پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٥١٩)
کسی را به شدت آزردن �کسی را دیوانه کردن
کسی را به شدت آزردن�کسی را دیوانه کردن
در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
آب انداختن ( سبزیجات و . . . ) موقع پخته شدن� کم شدن حجم ( سبزیجات و. . . ) موقع پخته شدن خلاصه شدن �در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
یک موشک با کلاهک که حاوی موادی برای تولید ابر دود در هنگام کار است
به ثمر رساندن مقدار مشخصی از امتیاز در یک بازی یا مسابقه به صورت خیلی سریع
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به تصرف در آوردن چیزی به دست آوردن مالکیت چیزی
بغض کرده ناراحت از چیزی
قلم بادی �ایربراش با قلم بادی عکس را ویرایش کردن با قلم بادی نقاشی کشیدن
دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
تمام کردن چیزی با پایانی خوش وموفقیت بزرگ
Communication Workers Union
افزایش یافتن در چیزی
شور و اشتیاق�انرژی، سرزندگی
به کسی حمله ور شدن ( به صورت ناگهانی )
بیمه خصوصی سلامت و درمان
هر گونه پوشش بیمه درمانی که توسط یک نهاد خصوصی به جای ایالت یا دولت فدرال ارائه می شود
کاملا همین طوره
در کار کسی دخالت کردن در کار دیگران فضولی کردن
در کار کسی دخالت کردن
در کار دیگران فضولی کردن دخالت بی جا کردن در کار کسی دخالت کردن
گیرکردگی کاغذ [گیرکردن کاغذ در چاپگر و . . . ]
غلبه کردن بر یک مشکل
مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن از کاه کوه ساختن بزرگنمایی کردن اغراق کردن زیاده روی کردن
ادعا یا حق مالکیت ایجاد کردن، مورد ادعای مالکیت قرار دادن
کیک کشمشی پودینگ کابینت
وزیر کابینه
غرق در ذله گرفتار
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
رک و راست بی پرده، مستقیم
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
به شدت تحت تاثیر قرار دادن
مخارج دائمی هزینه های همیشگی
چیزی را پیگیری کردن تعداد یا مقدار چیزی را دانستن
[فعل] تقویت کردن بهتر کردن زیاد شدن انباشته شدن، تراکم یافتن [اسم] آماده سازی ( قبل از یک رویداد ) زمینه سازی افزایش تدریجی تعریف و تمجید
کمک مالی دولت وام به کشورهای خارجی
برای ( کسی ) یادداشت یا پیام کوتاهی فرستادن
افزایش ناگهانی
کمتر و کمتر شدن به تدریج کاهش یافتن
پررونق شکوفا
آرام وقرار نداشتن
برگشت خوردن ( ایمیل ) ارسال نشدن
صبر کن اوضاع آروم شود
آب از آسیاب افتادن بهتر شدن اوضاع
احتمال وقوع چیزی وجود داشتن
بی جواب نذاشتن ( حرف زور )
سوار کردن بر، قرار دادن ( بر فراز چیزی ) ، جواهر را بر انگشتر ( و غیره ) سوار کردن
برای بردن چیزی سخت تلاش کردن