[ویکی فقه] به گفتن (سبحان اللّه) و مانند آن از
اذکار دلالت کننده بر تنزیه
خداوند و همچنین به دانههای به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر خداوند تسبیح گفته می شود.
از این عنوان- به هر دو مفهوم- در باب صلات سخن رفته است.
تسبیح به معنای اوّل
تسبیح به معنای نخست بر ذکرهایی اطلاق میشود که با تسبیح و تنزیه خداوند آغاز میگردد، مانند تسبیحات اربع و ذکرهای رکوع و سجود.
← تسبیح در رکوع و سجود
در اینکه در رکوع و سجود، تنها تسبیح لازم است یا مطلق ذکر کفایت میکند، اختلاف است. قول اوّل منسوب به مشهور است؛ بلکه بر آن ادّعای اجماع شده است.
بنابر قول به وجوب تسبیح، در مقدار لازم آن اختلاف است. برخی مطلق تسبیح را کافی دانستهاند هرچند با گفتن یک بار (سبحان اللّه)؛ لیکن برخی دیگر یک بار تسبیح کبری (سبحان ربّی العظیم و بحمده، سبحان ربّی الأعلی و بحمده) را کافی دانستهاند. گروهی، بلکه بسیاری از فقها سه بار تسبیح صغری (سبحان اللّه) یا یک بار تسبیح کبری را کافی دانستهاند. از بعضی نیز وجوب سه تسبیح کبری نقل شده است.
← تسبیح در دو رکعت آخر نماز
نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز واجب بین خواندن حمد و ذکر تسبیح مخیر است.
در افضلیت هریک از حمد و تسبیح بر دیگری یا عدم افضلیت، اختلاف است.
گروهی برای امام، حمد را افضل از تسبیح دانستهاند؛ بلکه این قول به مشهور نسبت داده شده است. برخی هیچ یک از آن دو را بر مأموم واجب ندانستهاند. بعضی، تنها حمد و بعضی دیگر تنها تسبیح را بر مأموم واجب دانستهاند. اقوال دیگری نیز در مسئله وجود دارد.
← مقدار واجب تسبیح
گفتن سه بار تسبیحات اربع: (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أکبر) به اتفاق فقها کفایت میکند. در کفایت غیر آن اختلاف میباشد و تا پانزده قول نقل شده است که مهمترین آنها عبارت است از:
۱. کفایت یک بار تسبیحات اربع.
بسیاری از فقها بر این قولاند؛ بلکه منسوب به مشهور است.
۲. کفایت تسبیحات یاد شده بدون تکبیر.
۳. تخییر میان گفتن سه بار (سبحان اللّه) یا سه بار (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه) یا یک بار تسبیحات اربع.
۴. تخییر میان همه صوری که در روایات آمده است.
ترتیب تسبیحات اربع بنابر قول مشهور همانگونه است که ذکر شد؛ یعنی نخست، تسبیح، سپس تحمید، پس از آن تهلیل و در آخر،
تکبیر گفته میشود. برخی ترتیب یاد شده را واجب ندانستهاند.
← جهر و اخفات تسبیح
در وجوب آهسته خواندن تسبیح اختلاف است. بر وجوب آن ادّعای شهرت، بلکه اجماع شده است.
← عدول از تسبیح
عدول از تسبیح به حمد و عکس آن جایز است؛ هرچند برخی در جواز آن تردید کردهاند.
← شک در عدد تسبیح
در صورت شک در عدد تسبیحات- به تصریح بعضی- بنابر کمتر گذاشته میشود
← تسبیح در تشهّد
گفتن هفت بار (سبحان اللّه) پس از ذکر تشهد، مستحب است.
← نماز استسقاء
در نماز استسقاء، هنگامی که امام جهت خطبه بر روی منبر قرار میگیرد، بعد از صد بار تکبیر مستحب است صد بار تسبیح بگوید
تسبیح به معنای دوم
تسبیح به معنای دوم میان فارسی زبانان رایج است و در
عربی به آن (سبحه) گفته میشود.
تسبیح (مهره)، به مهره هایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا گفته می شود.
وجه تسمیه تسبیح در زبان عرب و زبان فارسی
در عربی عموماً بدان
مَسْبَحه یا
سُبْحه می گویند.
در صحاح سته، سبحه به معنای
نماز نافله و دعا و ذکر نیز به کار رفته است .
به نظر برخی، واژه تسبیح،
تصحیف تسلیخ یا تشلیخ به معنای
سجاده و
جانماز بوده و به کار بردن آن به معنای سبحه (مهره های ذکر و دعا) نادرست است ولی بنا برتحقیق محمد قزوینی ، کلمه تسبیح در متون فارسی و عربی به معنای سبحه نیز به کار رفته و کلمه تسابیح (جمع تسبیح) به این معنا، در شعر
ابونواس (متوفی ۱۹۸) آمده است.
کاربرد تسبیح
استفاده از تسبیح برای به خاطر سپردن شمار اذکار و دعاها ــ که احتمالاً از شمارش دانه های ریگ و گره زدن نخ شروع شده ــ در میان پیروان بیش تر آیینها و
ادیان از جمله هندوها و
بوداییان ،
یهودیان و
مسیحیان و
مسلمانان متداول بوده است.
تاریخچه تسبیح
ظاهراً قدیمترین اشاره به تسبیح در ادبیات کهن
هندو آمده است، با عنوان گانت تیا یعنی ابزار شمارش ، کانچانیا به معنای درخشش و روشنایی ، ماتا ، مالیکا به معنای تاج گل و سوترا به معنای رشته (نخ) .
پارسایان هندو با این وسیله شمار دعاها و
اوراد روزانه خود را نگه می داشتند.
در شاخه های گوناگون هندو و
بودایی ، تسبیحها از نظر تعداد دانه و
جنس و رنگ متفاوت اند و این تفاوتها معانی خاصی دارد.
در این آیینها، تسبیح به عنوان
طلسم و
تعویذ و همچنین برای
تفأل و گاه
تزئین به کار می رود.
تسبیح در مراسم تشرف نیز نقش مهمی دارد؛ مثلاً، برای ورود به آیین
ویشنو (یکی از خدایان در آیین هندو) به
گردن فردی که به شش یا
هفت سالگی می رسد، تسبیحی ۱۰۸ دانه می آویزند و اذکار خاصی را با آن به او
آموزش می دهند.
اولین استفاده کنندگان از تسبیح
گفته اند که
سنّت استفاده از تسبیح از
آسیا به
اروپا رفته و از طریق قدیس دومینیک (۵۶۵ـ ۶۱۸/۱۱۷۰ـ۱۲۲۱) و
راهبان فرقه او در قرن سیزدهم میلادی در
مسیحیت رواج یافته است، اما احتمالاً استفاده از آن در اروپا سابقه بیشتری دارد ، زیرا در
روم باستان ثروتمندان رشته ای با ده سنگ گرانبها که هر کدام نماینده یکی از خدایان بود به گردن می آویختند و ظاهراً این گردنبند نوعی تعویذ بوده است ، تسبیح
کلیسای کاتولیک رشته ای بلند با ۱۵۰ مهره است که به سه دسته ۵۰ تایی تقسیم می شودو به انتهای تسبیح چند مهره و یک
صلیب وصل است ، تسبیح مسیحیان گاه به شکل حلقه و گاه رشته بلندی از مهره هاست.
استفاده از تسبیح در میان یهودیان
استفاده از تسبیح در میان یهودیان، تحت تأثیر ترکهای مسلمان و یونانیان مسیحی بوده است . امروزه اهمیت و اعتبار تسبیح در میان آنان تقریباً از بین رفته و فقط در روز
سَبْت (شنبه) و روزهای مقدس ، عموماً برای
سرگرمی و وقت گذرانی آن را در دست می گیرند.این تسبیح ۳۲ یا ۹۹ مهره دارد.
عدم استفاده وهابیت از تسبیح
استفاده از تسبیح در میان بیش تر مسلمانان رایج است، جز پیروان محمدبن عبدالوهاب تمیمی نجدی (ح ۱۱۱۵ـ۱۲۰۶) که آن را نوعی
بدعت می دانند و برای شمارش اذکار از انگشتان دست استفاده می کنند.
استفاده از تسبیح در میان اهل تصوف
برخی
اعتقاد دارند که
صوفیه استفاده از تسبیح را از بوداییان یا هندوها یا راهبان مسیحی کلیسای شرقی آموخته اند و تسبیح از طریق آن ها در میان مسلمانان رایج شده است. در
رساله قشیریه درباره
جنید (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) آمده است که وی تسبیحی در دست داشت و وقتی به او اعتراض کردند، گفت : «این وسیله ای است که مرا به خدا رسانیده و از آن جدا نخواهم شد».
اعتقاد شیعه در مورد کاربرد تسبیح
بر اساس کتب حدیث شیعه، استفاده از تسبیح در صدر
اسلام متداول بوده است ؛ مثلاً گفته شده که
حضرت فاطمه علیهاالسلام چون از
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنید که پس از هر نماز، گفتن ۳۴ تکبیر و ۳۳ تسبیح (سبحان الله) و ۳۳
تحمید (الحمد لله)، که به تسبیحات
حضرت زهرا مشهور است
ثوابی بزرگ دارد تسبیحی از نخ
پشمی با ۳۴ گره تهیه کرد.
وقتی
حمزه ، عموی پیامبر، در سال سوم هجرت به
شهادت رسید، حضرت فاطمه سلام الله علیها از خاک مزار او تسبیحی برای خود ساخت.
مردم نیز بعدها از
تربت حمزه تسبیح ساختند و پس از
شهادت امام حسین علیه السلام،
شیعیان از تربت او تسبیح ساختند.
همچنین
روایت شده است که وقتی
امام سجاد علیه السلام را به مجلس
یزید می بردند آن حضرت تسبیحی در دست داشت.
از
امام صادق علیه السلام روایت می کنند که تسبیح را برای شیعیان توصیه کردند.
نظر
اهل سنت در مورد تسبیح
در
کتب اهل سنّت نیز روایتی هست حاکی از این که
پیامبر اکرم تسبیحی داشته است.
البته نسبت به برخی از این روایات، تشکیک شده و حتی در مقابل، روایاتی نقل شده است به این مضمون که
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم افرادی را که با انداختن ریگ ، اذکار را می شمردند، نهی نموده و توصیه کرده که شماره اذکار را با انگشتان دست ثبت کنند.
گفته اند که اینگونه روایات متعلق به اوایل هجرت پیامبر است و در هر حال حاکی از نهی استفاده از تسبیح نیست.
جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوفی ۹۱۱) در رساله کوچکی به نام المنحة فی السبحة روایاتی آورده و بر اساس آن ها استنباط کرده است که تسبیح در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بین
صحابه و بعدها نزد
تابعین و همچنین صوفیه رایج بوده و استفاده از آن نهی صریح نشده است.
مضمون تسبیح مسلمانان
اذکاری که مسلمانان در طول روز، بخصوص پس از نماز، با تسبیح ادا می کنند، معمولاً مشتمل است برشهادت به یگانگی خدا (لااله الا الله)، تکبیر، تحمید، منزه دانستن او یا تسبیح و همچنین فرستادن درود بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم،
امامان علیهم السلام و
اولیا یا
توسل به ایشان .
در بین برخی
فرق صوفیه نیز تسبیحی که
مشایخ با آن ذکر گفته اند، نوعی
تقدس و
تبرک دارد و برای برکت بخشی، به جانشینان آن ها به
ارث می رسد.
از تسبیح برای
استخاره و
دفع چشم زخم نیز استفاده می شود.
شکل ظاهری تسبیح
تسبیح مسلمانان عموماً صد دانه (مهره) دارد که شاید نماد ۹۹ اسم از
اسماءالحسنی به اضافه اسم جلاله الله و یا برابر اذکار
تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام باشد.
تسبیح صد دانه ای با دو مهره کوچکتر یا بزرگتر به نام «عدسک» به سه قسمت ۳۳ دانه ای تقسیم می شود و با احتساب مهره بزرگتری به نام «شیخک» یا «امام»، که معمولاً مخروطی است و دو سرِ رشته تسبیح را به هم وصل می کند، شمار دانه ها به صد می رسد.
تسبیحهای ۳۴ دانه ای نیز در میان مسلمانان رواج دارد.
برخی فرق صوفیه از تسبیح هزار دانه ای استفاده می کنند که در
ادبیات فارسی نشانه کثرت
زهد و
تقوی است.
این تسبیح در مراسم خاکسپاری به کار می رود و
ثواب اذکاری که با آن گفته می شود، به
روح متوفی هدیه می گردد.
رنگ واندازه و جنس تسبیح
رنگ، اندازه و جنس دانه های تسبیح متنوع است.
تسبیح ازگِل، شیشه، فلز، چوب، صدف، هسته و دانه یا صمغ گیاهان، مرجان و یُسر (درختی با دانه های خوشبو به رنگ سیاه)، عقیق، یشم، یاقوت، زمرد،
عاج فیل،
استخوان شتر و
شاخ گوزن و اخیراً با انواع
پلاستیک در رنگهای مختلف ساخته می شود.
رشته تسبیح از جنس پشم، ابریشم یا پلاستیک است و در اغلب تسبیحها در قسمت انتهایی امام یا شیخک، منگوله ای قرار دارد که گاه زربفت است.
تسبیحهای گران قیمت را با منگوله های
طلا و
نقره و نخهای ابریشمی رنگی زینت می دهند.
انواع تسبیح از لحاظ جنس و شکل ظاهری
برخی از انواع تسبیحها عبارت اند از:
۱) تسبیح تربت که از خاک
مرقد امام حسین علیه السلام ساخته می شود.
شیعیان عموماً از این تسبیحها استقبال می کنند، زیرا بنا بر روایات، در دست داشتن آن حتی بدون ذکر توصیه شده است.
۲) تسبیح شاه مقصود که آن را در
افغانستان می سازند و سنگ آن از معادنی در منطقه
قندهار به دست می آید.
به این تسبیح ــ که معمولاً به رنگ سبز روشن است ــ تسبیح پادزهری هم می گویند، زیرا سنگ آن، بنا بر مشهور، خاصیت زهرکِشی دارد.
رنگهای سفید و قرمز این تسبیح بندرت یافت می شود.
۳) تسبیح یمانی ساخت
یمن که از
عقیق است.
۴) تسبیح عین الهِرّه (چشم گربه) که از نوعی سنگ در
هندوستان ساخته می شود.
۵) تسبیح کهربایی که آن را از صمغ گیاهان می سازند و چون با گردانیدن در دست و مالش، برق ساکن در خود ذخیره می کند به آن کهربایی می گویند.
این تسبیح دوگونه است: نوع آتشگیر که به آن بارقه می گویند و نوع دیگر که به آب حیات شهرت دارد.
۶) تسبیح چشم بلبل که مهره های آن خالهایی به غیر رنگ خود دارد.
۷) تسبیح نقره کوب که دانه های آن از یسر است و بر روی آن میخهای کوچک نقره ای برای زینت کوبیده اند.
۸) تسبیح جوینی و علی مرادی یا شاه علی مرادی که با سنگ قرمزی که از منطقه جوین به دست می آمد، ساخته می شد و امروزه دیگر ساخته نمی شود.
۹) تسبیحی معروف به کار عبدالله که قبلاً
درویشی بدین نام در
کرمانشاه آن را می ساخت و مخلوطی از گِل و براده های طلا و نقره بود.
تسبیح به عنوان سوغات
در اغلب زیارتگاهها و شهرهایی که برای مسلمانان اهمیت دینی دارند، تسبیح ــ در کنار
مهر ــ از انواع سوغاتها به شمار می آید و ازاین رو خرید و فروش تسبیح و مشاغلی همچون تسبیح بندی در آن شهرها رواج دارد.
تسبیح در ادبیات فارسی
در ادبیات فارسی، دانه های تسبیح را که نشان دهنده زهد و
پارسایی یا
ریا و تظاهر به مسلمانی است، گاه به دانه هایی تشبیه کرده اند که با آن ها مرغان (جویندگان راه حق) را جلب و شکار می کنند.
گاه نیز آن را با زنّار ــ که نشانه مسیحیت تلقی می شده ــ در تقابل قرار داده اند.
ازینرو، «تسبیح گسلیدن» و «زنار بستن»
کنایه از نامسلمانی و کفر، و در
ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است.
ترکیباتی از کلمه تسبیح در ادبیات فارسی وجود دارد، مانند «تسبیح خانه» به معنای
عبادتگاه و «تسبیح شمار» به معنای زاهد.
تسبیح در فرهنگ عامه
در فرهنگ عامه، اگر شکلی شبیه مهره های تسبیح، بر
آش نذری نقش ببندد، علامت
قبولی نذر است.
همچنین، بر اساس باورهای عامیانه، اگر بند تسبیح کسی به طور ناگهانی و بی هیچ علت معلومی پاره شود صاحبش به مراد خود خواهد رسید.
احکام تسبیح
تهیه تسبیح از جنس تربت امام حسین علیه السّلام و شمارش
تسبیحات حضرت فاطمه سلام اللّه علیها، بلکه گفتن هر ذکری با آن و حتّی گردانیدن آن در دست هرچند بدون ذکر، مستحب است.
← استخاره با تسبیح
از انواع استخاره، استخاره با تسبیح است.
فهرست منابع
(۱) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲ .
(۲) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ .
(۳) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش .
(۴) محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱ .
(۵) عبدالرحمان بن احمد جامی، غزلیّات مولانا نورالدّین عبدالرّحمن جامی، چاپ بدرالدّین یغمائی، (تهران) ۱۳۶۸ ش .
(۶) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی،
مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ ش .
(۷) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش .
(۸) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش .
(۹) دائرة المعارف الاسلامیة .
(۱۰) دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تسبیح» (از مهدی حائری و پرویز ورجاوند) .
(۱۱) دهخدا .
(۱۲) محمودبن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتّب الحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش .
(۱۳) سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی، چاپ عباسعلی وفایی، تهران ۱۳۷۶ ش .
(۱۴) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ .
(۱۵) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۱۶) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشّوارد، قم ۱۴۰۳ .
(۱۷) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۱۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش .
(۱۹) محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش .
(۲۰) رحیم عفیفی، فرهنگنامة شعری، تهران ۱۳۷۲ ش .
(۲۱) علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳) .
(۲۲) محمد قزوینی، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، سال ۲، ش ۵ (دی ۱۳۲۴) .
(۲۳) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره ، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش .
(۲۴) مجلسی، بحارالانوار .
(۲۵) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ .
(۲۶) الموسوعة العربیّة المیسّرة، زیرنظر محمد شفیق غربال، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت .
(۲۷) احمدبن محمد میدانی، السّامی فی الاسامی، عکس نسخة مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانة ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران ۱۳۴۵ ش .
(۲۸) احمدبن علی نسائی، سنن النسائی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ .
(۲۹) الیاس بن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۳۰) رضا قلی بن محمد هادی هدایت، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، چاپ
سنگی تهران ۱۲۸۸، چاپ افست تهران .
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دانشنامه
جهان اسلام است
تسبیح در لغت به معنای خدا را به پاکی یاد و وصف کردن او را از هر گونه بدی و هر آنچه شایسته او نیست، دور و مبرا دانستن (تنزیه) است و به معنای ذکر و نماز نیز آمده است. مفهوم تسبیح گذشته از کاربرد بسیار آن در قرآن و احادیث و روایات در عرفان اسلامی نیز مطرح است.
واژه تسبیح در قرآن دو بار در حالت مضاف و واژه های هم ریشه با آن نود بار بکار رفته است که از آن میان بیشترین کاربرد را واژه سبحان دارد. پنج سوره مدنیِ؛ سوره حدید، سوره حشر، سوره صف، سوره جمعه، سوره تغابن و دو سوره مکی؛ سوره اسراء و سوره اعلی با واژه های هم ریشه با تسبیح آغاز می شوند؛ به این سوره ها «مسبّحات» می گویند.
مضمونی که در آیه های قرآنیِ مرتبط با تسبیح بسیار جلب توجه می کند، تسبیح گویی موجودات است. به بیان قرآن چیزی نیست که به تسبیح خدا مشغول نباشد ولی آدمیان به تسبیح موجودات پی نمی برند.(سوره اسراء: 44) از جمله مصادیق تسبیح کنندگان اند: آسمانها و زمین و هر چه در آنهاست. کوهها و پرندگان که همراه با داود علیه السلام و در حالی که مسخَّر او هستند، به تسبیح مشغول اند. فرشتگان و حاملان عرش الاهی که خود را «مسبِّحون» می خوانند و در اعتراض به آفرینش انسانِ فسادانگیز و خونریز به تسبیح گو بودن خود افتخار می کنند. در آیه ای هم از تسبیح گویی فرشتگان در کنار آمرزش خواهی آنها برای اهل زمین سخن رفته است.
از مضامین شایان ذکر در آیه های مرتبط با تسبیح، نسبت تسبیح گویی باایمان ورزی است. قرآن در کنار
ایمان از تسبیح گویی یاد می کند و از کسانی سخن می گوید که هیچ چیز آنان را از ذکر خدا بازنمی دارد و بامداد و شامگاه به نیایش و تسبیح او مشغول اند. بکار رفتن مضمون تسبیح در سه آیه از چهار آیه سجده مرجوع کنید بهید ربط وثیقِ اهل تسبیح بودن با بندگی و ایمان ورزی است. حضرت موسی علیه السلام از خدا می خواهد که برادرش هارون را همراه و یاور او سازد تا خدا را تسبیح بسیار گویند و به یاد او باشند (سوره طه: 33) و سوره یونس علیه السلام در ظلمات ندا در می دهد که «لااله الاّ انت سبحانک إِنّی کُنْتُ من الظالمین» (سوره انبیاء: 87)؛ بنابر قرآن اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود تا روز بعث در شکم ماهی می ماند.(سوره صافات: 143، 144)
در قرآن بارها به تسبیح گویی امر شده است. خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و برخی دیگر از انبیا را به تسبیح گویی امر کرده و از ایمان آورندگان خواسته است که صبح و شام او را تسبیح گویند.(سوره احزاب: 42) زکریای پیامبر نیز قوم خویش را به تسبیح گویی مدام فرامی خواند.(سوره مریم: 11)
تفلیسی در وجوه قرآن (ص53) بر آن است که تسبیح در قرآن دو وجه معنایی دارد: خدا را به پاکی یاد کردن و انشاءاللّه گفتن. او برای وجه اخیر آیه 28 سوره قلم را شاهد آورده است. فیروزآبادی نیز در تقسیم بندی خود 31 وجه معنایی برای کاربرد تسبیح در قرآن برشمرده است. برای واژه سبحان هم ــ که به همان معنای تسبیح است اما در حالت اسمی نه مصدری ــ تفلیسی کاربردهایی چون پاکی و بری بودن از عیوب، شگفتی و نماز را در قرآن تشخیص داده است.
مفسران در تفسیر آیات مرتبط با تسبیح، گذشته از شرح معنای لفظی تسبیح متناسب با آیه موردنظر و نقل اقوال و روایات مختلف، مطالبی بیان کرده اند. طبری در جایی این نظر را نقل کرده که تسبیح، نماز فرشتگان است و در تفسیر آیه 41 سوره نور دو قول آورده است: نماز برای انسان است و تسبیح برای دیگر مخلوقات، نماز برای انسان است و تسبیح برای همة موجودات. به نظر شیخ طوسی، تسبیح در مورد موجودات عاقل به همان معنای لفظی است اما در مورد حیوانات و جمادات عبارت است از دلالت آنها بر وحدانیت خدا و صفات او زمخشری در تفسیر آیه 98 سوره حجر، تسبیح را «فزع الی اللّه» معنی کرده و گفته است که مراد ذکر دائم و کثرت سجود است.