زهرا دولت دوست - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on impact: در هنگام برخورد. . در لحظه اِصابت. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im easy: برای من فرقی نداره !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your trust in god: به خدا توکل کن!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muncle: دایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

badly: بدجور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zip up: بستن زیپ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the market: در دسترس برای فروش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reading: منابع خواندنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

churn: دستگاه کره سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diner: نوعی رستوران فست فود که بیشتر در ام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kudos to you: ایول دارید!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you fell from grace: از چشمم افتادی !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you fell from grace: از چشمم افتادی !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your chin up: اخماتو وا کن!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im afraid: جسارتا ببخشید اما. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pot calls the kettle black: دیگ به دیگ میگه روت سیاه!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the pot calls the kettle black: دیگ به دیگ میگه روت سیاه!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw you: تو روحت !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut your gob: اون دهنتو ببند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god bless his soul: خدا رحمتش کنه !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its finally here: بالاخره رسید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

movie studio: استودیو سینمایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

movie studio: استودیو سینمایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you got it: خیالت تخت. . . باشه. . . خودت خوا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you got it: مثال⬇ !Stop talking to me - ( دی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got it right: درست فهمیدی. . . همینه, درسته. . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on wood: بزنم به تخته !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont give a damn: من اهمیّت نمیدم. . . به کتفِ چپمم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on impact: در هنگام برخورد. . در لحظه اِصابت. ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broaden out: 1. دامنه ( چیزی را ) وسیعتر کردن, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loss of life: تلفاتِ جانی ، تلفات

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for my money: به عقیده من، به نظر من

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for my money: به عقیده من، به نظر من

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats a likely story: بشنو و باور نکن ! تو گفتیو منم باور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

highway robbery: دزدی تو روز روشن. . سر گردنه. .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross your heart: قسم میخوری ؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make good: 1. [خسارت و. . ] جبران کردن 2. [قرض ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have kittens: دستپاچه شدن سراسیمه شدن نگران شدن ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a laugh: چه بامزه ! چه خنده دار !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move the goalposts: بامبول درآوردن شرایط را سخت تر کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move the goalposts: بامبول درآوردن شرایط را سخت تر کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be yours for the asking: فقط کافیه لب تر کنی. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sink in: 1. درک شدن ، پی برده شدن 2. [مایعات ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sink into a coma: به حالت إغما افتادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in my view: به نظر من, به عقیده من , به گمان من

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in my view: به نظر من, به عقیده من , به گمان من

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it thaws: 1. گرم شدن هوا 2. آب شدن یخ و برف ه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revel in: حَظ کردن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revel in: حَظ کردن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pounding: ( صدای ) تاق تاق آسیب شکست سخت حمله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a pounding: مورد حمله قرار گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take potluck: 1. شانس خود را امتحان کردن ، کاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

potluck: 1. غذایی که مهمان ها با خود به مهما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raise questions: زیر سوال بردن ، ایجاد تردید کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be quids in: حسابی پولدار شدن پول خوبی به جیب زد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as quid pro quo for: 1. در عَوَضِ ، به ازایِ 2. به جبران ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tongues are wagging: وراجی کردن حرف درآوردن شایعه ساختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

its about time: دیگر وقت آن رسیدن که. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teem with: 1. [باران]شروشر آمدن ، شروشر باریدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teem with: 1. [باران]شروشر آمدن ، شروشر باریدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commit suicide: دست به خودکشی زدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be torn between: 1. بین. . . و. . . گیر افتادن I was ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a vacant lot: زمین بایر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a good time: اوقات خوبی داشتن خوش گذشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the horizon: 1. قریب الوقوع بودن 2. احتمال چیزی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be at daggers drawn: ( با هم ) مثل کارد و پنیر بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prc: مخفف people's republic of china یعن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lifestyle: Way of life

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have less: do not have so much

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have little: ⬅️ be short of

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پایتخت استرالیا: Canberra ⬅️ کانبرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بریتانیا: = United Kingdom = Britain = Englan ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think so: فکر میکنم

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit on: نشستن روی. . . مثال:sitting on the ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a and e: =accident and emergency =[بیمارستان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take sb aback: to surprise or shock sb=

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be taken aback: یکه خوردن ، جا خوردن مثال= I was ta ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be taken aback: یکه خوردن ، جا خوردن مثال= I was ta ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abbatoir: =slaughter house =کشتارگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby back pack: کوله پشتی حامل بچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a minute: = ( تا ) چند لحظه دیگر مثال⬇ The do ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smells good: بوی خوبی میاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyelash curler: فر مژه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im positive: مطمعنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shottlecock: توپ بدمینتون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trolley: =shopping cart ( انگلیسی آمریکایی )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avert your eyes: چشاتو درویش کن!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avert your eyes: چشاتو درویش کن!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz cut: مدل موی تراشیده شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

braid: مدل موی بافته شده ( امریکن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pigtail: مدل موی خرگوشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wavy: موی موجدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perm: موی فر دایم و ثابت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for gods sake: تو رو خدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

listen: وقتی آگاهانه و باقصد به چیزی گوش می ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youre my sweetie pie: جیگر منی!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

youre my sweetie pie: جیگر منی!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a sip: یه قلپ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

PM: private message = پیام خصوصی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hes green with envy: از حسودی داره میمیره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down on life: تف تو این زندگی!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

down on life: تف تو این زندگی!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont jump to conclusions: زود قضاوت نکن!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats so lame: خیلی ضایع ست!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

starter: پیش غذا ( بریتیش )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

july: هفتمین ماه میلادی ( 10 تیر تا 9 مر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

september: نهمین ماه میلادی ( 10 شهریور تا 8 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

october: دهمین ماه میلادی ( 9 مهر تا 9 آبان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

november: یازدهمین ماه میلادی ( 10 آبان تا 9 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

december: دوازدهمین ماه میلادی ( 10 آذر تا 1 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleepyhead: خوابالو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rise and shine sleepy head: بیدار شو خوابالو !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

please hold: گوشی خدمتتون

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi yourself: علیک السلام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hi yourself: علیک السلام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heart speaks to heart: دل به دل راه داره !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heart speaks to heart: دل به دل راه داره !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tops: 1 ) توپه, حرف نداره 2 ) فوق فوقش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kudos to you: احسنت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kudos to you: احسنت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a relief: آخییییش راحت شدم !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont lick your lips: شکمتو صابون نزن !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

howdy: سلام علیکم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how is it going: چه خبرا؟ خوش میگذره؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a lot in common: با هم تفاهم داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a lot in common: با هم تفاهم داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woe betide: وای به حال کسی که. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

woe betide: وای به حال کسی که. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youre so dumb: خیلی اسکولی!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has a crush on me: او خاطر خواه من شده !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im easy: برای من فرقی نداره !

٤ ماه پیش

مدال‌های زهرا دولت دوست