تقوا و احسان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقوا و احسان (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی احسان و نیکی خداوند در حق انسان و احسان و نیکی کردن مردم نسبت به والدین و تحقق احسان می شود.
تقوا، سبب نیکخواهی و احسان خدا در حق انسان می شود:ان المتقین فی جنـت ونعیم• انا کنا من قبل ندعوه انه هو البر الرحیم.ولی پرهیزگاران در میان باغ های بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند. ما از پیش او را می خواندیم (و می پرستیدیم)، که اوست نیکوکار و مهربان!» ان المتقین فی جنات و نعیم، کلمه جنت به معنای بستانی است که درختان، آن را پوشانده باشد، (چون از ماده جن گرفته شده که به معنای ستر است)، و کلمه نعیم به معنای نعمت بسیار است. و معنای آیه این است که: مردم با تقوا و آنها که در زندگی از خدا پروا دارند در روز قیامت در بستان ها سکونت می کنند، و نعمتی فراوان بر آنان احاطه دارد. به دنبال بحث هایی که در آیات قبل، پیرامون کیفرهای مجرمان و عذاب های دردناک آنها گذشت در آیات مورد بحث، به نقطه مقابل آنها یعنی مواهب فراوان و پاداش های بیکران مؤمنان و پرهیزگاران اشاره می کند، تا در یک مقایسه روشن موقعیت هر کدام واضحتر شود. نخست می گوید: پرهیزگاران در باغ های بهشت و در میان نعمت های فراوانی جای دارند (ان المتقین فی جنات و نعیم). تعبیر به متقین (پرهیزکاران) به جای مؤمنین به خاطر آن است که این عنوان هم ایمان را در بردارد، و هم جنبه های عمل صالح را، به خصوص اینکه تقوی در یک مرحله مقدمه و پایه ایمان است، چنان که قرآن در آیه ۲ سوره بقره می گوید: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین: در این کتاب آسمانی شکی نیست، و مایه هدایت پرهیزگاران است. چرا که اگر انسان دارای تعهد و احساس مسئولیت و روح حق جویی و حق طلبی که مرحله ای از تقوی است نباشد هرگز به دنبال تحقیق از آئین حق نمی رود، و هدایت قرآن را نمی پذیرد. تعبیر به جنات و نعیم به صورت صیغه جمع (باغها و نعمتها) آنهم به صورت نکره اشاره به تنوع و عظمت آن باغها و نعمتها است. سپس به تاثیر این نعمت های بزرگ بر روحیه بهشتیان اشاره کرده، می گوید: آنها از آنچه پروردگارشان به آنان داده شاد و مسرورند، و سخنان شیرین و دلپذیر در این باره می گویند.
احسان خدا به والدین
نیکی به والدین، از آثار تقوا است:وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا.و رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود! او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود! و کان تقیا و برا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا. کلمه تقی صفت مشبهه از تقوی است، و تقوی به اصطلاح علمای علم صرف مثال واوی است یعنی ماده اولیش قاف و واو و یاء بوده و به معنای ورع و پرهیز از حرام های خدا و اجتناب از ارتکاب مناهیی است که آدمی را به عذاب خدا می کشاند، کلمه: بر (به فتح باء نیز صفت مشبهه از ماده بر (به کسر باء) به معنای احسان است، و کلمه جبار به طوری که در مجمع البیان گفته به معنای کسی است که برای احدی حقی قائل نبوده، دچار جبریت و جبروت شده باشد، و نخل جبار آن درخت خرمایی است که از بلندی دست به آن نرسد، و بنا به قول صاحب مجمع برگشت معنای جبار به این است که آن چنان مستکبر و بلند پرواز باشد که خواسته خود را بر مردم تحمیل کند، و چیزی را از مردم تحمل نکند، مؤید این معنا خود آیه مورد بحث است که بعد از کلمه جبار کلمه عصی را آورد، چون عصی صفت مشبهه از عصیان است، که اصل در معنایش زیر بار نرفتن است.از اینجا روشن می شود که سیاق جملات سه گانه مورد بحث سیاق بیان کلیات احوال آن جناب نسبت به خالق و مخلوق است، جمله و کان تقیا، حال او را نسبت به پروردگارش بیان می کند، و جمله: و برا بوالدیه، وضع او را نسبت به پدر و مادر حکایت می نماید، و جمله: و لم یکن جبارا عصیا، رفتار او را نسبت به سایر مردم شرح می دهد، و حاصل معنای این جمله این است که آن جناب رؤوف و رحیم به مردم، و خیر خواه و متواضع نسبت به ایشان بوده، ضعفای ایشان را یاری می کرده، و آنهایی را که آمادگی هدایت و رشد داشته اند هدایت می نموده، و به این بیان این معنا نیز روشن می شود اینکه بعضی از مفسرین کلمه عصیا را به عاصی نسبت به پروردگار تفسیر کرده تفسیر درستی نکرده است.
تحقق احسان
تحقق نیکی، در گرو تقواپیشگی و پرهیز از گناه است:لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولـکن البر من ءامن بالله والیوم الاخر... اولـئک الذین صدقوا واولـئک هم المتقون.نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما، درباره قبله و تغییر آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز، ... اینها کسانی هستند که راست می گویند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزکاران! .. ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها...... و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام می پوشیدند، از در خانه وارد نمی شدند، و از نقب پشت خانه وارد می شدند، نکنید! ) کار نیک، آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانه ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!... . یـایها الذین ءامنوا... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب.ای کسانی که ایمان آورده اید! ... و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!
← دیدگاه علامه طباطبایی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس