری و ادبی آیات متعددی از قرآن مانند ۷۶ - ۷۸ انعام ؛۷۶ یوسف ؛۶۳ انبیاء ؛۸۶ صافّات از مصادیق توریه به شمار رفته اند. از این آیات و مانند آن ها، کاربرد توریه را در سیره شماری از پیامبران و اولیای الهی و نیز مشروعیت و حتی ضرورت توریه را در شرایط خاص می توان استنباط کرد.
مفهوم و اقسام توریه
توریه که در منابع ادبی و علوم قرآنی ایهام ، تخییل ، مغالطه و توجیه نیز خوانده می شود ، به تعبیر منابع مذکور آن است که لفظی که دارای دو معنای دور و نزدیک است (هر دو معنا حقیقی باشند یا یکی حقیقی و دیگری مجازی) به کار برده شود و به اتکای قرینه ای مخفی معنای دور از آن اراده شود، در حالی که مخاطب گمان کند که معنای نزدیک مراد است. شماری از مؤلفان بر آن اند که این، معنای « توریه عرفی » است و در « توریه بدیعی » هر دو معنا مراد جدّیِ گوینده به شمار می روند و چه بسا هر دو در یک درجه از ظهور و خفا باشند. توریه را در منابع ادبی و علوم قرآنی بر گونه های مختلف دانسته و شماری از آیات قرآن کریم را بیانگر مصداقی از توریه یا برخی از اقسام آن انگاشته اند. مهم ترین اقسام توریه عبارت اند از:
← توریه مرشحه
مسئله مهم نسبت توریه با کذب ، در منابع تفسیری، حدیثی و فقهی مورد توجه قرار گرفته است. به نظر مشهور، توریه ماهیتا با کذب متفاوت است و اصولاً مصداق دروغگویی به شمار نمی رود، زیرا سخنی را می توان کذب دانست که مقصود متکلم از آن با واقعیت منطبق نباشد و توریه چنین نیست. در حدیث نبویِ یاد شده در آغاز مقاله، توریه گشایشی برای پرهیز از کذب قرار داده شده است. فقهای شیعه و اهل سنت با استناد به این حدیث و ادله دیگر توریه را تدبیر برای خروج از کذب در موارد اضطرار به شمار آورده اند که بر کذب نبودن توریه دلالت دارد؛ ولی برخی فقها با این استدلال که معیار صدق و کذب سخن، انطباق «مفهوم ظاهر» آن با واقعیت است نه انطباق «معنای مراد» با واقعیت و استدلال های دیگر، توریه را نوعی کذب دانسته اند. شماری دیگر در برخی فروض، توریه را مصداق کذب شمرده اند. برخی از کسانی که توریه را کذب ندانسته اند، بر آن اند که مفسده کذب یعنی در جهل افکندنِ شنونده، در توریه نیز وجود دارد. نظّام، صدقِ خبر را مطابقت آن و کذب خبر را مطابق نبودن آن با اعتقاد خبردهنده شمرده است. جاحظ ، صدق خبر را مطابقت آن با واقع و اعتقاد (هر دو) و کذب را مطابقت نداشتن آن با هر دو دانسته و موارد دیگر را نه صدق شمرده و نه کذب. بنابر حدیثی منقول از امام صادق علیه السلام اصلاح میان مردم نه صدق است و نه کذب، بلکه واسطه میان آن دو است. در توضیح حدیث گفته اند که مراد از کذب، کذب به قصد اصلاح میان مردم است که نه تنها مذموم نیست، بلکه چه بسا واجب است و از این رو، سزاوار است چنین سخنی کذب نامیده نشود. برخی بر آن اند که توریه ذاتا صدق به شمار می رود؛ ولی توریه کننده نه صادق است نه کاذب. در روایتی منسوب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به سه مورد کذب در سیره حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره شده که دو مورد آن در قرآن کریم آمده است. به نظر بسیاری از فقها و مفسران شیعه و اهل سنت ، این روایت را به ادله ای، از جمله نسبت دادن کذب به انبیا ، که با عصمت آنان سازگار نیست، نمی توان معتبر دانست. برخی از اهل سنت گفته اند که مراد از کذب در روایت، توریه است نه کذب محض یا کذب حقیقی. مفسران به همین دلیل، این تفسیر مجاهد را از آیه ۸۲ سوره شعراء :«اَطمَعُ اَن یَغفِرَلی خَطیٔتی یَومَ الدّین» که مراد از واژه «خطیئه» دراین آیه سخنان کذب حضرت ابراهیم علیه السلام در آیات مذکور است، مردود شمرده اند. فقهایی که به گونه مطلق کذب را جایز ندانسته اند، موارد تجویز کذب در احادیث (از جمله جواز کذب در جنگ) را بر توریه حمل کرده و مراد احادیث مزبور را کذب واقعی و صریح نشمرده اند، هرچند به نظر مشهور، کذب در این موارد اضطراری جایز ولی توریه سزاوارتر است.
توریه در سیره پیامبران الهی و صالحان
...
توریه از ریشه «و -ر -ی» به معنای پنهان کردن، پوشانیدن و افشا نکردن راز است. در اصطلاح متون اسلامی و فقها توریه آن است که متکلم از سخن خود مفهومی جز آنچه مخاطب از آن می فهمد یعنی معنایی خلاف ظاهر اراده کند.در متون حدیثی و فقهی، به ویژه فقه اهل سنت ، کاربرد واژه «مِعْراض» (جمع آن معاریض) درباره توریه رواج دارد. این تعبیر برگرفته از حدیث منسوب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم:«إنّ فی المعاریض لَمَنْدوحةً عن الکذب» است؛ همچنین گاه تعابیری دیگر مانند تأویل و تعریض به معنای توریه به کار رفته اند.واژه توریه در قرآن کریم نیامده است؛ ولی در احادیث و منابع تفسیری و ادبی آیات متعددی از قرآن مانند ۷۶ - ۷۸ انعام ؛۷۶ یوسف ؛۶۳ انبیاء ؛۸۶ صافّات از مصادیق توریه به شمار رفته اند. از این آیات و مانند آن ها، کاربرد توریه را در سیره شماری از پیامبران و اولیای الهی و نیز مشروعیت و حتی ضرورت توریه را در شرایط خاص می توان استنباط کرد.
مفهوم و اقسام توریه
توریه که در منابع ادبی و علوم قرآنی ایهام ، تخییل ، مغالطه و توجیه نیز خوانده می شود ، به تعبیر منابع مذکور آن است که لفظی که دارای دو معنای دور و نزدیک است (هر دو معنا حقیقی باشند یا یکی حقیقی و دیگری مجازی) به کار برده شود و به اتکای قرینه ای مخفی معنای دور از آن اراده شود، در حالی که مخاطب گمان کند که معنای نزدیک مراد است. شماری از مؤلفان بر آن اند که این، معنای « توریه عرفی » است و در « توریه بدیعی » هر دو معنا مراد جدّیِ گوینده به شمار می روند و چه بسا هر دو در یک درجه از ظهور و خفا باشند. توریه را در منابع ادبی و علوم قرآنی بر گونه های مختلف دانسته و شماری از آیات قرآن کریم را بیانگر مصداقی از توریه یا برخی از اقسام آن انگاشته اند. مهم ترین اقسام توریه عبارت اند از:
← توریه مرشحه
مسئله مهم نسبت توریه با کذب ، در منابع تفسیری، حدیثی و فقهی مورد توجه قرار گرفته است. به نظر مشهور، توریه ماهیتا با کذب متفاوت است و اصولاً مصداق دروغگویی به شمار نمی رود، زیرا سخنی را می توان کذب دانست که مقصود متکلم از آن با واقعیت منطبق نباشد و توریه چنین نیست. در حدیث نبویِ یاد شده در آغاز مقاله، توریه گشایشی برای پرهیز از کذب قرار داده شده است. فقهای شیعه و اهل سنت با استناد به این حدیث و ادله دیگر توریه را تدبیر برای خروج از کذب در موارد اضطرار به شمار آورده اند که بر کذب نبودن توریه دلالت دارد؛ ولی برخی فقها با این استدلال که معیار صدق و کذب سخن، انطباق «مفهوم ظاهر» آن با واقعیت است نه انطباق «معنای مراد» با واقعیت و استدلال های دیگر، توریه را نوعی کذب دانسته اند. شماری دیگر در برخی فروض، توریه را مصداق کذب شمرده اند. برخی از کسانی که توریه را کذب ندانسته اند، بر آن اند که مفسده کذب یعنی در جهل افکندنِ شنونده، در توریه نیز وجود دارد. نظّام، صدقِ خبر را مطابقت آن و کذب خبر را مطابق نبودن آن با اعتقاد خبردهنده شمرده است. جاحظ ، صدق خبر را مطابقت آن با واقع و اعتقاد (هر دو) و کذب را مطابقت نداشتن آن با هر دو دانسته و موارد دیگر را نه صدق شمرده و نه کذب. بنابر حدیثی منقول از امام صادق علیه السلام اصلاح میان مردم نه صدق است و نه کذب، بلکه واسطه میان آن دو است. در توضیح حدیث گفته اند که مراد از کذب، کذب به قصد اصلاح میان مردم است که نه تنها مذموم نیست، بلکه چه بسا واجب است و از این رو، سزاوار است چنین سخنی کذب نامیده نشود. برخی بر آن اند که توریه ذاتا صدق به شمار می رود؛ ولی توریه کننده نه صادق است نه کاذب. در روایتی منسوب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به سه مورد کذب در سیره حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره شده که دو مورد آن در قرآن کریم آمده است. به نظر بسیاری از فقها و مفسران شیعه و اهل سنت ، این روایت را به ادله ای، از جمله نسبت دادن کذب به انبیا ، که با عصمت آنان سازگار نیست، نمی توان معتبر دانست. برخی از اهل سنت گفته اند که مراد از کذب در روایت، توریه است نه کذب محض یا کذب حقیقی. مفسران به همین دلیل، این تفسیر مجاهد را از آیه ۸۲ سوره شعراء :«اَطمَعُ اَن یَغفِرَلی خَطیٔتی یَومَ الدّین» که مراد از واژه «خطیئه» دراین آیه سخنان کذب حضرت ابراهیم علیه السلام در آیات مذکور است، مردود شمرده اند. فقهایی که به گونه مطلق کذب را جایز ندانسته اند، موارد تجویز کذب در احادیث (از جمله جواز کذب در جنگ) را بر توریه حمل کرده و مراد احادیث مزبور را کذب واقعی و صریح نشمرده اند، هرچند به نظر مشهور، کذب در این موارد اضطراری جایز ولی توریه سزاوارتر است.
توریه در سیره پیامبران الهی و صالحان
...
wikifeqh: توریه_در_قرآن