[ویکی فقه] بانَت سُعادُ، عنوان قصیده ای مشهور در مدح حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلّم) است.
بانَت سُعادُ، عنوان قصیده ای مشهور در مدح حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلّم)، از کَعب بن زُهیر بن اَبی سُلمی (به ضمّ سین فقط در این کلمه )، از شعرای بزرگ عهد جاهلییت و اسلام. او از جمله صحابه حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم وسلّم)، و پدرش زُهیربن ابی سلمی مزنی از شاعران جاهلی و صاحب قصیده مُعَلّقه مشهور بود.
قصیده بانَت سُعادُ در ستایش حضرت رسول، و در اعتذار از اشعاری سروده شده است که کعب برای برادرش بُجَیر فرستاده و او را به جهت اسلام آوردنش ملامت کرده بود.
این قصیده یکی از معروفترین قصاید زبان عربی است که شروح زیادی بر آن نوشته شده و چون با «بانت سعاد» آغاز می شود، به این عنوان شهرت یافته است. در علّت سرودن این قصیده میان نویسندگان تواریخ و سِیَر اختلافی نیست، اما در جزئیّات و تفاصیل واقعه اختلاف است و با گذشت زمان شاخ و برگهایی نیز بر آن افزوده شده است.
← روایت محمّدبن اسحاق در جزئیّات این واقعه
۱. ↑ ابن هشام، السّیرة النبویة، ج ۴، ص ۱۴۴ـ ۱۴۸، مصر ۱۹۳۶. ۲. ↑ احمدبن شمس الدین دولت آبادی زوالی ، مصدق الفضل ، ص ۱۴ـ۱۶، حیدرآباد دکن ۱۳۲۳. ۳. ↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی، ج ۱۷، ص ۸۸ـ۹۱، چاپ علی محمّد بجاوی ، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰) ۴. ↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی، ج ۱۷، ص ۸۹، چاپ علی محمّد بجاوی ، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰) .۵. ↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی، ج ۱۷، ص ۹۰، چاپ علی محمّد بجاوی ، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰). ۶. ↑ سزگین ج ۲، ص ۲۱۰ـ۲۱۱. ۷. ↑ ابن قُتَیبه، الشّعر و الشّعراء، لیدن ۱۹۰۲، ج۱، ص۸۱. ۸. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی ، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام ،ج ۱، ص ۷۱ـ۷۲، جزء ۱، چاپ نظیف محرّم خواجه ، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰۹. ↑ حسن بن حسین سکَّری، شرح دیوان کعب بن زهیر، ص ۴ـ ۲۵ قاهره ۱۹۵۰. ۱۰. ↑ الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۳، ص ۲۹۵ـ۲۹۶. ۱۱. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام، ج۱، ص ۶۷، جزء ۱، چاپ نظیف محرّم خواجه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰. ۱۲. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام، ج ۱، ص ۷۰ـ۷۲، چاپ نظیف محرّم خواجه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰. ۱۳. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام، ج ۱، ص ۷۱ـ۷۲، چاپ نظیف محرّم خواجه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
منابع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بانَت سُعاد»، شماره۳۶۷.
...
بانَت سُعادُ، عنوان قصیده ای مشهور در مدح حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلّم)، از کَعب بن زُهیر بن اَبی سُلمی (به ضمّ سین فقط در این کلمه )، از شعرای بزرگ عهد جاهلییت و اسلام. او از جمله صحابه حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم وسلّم)، و پدرش زُهیربن ابی سلمی مزنی از شاعران جاهلی و صاحب قصیده مُعَلّقه مشهور بود.
قصیده بانَت سُعادُ در ستایش حضرت رسول، و در اعتذار از اشعاری سروده شده است که کعب برای برادرش بُجَیر فرستاده و او را به جهت اسلام آوردنش ملامت کرده بود.
این قصیده یکی از معروفترین قصاید زبان عربی است که شروح زیادی بر آن نوشته شده و چون با «بانت سعاد» آغاز می شود، به این عنوان شهرت یافته است. در علّت سرودن این قصیده میان نویسندگان تواریخ و سِیَر اختلافی نیست، اما در جزئیّات و تفاصیل واقعه اختلاف است و با گذشت زمان شاخ و برگهایی نیز بر آن افزوده شده است.
← روایت محمّدبن اسحاق در جزئیّات این واقعه
۱. ↑ ابن هشام، السّیرة النبویة، ج ۴، ص ۱۴۴ـ ۱۴۸، مصر ۱۹۳۶. ۲. ↑ احمدبن شمس الدین دولت آبادی زوالی ، مصدق الفضل ، ص ۱۴ـ۱۶، حیدرآباد دکن ۱۳۲۳. ۳. ↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی، ج ۱۷، ص ۸۸ـ۹۱، چاپ علی محمّد بجاوی ، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰) ۴. ↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی، ج ۱۷، ص ۸۹، چاپ علی محمّد بجاوی ، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰) .۵. ↑ علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی ، کتاب الاغانی، ج ۱۷، ص ۹۰، چاپ علی محمّد بجاوی ، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰). ۶. ↑ سزگین ج ۲، ص ۲۱۰ـ۲۱۱. ۷. ↑ ابن قُتَیبه، الشّعر و الشّعراء، لیدن ۱۹۰۲، ج۱، ص۸۱. ۸. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی ، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام ،ج ۱، ص ۷۱ـ۷۲، جزء ۱، چاپ نظیف محرّم خواجه ، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰۹. ↑ حسن بن حسین سکَّری، شرح دیوان کعب بن زهیر، ص ۴ـ ۲۵ قاهره ۱۹۵۰. ۱۰. ↑ الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۳، ص ۲۹۵ـ۲۹۶. ۱۱. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام، ج۱، ص ۶۷، جزء ۱، چاپ نظیف محرّم خواجه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰. ۱۲. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام، ج ۱، ص ۷۰ـ۷۲، چاپ نظیف محرّم خواجه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰. ۱۳. ↑ عبدالقادربن عمر بغدادی، حاشیة علی شرح بانت سعاد لابن هشام، ج ۱، ص ۷۱ـ۷۲، چاپ نظیف محرّم خواجه، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
منابع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بانَت سُعاد»، شماره۳۶۷.
...
wikifeqh: بانت_سعاد
[ویکی اهل البیت] بانَت ْ سُعاد، یکی از مشهورترین قصاید عرب (58 بیت ، در بحر بسیط با قافیة لام ) که احتمالاً در 7 یا 9ق /628 یا 630م ، در مسجد مدینه ، در مدح پیامبر اکرم (ص ) خوانده شد. سرایندة آن کَعْب بن زُهَیر، و نام قصیده دو کلمة آغازین قصیده است :
این قصیده را به سبب روایتی که ذکر خواهد شد، قصیدة بُرده نیز می خوانند. از آنجا که قصیدة بانت سعاد در شمار مشهورترین قصاید کهن عرب است ، ناچار نخستین سؤالی که برای پژوهشگران مطرح می شود، همانا اعتبار تاریخی و صحت و اصالت آن است . نخستین روایت آن به ابن اسحاق برمی گردد که در گزارشهای ابن هشام (د 218ق /833م ) به نقل از وی آمده است با اینهمه ، ابن هشام تصریح می کند که 7 بیت از آن را( ابیات 21، 22، 23، 25، 34، 49، 51) از جایهای دیگر غیر از آثار ابن اسحاق بر آن افزوده است ناقدان مشهور شعر جاهلی ، در این شعر به چشم اعتبار نگریسته اند. طه حسین که آثار جاهلی را عموماً جعلی می پندارد، در مجموعة من تاریخ الادب العربی معارضة خاصی با قصیدة کعب ندارد و آن را تصویر روشنی از فضایل حضرت رسول (ص ) می شمارد هرچند که وی در جای جای مقاله ، به خلط و جابه جایی و حذف و اضافه ای که در همة اشعار کهن معمول است ، اشاره می کندو در جای دیگر به دستکاری راویان و ابیات جعلی در قصیده تأکید می ورزد و دو امر را در آن نادرست می داند: هجای انصار و داستان برده بلاشر نیز که در امر جعل شعر بسیار پژوهش کرده است ، این قصیده را برخلاف انبوه اشعار جاهلی ، درست و نسبتاً خالی از جعل می داند و حتی بر آن است که بانت سعاد می تواند به صورت معیاری برای سنجش دیگر اشعار جاهلی تلقی گردد . این قصیده نیز مانند بسیاری از قصاید جاهلی ، دارای «اخبار»، یا صحنه های تاریخی و بیشتر داستانی و گاه افسانه ای است که پیش درآمدی برای قصیده به شمار می آیند و به بخشهای گوناگون آن ، روح و پویایی داستانی می بخشند. در این شعر چون اخبار همه به توانمندی اسلام و شخصیت و فضایل شخص پیامبر(ص ) مربوط است ، لاجرم نزد مسلمانان اعتبار و شهرتی بی مانند کسب کرده است . دورترین اثری که در این اخبار می توان یافت ، صرف نظر از روایات شفاهی همانا روایت ابن هشام است که از ابن اسحاق (د 151ق /768م ) نقل کرده ، مواد روایت به اختصار چنین است : کعب و بُجَیر، پسران زهیر بن ابی سُلمی در شمار معارضان اسلامند، بجیر به خدمت حضرت پیامبر(ص ) می شتابد و اسلام می آورد، اما کعب ، شعری برای او می فرستد و او را به سبب روی برتافتن از راه و روش نیاکان سرزنش می کند. این قطعة 5 بیتی که حتی از آغاز، یعنی در روایت ابن هشام به دو شکل متفاوت نقل شده است ، تنها هجای بازمانده از کعب است که به اسلام و پیامبر گرامی آن تعریضی دارد. بجیر شعر را به پیامبر اکرم (ص ) عرضه می کند و آن حضرت نیز خون کعب را مباح می سازد. بجیر در قطعه شعری برادر را از خطر آگاه می سازد و اندرز می دهد. وی نیز با قصیدة مدحیة خود (یا حتی پیش از سرودن آن ) به پیامبر(ص ) پناه می برد و زینهار می طلبد و آنگاه قصیدة بانت سعاد را برمی خواند این ماجرا که چارچوب کلی و شاید اصلی داستان است ، در همة منابع با اختلاف در جزئیات و الفاظ و عبارات تکرار شده است ب ولی هنوز یکی از مواد عمدة آن باقی مانده است که در اثر ابن هشام موجود نیست ، اما در اثر ابن سلام (د 231ق /846م ) که تنها 13 سال پس از ابن هشام درگذشته ، آمده است این نکته همانا ماجرای بُردة حضرت پیامبر(ص ) است که بعدها نام قصیده نیز شد. روایت ابن سلام از قول ابان پسر عثمان بجلی نقل گردیده است و ابن سلام نیز هنگام نقل روایت ، بر صحت آن تأکیدی نمی ورزد. لفظ ابن سلام چنین است «کساه النبی (ص ) بردة» (عبایی بر او پوشاند). راویان پس از او، ترجیح داده اند که «کساه بردته » باشد تا این برده حتماً از تن مبارک پیامبر(ص ) بیرون آمده باشد و بعدها نیز معاویه 20 هزار درهم بابت آن به زادگان کعب بپردازد (برای تفصیل ، نک: ه د، کعب بن زهیر؛ نیز محمد، 24). شاید به همین دلیلها باشد که گروهی ، به خصوص طه حسین چنانکه گذشت ، در صحت روایت تردید می کنند. بستانی بر این قضیه بیشتر پا می فشارد و می گوید: که اگر این ماجرا حقیقت داشت ، لاجرم ابن اسحاق و ابن هشام به آن اشاره می کردند به هر حال ، روایت برده 200 سال پس از وفات پیامبر(ص ) پدید آمد و خود برده نیز بعدها، بنا به روایت ابن اثیر به دست خلفای عباسی افتاد و همچنان در اختیار ایشان بود تا اینکه هلاکوخان آن را سوزاند، یا به دجله افکند. اما ماجرای برده به اینجا خاتمه نیافت ، زیرا گروهی دیگر پنداشتند که بردة واقعی همچنان باقی ماند و چندی در مصر بود، تا اینکه سلاطین عثمانی آن را به آستانه (استانبول ) بردند و سپس با نام «الخرقة الشریفه » وضعیتی خاص یافت و آیینهای مفصلی به سبب آن پدید آمد موضوع را چنین حل کرده است که پیامبر(ص ) عبای خود را در رفتاری نمادین ، بر سر کعب گردانید تا نشان دهد که شاعر در حمایت او قرار گرفته است . نکتة دیگری که از روایت ِ ابن هشام برمی آید آن است که ممکن است کعب ، قصیدة خود را پس از اسلام آوردن و زنهار گرفتن سروده باشد اگر این روایت را باور کنیم ، ناچار همة بخشهایی که - در این داستان - به برده مربوط است ، جعلی خواهد بود. جالب توجه آنکه حتی ابن کثیر (د 774ق /1373م ) این داستان را باور ندارد و می نویسد: «این روایت از آن داستانهای بسیار مشهور است ، ولی من آن را در کتابهای معروف با سلسله سندی قابل قبول نیافتم » دو امر دیگر که هر یک از جهتی اهمیت خاصی می یابند، به ابیات قصیده پیوند خورده اند: یکی آنکه ظاهراً واکنش شنوندگان به هنگام شنیدن سوز و گداز کعب نسبت به سعاد، و سپس وصف طولانی ماده اشتر و صحرا، و حتی گله از دست خبرچینان و بدگویان و اظهار پشیمانی و نیز آغاز مدح ، چیزی جز سکوت نبود؛ اما هنگامی که در بیت 51 (بیتی که ناشرِ سیره میان دو قلاب افزوده ، به شمار نیامده است ) پیامبر(ص ) را به «شمشیری از شمشیرهای خداوند تشبیه می کند که اینک از نیام بیرون آمده است و می توان از آن روشنایی جست »، حضرت (ص ) نگاهی پرمعنی به قریشیان می افکند که «هان ، گوش دارید» (این امر، در همة منابع تکرار شده است ، مثلاً دومین نکته ، واکنش قریشیان به ابیات 52 به بعد است که در آنها «گروهی از قریش » را به دلاوری و بزرگ منشی می ستاید که فرمان مهاجرت را به گوش جان شنیدند. معنی ستایش از مهاجران آن است که شاعر، انصار را فرو گذاشته است . این امر اعتراض مسلمانان را برانگیخت و حتی این سخن را به حضرت رسول (ص ) نسبت داده اند که «بهتر بود ذکری هم از انصار می شد» . در بیت 57 سخن از مردانی می رود که متکبرانه ، چون اشتران سپیدموی گام برمی دارند. این بیت که در میان مدایح مهاجران قرار گرفته ، از نظر بسیاری از شارحان تعریضی به انصار تلقی شده است . بُعد هنری این قصیده پیوسته موردبحث قرار گرفته است . قصیدة کعب ، شهرت و تأثیر شگفت آور خود را مدیون چیست ؟ شروح و به خصوص تقلیدهای بی شمار از سر چه مایه ای برخاسته است ؟ گفته اند: حماد بن میسره 900 قصیده حفظ بود که همه با «بانت سعاد» آغاز می شدند حماد راویه نیز ادعا می کرد که 700 قصیده با همین سرآغاز برای ولید خوانده است . قصیده آشکارا به 5 بخش متمایز قابل تجزیه است : 12 بیت اول همان «نسیب » معمول است که در آن معشوقی خیالی و نام آشنا آهنگ سفر دارد. شاعر از درد جدایی می گرید و از بی وفایی یار گله می کند؛ 21 بیت بعد (بیتهای 13 تا 33) وصف ناقة شاعر است . پس از آن شاعر به واقعیات باز می گردد و در 4 بیت (بیتهای 34-37) ترس و پریشان حالی خود را پس از تهدید پیامبر(ص ) وصف می کند. 13 بیت (بیتهای 39 تا 51) شامل مدح حضرت رسول (ص )، اظهار پشیمانی و عذرخواهی است . 7 بیت آخر نیز مدح مهاجران است . در سراسر قصیده ، تنها چیزی که تا حدی تازه و زاییدة ذوق هنری کعب به شمار می آید، اظهار ترس و بیان بی پناهی و گله از دشمنان و به خصوص سخن چینان است ، هرچند که موضوع این سخن چینان اندکی غریب می نماید، زیرا کعب چندین سال بود که به گروه دشمنان پیوسته بود و گستاخانه اسلام و حضرت پیامبر(ص ) را هجو می گفت . پس دیگر سخن چین چه می توانست بکند؟ طه حسین در ارزیابی هنری شعر نسبتاً محتاطانه سخن می گوید: تغزل زیبا و دل انگیز است ، اما هیچ چیز تازه ای در آن نمی توان یافت . آن معشوق خیالی آهو چشم که هجران می گزیند و جفا می ورزد و هر روز به رنگی در می آید، با معشوقة زهیر، پدر کعب هیچ تفاوت ندارد و پوزش خواهی او از حضرت رسول (ص ) به عذرخواهی نابغه از نعمان بن منذر سخت شبیه است بستانی در ارزیابی خود فاش تر سخن می گوید و در این قصیده جز بخش عذرخواهی هیچ تازگی قابل ذکری نمی یابد: «سعاد»ها در شعر جاهلیان متعددند و جدایی و پیمان شکنیشان ، امری معروف است . حتی بخش مدح هم خالی از تقلید نیست و اثر نابغه بر آن آشکار است . تشبیه ممدوح به شیر قوی پنجه را همة شاعران می دانستند. ملاحظه می شود که پیامبر(ص ) و دیگر شنوندگان در برابر هیچ یک از ابیات (جز بیت یاد شده ) واکنشی که دلیل بر تأثیر شعر در دلهاشان باشد، از خود نشان ندادند. از سوی دیگر، چرا باید در این مدحیه که در آن شرایط خاص تدوین شده ، 12 بیت به معشوق و حدود 20 بیت به ناقه اختصاص یابد و سهم مدح تنها 13 بیت باشد که در 5 بیتش به وصف شیر پرداخته شده است اینگونه انتقادهای هنرشناسانة سدة 20م ، هیچ گاه در طول تاریخ گذشته پدید نیامده بود. قالب داستانی شعر - با آنکه برخی از مواد اصلی آن ممکن است واقعیت نداشته باشد - در اندک مدت بافتی چنان استوار و واقعی یافت که دیگر هیچ نقدی نتوانست در بدنة آن نفوذ کند. آنگاه حکایت و شعر، به گونه ای تفکیک ناپذیر در هم مندمج شدند و به یمن مدح پیامبر(ص ) که نقطة مرکزی روایت را تشکیل می داد، حتی رنگی تقدس آمیز یافتند. رستگاری کعب ِ کافر، الگویی دل آویز شد و بسیاری کسان آرزو کردند که پس از گناه به درجة نیک بختی کعب برسند. به همین سبب ، ملاحظه می شود که روح معنایی همة قصاید تقلیدی ، دیگر هیچ بویی از فضای عصر جاهلی ندارد، بلکه بر همة آنها روح دینی حاکم است . این قصاید که شمارشان بسیار است ، پیوسته نامهایی پر معنی دارند و غالباً معارضه اند، مانند «المورد العذب فی معارضة قصیدة کعب » از ابوحیان غرناطی و «ذخر المعاد فی معارضة بانت سعاد» از بوصیری که در شمار مشهورترین معارضه هاست نیز اما پیوسته این مقلدان در لابه لای شعر خود از اقدام به معارضة «برده » عذر خواسته اند و به فضل کعب بر دیگران اعتراف کرده اند مشروح قصیده با شرح ابوالعباس احول (نک: همو، 81) و بی درنگ پس از او سکری (د 275ق /888م ) آغاز می شود. در سدة بعد، ابن درید (د 321ق /933م )، نفطویه (د 323ق ) و ابن انباری (د 328ق ) و ابن خالویه (د 370ق /980م ) آن را شرح می کنند. در سده های 9 و 10ق /15 و 16م شروح سخت گسترش می یابند تا سرانجام ، حدود 48 شرح پدید می آید که بروکلمان 28 تای آنها را معرفی کرده است و سزگین بقیه را برمی شمارد در این میان ، دو شرح به زبان ترکی : یکی از ایوب صبری و دیگری از لالا عبدالرحمان ، و یک شرح به زبان اردو از سید مظاهر حسن امروهی ثبت شده است دو شرح نیز به فارسی موجود است : یکی از آن ِ عبدالحافظ محمدناظر سرور العباد لکهنوی است (همانجاها) و دیگری از آن محمدجعفر ،. علاوه بر این ، سزگین حدود 16 تخمیس ، 4 نظیر و یک تشطیر نیز برای این قصیده برشمرده است ابراهیم محمد 24 شرح را که تقریباً همه خطیند، موردمطالعه و مقایسه قرار داده ، و آنها را به 4 نوع تقسیم کرده است : 1. شروح لغوی (5 شرح ) که دو شرح احول و سکری را در برمی گیرد؛ 2. شروح نحوی (4 شرح ) که یکی از آنها را ابن هشام تألیف کرده است ؛ 3. شروح ادبی (13 شرح ) که معروف ترین آنها از آن سیوطی است و بسیاری نیز متأخرند؛ 4. شروح صوفیانه (2 شرح ) که در نوع خود بی نظیرند و نشان از تأثیر و تحول شگرف ِ قصیدة بانت سعاد دارند ترجمة فارسی برخی از ابیات این قصیده را در تاریخ ادبیات زبان عربی ِ حنّا فاخوری ترجمة عبدالمحمد آیتی می توان یافت .
آقابزرگ ، الذریعة؛ ابن اثیر، الکامل ؛ ابن سلام جمحی ، محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمدشاکر، قاهره ، 1394ق /1974م ؛ ابن قتیبه ، عبدالله ، الشعر و الشعراء، لیدن ، 1902م ؛ ابن کثیر، اسماعیل ، البدایة و النهایة، بیروت ، داراحیاء التراث العربی ؛ ابن هشام ، عبدالملک ، سیرة النبی (ص )، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ، 1391ق /1971م ؛ ابوالفرج اصفهانی ، الاغانی ، به کوشش علی محمد بجاوی ، قاهره ، 1993م ؛ بستانی ، فؤاد افرام ، کعب بن زهیر، بیروت ، 1984م ؛ حسین ، طه ، «فی الادب الجاهلی »، المجموعة الکاملة، بیروت ، 1986م ، ج 5؛ همو، من تاریخ الادب العربی ، بیروت ، 1981م ؛ سبکی ، عبدالوهاب ، طبقات الشافعیة الکبری ، بیروت ، دارالمعرفه ؛ سکری ، حسن ، شرح دیوان کعب بن زهیر، قاهره ، 1369ق / 1950م ؛ فاخوری ، حنا، تاریخ ادبیات زبان عربی ، ترجمة عبدالمحمد آیتی ، تهران ، 1361ش ؛ محمد، ابراهیم ، قصیدة بانت سعاد لکعب بن زهیر و اثرها فی التراث العربی ، بیروت ، 1406ق /1986م ؛ مرزبانی ، محمد، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج ، قاهره ، 1379ق /1960م ؛ نیز: Blach I re, R., Histoire de la litt E rature arabe, Paris, 1964; EI 2 ; GAL ; GAL, S; GAS.
این قصیده را به سبب روایتی که ذکر خواهد شد، قصیدة بُرده نیز می خوانند. از آنجا که قصیدة بانت سعاد در شمار مشهورترین قصاید کهن عرب است ، ناچار نخستین سؤالی که برای پژوهشگران مطرح می شود، همانا اعتبار تاریخی و صحت و اصالت آن است . نخستین روایت آن به ابن اسحاق برمی گردد که در گزارشهای ابن هشام (د 218ق /833م ) به نقل از وی آمده است با اینهمه ، ابن هشام تصریح می کند که 7 بیت از آن را( ابیات 21، 22، 23، 25، 34، 49، 51) از جایهای دیگر غیر از آثار ابن اسحاق بر آن افزوده است ناقدان مشهور شعر جاهلی ، در این شعر به چشم اعتبار نگریسته اند. طه حسین که آثار جاهلی را عموماً جعلی می پندارد، در مجموعة من تاریخ الادب العربی معارضة خاصی با قصیدة کعب ندارد و آن را تصویر روشنی از فضایل حضرت رسول (ص ) می شمارد هرچند که وی در جای جای مقاله ، به خلط و جابه جایی و حذف و اضافه ای که در همة اشعار کهن معمول است ، اشاره می کندو در جای دیگر به دستکاری راویان و ابیات جعلی در قصیده تأکید می ورزد و دو امر را در آن نادرست می داند: هجای انصار و داستان برده بلاشر نیز که در امر جعل شعر بسیار پژوهش کرده است ، این قصیده را برخلاف انبوه اشعار جاهلی ، درست و نسبتاً خالی از جعل می داند و حتی بر آن است که بانت سعاد می تواند به صورت معیاری برای سنجش دیگر اشعار جاهلی تلقی گردد . این قصیده نیز مانند بسیاری از قصاید جاهلی ، دارای «اخبار»، یا صحنه های تاریخی و بیشتر داستانی و گاه افسانه ای است که پیش درآمدی برای قصیده به شمار می آیند و به بخشهای گوناگون آن ، روح و پویایی داستانی می بخشند. در این شعر چون اخبار همه به توانمندی اسلام و شخصیت و فضایل شخص پیامبر(ص ) مربوط است ، لاجرم نزد مسلمانان اعتبار و شهرتی بی مانند کسب کرده است . دورترین اثری که در این اخبار می توان یافت ، صرف نظر از روایات شفاهی همانا روایت ابن هشام است که از ابن اسحاق (د 151ق /768م ) نقل کرده ، مواد روایت به اختصار چنین است : کعب و بُجَیر، پسران زهیر بن ابی سُلمی در شمار معارضان اسلامند، بجیر به خدمت حضرت پیامبر(ص ) می شتابد و اسلام می آورد، اما کعب ، شعری برای او می فرستد و او را به سبب روی برتافتن از راه و روش نیاکان سرزنش می کند. این قطعة 5 بیتی که حتی از آغاز، یعنی در روایت ابن هشام به دو شکل متفاوت نقل شده است ، تنها هجای بازمانده از کعب است که به اسلام و پیامبر گرامی آن تعریضی دارد. بجیر شعر را به پیامبر اکرم (ص ) عرضه می کند و آن حضرت نیز خون کعب را مباح می سازد. بجیر در قطعه شعری برادر را از خطر آگاه می سازد و اندرز می دهد. وی نیز با قصیدة مدحیة خود (یا حتی پیش از سرودن آن ) به پیامبر(ص ) پناه می برد و زینهار می طلبد و آنگاه قصیدة بانت سعاد را برمی خواند این ماجرا که چارچوب کلی و شاید اصلی داستان است ، در همة منابع با اختلاف در جزئیات و الفاظ و عبارات تکرار شده است ب ولی هنوز یکی از مواد عمدة آن باقی مانده است که در اثر ابن هشام موجود نیست ، اما در اثر ابن سلام (د 231ق /846م ) که تنها 13 سال پس از ابن هشام درگذشته ، آمده است این نکته همانا ماجرای بُردة حضرت پیامبر(ص ) است که بعدها نام قصیده نیز شد. روایت ابن سلام از قول ابان پسر عثمان بجلی نقل گردیده است و ابن سلام نیز هنگام نقل روایت ، بر صحت آن تأکیدی نمی ورزد. لفظ ابن سلام چنین است «کساه النبی (ص ) بردة» (عبایی بر او پوشاند). راویان پس از او، ترجیح داده اند که «کساه بردته » باشد تا این برده حتماً از تن مبارک پیامبر(ص ) بیرون آمده باشد و بعدها نیز معاویه 20 هزار درهم بابت آن به زادگان کعب بپردازد (برای تفصیل ، نک: ه د، کعب بن زهیر؛ نیز محمد، 24). شاید به همین دلیلها باشد که گروهی ، به خصوص طه حسین چنانکه گذشت ، در صحت روایت تردید می کنند. بستانی بر این قضیه بیشتر پا می فشارد و می گوید: که اگر این ماجرا حقیقت داشت ، لاجرم ابن اسحاق و ابن هشام به آن اشاره می کردند به هر حال ، روایت برده 200 سال پس از وفات پیامبر(ص ) پدید آمد و خود برده نیز بعدها، بنا به روایت ابن اثیر به دست خلفای عباسی افتاد و همچنان در اختیار ایشان بود تا اینکه هلاکوخان آن را سوزاند، یا به دجله افکند. اما ماجرای برده به اینجا خاتمه نیافت ، زیرا گروهی دیگر پنداشتند که بردة واقعی همچنان باقی ماند و چندی در مصر بود، تا اینکه سلاطین عثمانی آن را به آستانه (استانبول ) بردند و سپس با نام «الخرقة الشریفه » وضعیتی خاص یافت و آیینهای مفصلی به سبب آن پدید آمد موضوع را چنین حل کرده است که پیامبر(ص ) عبای خود را در رفتاری نمادین ، بر سر کعب گردانید تا نشان دهد که شاعر در حمایت او قرار گرفته است . نکتة دیگری که از روایت ِ ابن هشام برمی آید آن است که ممکن است کعب ، قصیدة خود را پس از اسلام آوردن و زنهار گرفتن سروده باشد اگر این روایت را باور کنیم ، ناچار همة بخشهایی که - در این داستان - به برده مربوط است ، جعلی خواهد بود. جالب توجه آنکه حتی ابن کثیر (د 774ق /1373م ) این داستان را باور ندارد و می نویسد: «این روایت از آن داستانهای بسیار مشهور است ، ولی من آن را در کتابهای معروف با سلسله سندی قابل قبول نیافتم » دو امر دیگر که هر یک از جهتی اهمیت خاصی می یابند، به ابیات قصیده پیوند خورده اند: یکی آنکه ظاهراً واکنش شنوندگان به هنگام شنیدن سوز و گداز کعب نسبت به سعاد، و سپس وصف طولانی ماده اشتر و صحرا، و حتی گله از دست خبرچینان و بدگویان و اظهار پشیمانی و نیز آغاز مدح ، چیزی جز سکوت نبود؛ اما هنگامی که در بیت 51 (بیتی که ناشرِ سیره میان دو قلاب افزوده ، به شمار نیامده است ) پیامبر(ص ) را به «شمشیری از شمشیرهای خداوند تشبیه می کند که اینک از نیام بیرون آمده است و می توان از آن روشنایی جست »، حضرت (ص ) نگاهی پرمعنی به قریشیان می افکند که «هان ، گوش دارید» (این امر، در همة منابع تکرار شده است ، مثلاً دومین نکته ، واکنش قریشیان به ابیات 52 به بعد است که در آنها «گروهی از قریش » را به دلاوری و بزرگ منشی می ستاید که فرمان مهاجرت را به گوش جان شنیدند. معنی ستایش از مهاجران آن است که شاعر، انصار را فرو گذاشته است . این امر اعتراض مسلمانان را برانگیخت و حتی این سخن را به حضرت رسول (ص ) نسبت داده اند که «بهتر بود ذکری هم از انصار می شد» . در بیت 57 سخن از مردانی می رود که متکبرانه ، چون اشتران سپیدموی گام برمی دارند. این بیت که در میان مدایح مهاجران قرار گرفته ، از نظر بسیاری از شارحان تعریضی به انصار تلقی شده است . بُعد هنری این قصیده پیوسته موردبحث قرار گرفته است . قصیدة کعب ، شهرت و تأثیر شگفت آور خود را مدیون چیست ؟ شروح و به خصوص تقلیدهای بی شمار از سر چه مایه ای برخاسته است ؟ گفته اند: حماد بن میسره 900 قصیده حفظ بود که همه با «بانت سعاد» آغاز می شدند حماد راویه نیز ادعا می کرد که 700 قصیده با همین سرآغاز برای ولید خوانده است . قصیده آشکارا به 5 بخش متمایز قابل تجزیه است : 12 بیت اول همان «نسیب » معمول است که در آن معشوقی خیالی و نام آشنا آهنگ سفر دارد. شاعر از درد جدایی می گرید و از بی وفایی یار گله می کند؛ 21 بیت بعد (بیتهای 13 تا 33) وصف ناقة شاعر است . پس از آن شاعر به واقعیات باز می گردد و در 4 بیت (بیتهای 34-37) ترس و پریشان حالی خود را پس از تهدید پیامبر(ص ) وصف می کند. 13 بیت (بیتهای 39 تا 51) شامل مدح حضرت رسول (ص )، اظهار پشیمانی و عذرخواهی است . 7 بیت آخر نیز مدح مهاجران است . در سراسر قصیده ، تنها چیزی که تا حدی تازه و زاییدة ذوق هنری کعب به شمار می آید، اظهار ترس و بیان بی پناهی و گله از دشمنان و به خصوص سخن چینان است ، هرچند که موضوع این سخن چینان اندکی غریب می نماید، زیرا کعب چندین سال بود که به گروه دشمنان پیوسته بود و گستاخانه اسلام و حضرت پیامبر(ص ) را هجو می گفت . پس دیگر سخن چین چه می توانست بکند؟ طه حسین در ارزیابی هنری شعر نسبتاً محتاطانه سخن می گوید: تغزل زیبا و دل انگیز است ، اما هیچ چیز تازه ای در آن نمی توان یافت . آن معشوق خیالی آهو چشم که هجران می گزیند و جفا می ورزد و هر روز به رنگی در می آید، با معشوقة زهیر، پدر کعب هیچ تفاوت ندارد و پوزش خواهی او از حضرت رسول (ص ) به عذرخواهی نابغه از نعمان بن منذر سخت شبیه است بستانی در ارزیابی خود فاش تر سخن می گوید و در این قصیده جز بخش عذرخواهی هیچ تازگی قابل ذکری نمی یابد: «سعاد»ها در شعر جاهلیان متعددند و جدایی و پیمان شکنیشان ، امری معروف است . حتی بخش مدح هم خالی از تقلید نیست و اثر نابغه بر آن آشکار است . تشبیه ممدوح به شیر قوی پنجه را همة شاعران می دانستند. ملاحظه می شود که پیامبر(ص ) و دیگر شنوندگان در برابر هیچ یک از ابیات (جز بیت یاد شده ) واکنشی که دلیل بر تأثیر شعر در دلهاشان باشد، از خود نشان ندادند. از سوی دیگر، چرا باید در این مدحیه که در آن شرایط خاص تدوین شده ، 12 بیت به معشوق و حدود 20 بیت به ناقه اختصاص یابد و سهم مدح تنها 13 بیت باشد که در 5 بیتش به وصف شیر پرداخته شده است اینگونه انتقادهای هنرشناسانة سدة 20م ، هیچ گاه در طول تاریخ گذشته پدید نیامده بود. قالب داستانی شعر - با آنکه برخی از مواد اصلی آن ممکن است واقعیت نداشته باشد - در اندک مدت بافتی چنان استوار و واقعی یافت که دیگر هیچ نقدی نتوانست در بدنة آن نفوذ کند. آنگاه حکایت و شعر، به گونه ای تفکیک ناپذیر در هم مندمج شدند و به یمن مدح پیامبر(ص ) که نقطة مرکزی روایت را تشکیل می داد، حتی رنگی تقدس آمیز یافتند. رستگاری کعب ِ کافر، الگویی دل آویز شد و بسیاری کسان آرزو کردند که پس از گناه به درجة نیک بختی کعب برسند. به همین سبب ، ملاحظه می شود که روح معنایی همة قصاید تقلیدی ، دیگر هیچ بویی از فضای عصر جاهلی ندارد، بلکه بر همة آنها روح دینی حاکم است . این قصاید که شمارشان بسیار است ، پیوسته نامهایی پر معنی دارند و غالباً معارضه اند، مانند «المورد العذب فی معارضة قصیدة کعب » از ابوحیان غرناطی و «ذخر المعاد فی معارضة بانت سعاد» از بوصیری که در شمار مشهورترین معارضه هاست نیز اما پیوسته این مقلدان در لابه لای شعر خود از اقدام به معارضة «برده » عذر خواسته اند و به فضل کعب بر دیگران اعتراف کرده اند مشروح قصیده با شرح ابوالعباس احول (نک: همو، 81) و بی درنگ پس از او سکری (د 275ق /888م ) آغاز می شود. در سدة بعد، ابن درید (د 321ق /933م )، نفطویه (د 323ق ) و ابن انباری (د 328ق ) و ابن خالویه (د 370ق /980م ) آن را شرح می کنند. در سده های 9 و 10ق /15 و 16م شروح سخت گسترش می یابند تا سرانجام ، حدود 48 شرح پدید می آید که بروکلمان 28 تای آنها را معرفی کرده است و سزگین بقیه را برمی شمارد در این میان ، دو شرح به زبان ترکی : یکی از ایوب صبری و دیگری از لالا عبدالرحمان ، و یک شرح به زبان اردو از سید مظاهر حسن امروهی ثبت شده است دو شرح نیز به فارسی موجود است : یکی از آن ِ عبدالحافظ محمدناظر سرور العباد لکهنوی است (همانجاها) و دیگری از آن محمدجعفر ،. علاوه بر این ، سزگین حدود 16 تخمیس ، 4 نظیر و یک تشطیر نیز برای این قصیده برشمرده است ابراهیم محمد 24 شرح را که تقریباً همه خطیند، موردمطالعه و مقایسه قرار داده ، و آنها را به 4 نوع تقسیم کرده است : 1. شروح لغوی (5 شرح ) که دو شرح احول و سکری را در برمی گیرد؛ 2. شروح نحوی (4 شرح ) که یکی از آنها را ابن هشام تألیف کرده است ؛ 3. شروح ادبی (13 شرح ) که معروف ترین آنها از آن سیوطی است و بسیاری نیز متأخرند؛ 4. شروح صوفیانه (2 شرح ) که در نوع خود بی نظیرند و نشان از تأثیر و تحول شگرف ِ قصیدة بانت سعاد دارند ترجمة فارسی برخی از ابیات این قصیده را در تاریخ ادبیات زبان عربی ِ حنّا فاخوری ترجمة عبدالمحمد آیتی می توان یافت .
آقابزرگ ، الذریعة؛ ابن اثیر، الکامل ؛ ابن سلام جمحی ، محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمدشاکر، قاهره ، 1394ق /1974م ؛ ابن قتیبه ، عبدالله ، الشعر و الشعراء، لیدن ، 1902م ؛ ابن کثیر، اسماعیل ، البدایة و النهایة، بیروت ، داراحیاء التراث العربی ؛ ابن هشام ، عبدالملک ، سیرة النبی (ص )، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ، 1391ق /1971م ؛ ابوالفرج اصفهانی ، الاغانی ، به کوشش علی محمد بجاوی ، قاهره ، 1993م ؛ بستانی ، فؤاد افرام ، کعب بن زهیر، بیروت ، 1984م ؛ حسین ، طه ، «فی الادب الجاهلی »، المجموعة الکاملة، بیروت ، 1986م ، ج 5؛ همو، من تاریخ الادب العربی ، بیروت ، 1981م ؛ سبکی ، عبدالوهاب ، طبقات الشافعیة الکبری ، بیروت ، دارالمعرفه ؛ سکری ، حسن ، شرح دیوان کعب بن زهیر، قاهره ، 1369ق / 1950م ؛ فاخوری ، حنا، تاریخ ادبیات زبان عربی ، ترجمة عبدالمحمد آیتی ، تهران ، 1361ش ؛ محمد، ابراهیم ، قصیدة بانت سعاد لکعب بن زهیر و اثرها فی التراث العربی ، بیروت ، 1406ق /1986م ؛ مرزبانی ، محمد، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج ، قاهره ، 1379ق /1960م ؛ نیز: Blach I re, R., Histoire de la litt E rature arabe, Paris, 1964; EI 2 ; GAL ; GAL, S; GAS.
wikiahlb: بانت_سعاد