پیشنهادهای Vahid (٢٦)
[با دست] ⇦ راه بردن، پرواز دادن [کبوتر و . . . ]
[پسوندی] ___ساز drug maker ← داروساز
کاهش دادن، کم کردن، کاستن
گیر یک آدم نادرست ( نادرستکار ) افتادن، به دستِ یک آدم نادرست ( نادرستکار ) افتادن، به دست نااهل افتادن، دستِ یک آدم ناجور افتادن
گیر یک آدم نادرست ( نادرستکار ) افتادن، دستِ یک آدم نادرست ( نادرستکار ) افتادن، به دست نااهل افتادن، دستِ یک آدم ناجور افتادن
به قلاب وصل کردن، به چَنگَک متصل کردن
اینجور که معلومه، اینجور که پیداست، اینجور که مشخصه، اینجور که بوش میاد، ظاهراً
1 ) پایه ام 2 ) حله
تو یک چشم به هم زدن، چشم روی هم گذاشتن
1 ) چی شده؟، چه خبر شده؟، چه اتفاقی افتاده؟، چه خبره؟ 2 ) مردم ( راجع به . . . ) چی میگویند؟ 3 ) مشکل ( یک شخص ) چیه؟، موضوع چیه؟، مسئله چیه؟، قضیه ...
1 ) چی شده؟، چه خبر شده؟، چه اتفاقی افتاده؟، چه خبره؟ 2 ) مردم ( راجع به . . . ) چی میگویند؟ 3 ) مشکل ( یک شخص ) چیه؟، موضوع چیه؟، مسئله چیه؟، قضیه ...
کله خر = احمق، ابله، کسخل
( هیچ ) معلوم هست اینجا چه خبره؟ معلوم هست چه اتفاقی افتاده؟ معلوم هست چی شده؟
Sitch مخفف کلمه ی Situation می باشد. موضوع/مسئله/قضیه/ اوضاع/شرایط از این قرار است.
your health and your body’s ability to fight illness ____________________________________________ سیستم ایمنی بدن
بگو ببینم!
take somebody ↔ in [old - fashioned] if the police take someone in, they take them to a police station to ask them questions about a crime. ———————— ...
دست یک آدم نادرست افتادن
Stand Clear ( of ) فاصله گرفتن ( از ) ، دور ایستادن، عقب ایستادن
از ابتدا/شروع/ اول ( ماجرا/داستان )
حواست رو جمع کن، هوشیار باش ( دقت کن )
used to say that one is willing to admit that at least part of something someone says is true باید اعتراف کنم [که]ـ ————————————————————————————————— ...
خیلی جذابی
رازی را فاش نکردن، رازی را برملا نکردن
از اذیت کردن کسی دست برداشتن، کاری به کار کسی نداشن، کلافه نکردن
سرزدن به کسی یا جایی، جویای حال و احوال کسی ( یا کسانی ) شدن