پاسخهای 사 (١٦)
اصطلاح انگلیسی مکالمه ای "Rock up" کجا بکار میره ؟
"To rock up" is an informal way to say "to arrive", similar to "turn up" or "show up". به معنی رسیدن، حضور پیدا کردن بدون اطلاع قبلی.
معنی این متن رو نمیدنم when the excerment hits the fan you will be thankful for my foresight
وقتی گندش بالا اومد (و کار به جای باریکش رسید ) اونوقت قدر دان دور اندیشی من خواهی بود.
She built a website and simply ask people to help her out by sending her a buck or two. چرا داخل این جمله out اومده و چه معنی میده داخل جمله ؟
عبارت فعلی هستش به معنی کمک کردن. help out : phrasal verb of help
اگه بخوام به انگلیسی از شخصی بپرسم 'امروز چندشنبهست؟' چطوری باید بگم؟ اصلا از همچین سوالی میشه استفاده کرد یا کلا نمیپرسن؟ ممنون میشم راهنماییم کنید.♡
?what day is today : امروز چه روزیه ؟
Not everyone's on such good terms لطفا عبارتو معنی کنید تشکر
همه اینقدرا هم رابطه صمیمی باهم ندارن، هیچکس همچین رابطه صمیمانه ای باهم نداره.
Our feelings drive our actions shaping not only what we do, but how we do it
احساساتمان باعث شکل گیری رفتارمان است، نه فقط اینکه دست به چه کاری میزنیم بلکه چگونه آن فعل را مرتکب میشویم.
عبارت فعلی : بفرمایید ، شروع کردن کاری بدون معطلی. صفت قبل اسم : پیش رونده. کسی که ابتکار دارد. اسم :به کسی اجازه انجام کاری دادن.
Sarina : 사리나 * من فقط اسم رو به کره ای نوشتم.
معنی plowing یا ploughing در ترجمهی تخصصی مهندسی عمران چی میشه واقعا لازمه و هیچ جوره نمیتونم پیدا کنم.
توی دیکشنری تخصصی که من چک کردم ترجمه اش همون شخم زدن زمین بود.
واکنش خاک ، واکنش مقاوم خاک. pH یا واکنش خاک اصطلاحی است که واکنش اسیدی یا بازی خاک را نشان می دهد، یعنی به این سوأل پاسخ می دهد: آیا خاک اسیدی است یا قلیایی یا خنثی.
آرتور : نام برای مذکر ، اسم خاص انگلیسی. به معنای "مردقدرتمند"
just chilling out : to relax and not stress or worry about something. استراحت کردن، آرام بودن، در مورد چیزی نگرانی ای نداشتن. احساس راحتی داشتن.
سلام و درود . "product market fit " در دنیای کسب و کار به چه معناست ؟
ترجمه اش میشه: تناسب محصول با بازار، یعنی محصول تولید شده متناسب با بازار فروشش باشه.
reel (noun) : حلقه فیلم ( فیلم کوتاه چند دقیقه ای) reel ( verb) : تلوتلو خوردن،سر درگم بودن ، گیج بودن
reel (noun) : حلقه فیلم ( فیلم کوتاه چند دقیقه ای) reel ( verb) : تلوتلو خوردن،سر درگم بودن ، گیج بودن
not enjoyable; not exciting; not fun. نا مطبوع، کسل کننده