پیشنهادهای سید عباس حسینی (٢٨٨)
( نسبت به یک موضوع ) : • احساس خاص ( روشن ) • تصور واضح
علاوه بر معانی آمدهمعنی زیر رو هم می خواستم اضافه کنم: • بدون بازرسی یا ارزیابی قبلی
• مسئول یا پاسخگو شناختن مثال: The union council hold accountable executive officers. مشاوران اتحادیه مسئولان اجرایی را پاسخگو ( مسئول ) می دانند.
• حواله چمدان ها • قبض چمدان ها • رسید چمدان ها • چک چمدان ها • چک حمل و نقل ( رسیدی که در فرودگاه برای اطمینان از عدم وجود هیچ چیز خطرناک یا غیر ق ...
• توصیف کننده ی اسمی • تعریف کننده ی اسمی ( اسمی که به صورت نسبتی و به منظور توصیف اسم دیگر یا تعیین کیفیت آن و به شیوه ای متفاوت با صفت استفاده می ...
املای درستش suspicious هستش. به این کلمه در این دیکشنری با املای یاد شده مراجعه کنید.
۲ تا معنی می ده: ۱. تخم مرغی که به هنگام پخت، زرده و سفیدش قاطی شده باشه. ۲. تخم مرغی که ( در ترکیب با شیر ) به صورت خاگینه پخته باشند.
• هشداری است که با قرار گرفتن در گزارش اعتباری فرد به کمپانی کارت اعتباری و فرد اعلام می کند که ممکن است قربانی کلاهبرداری از جمله سرقت هویت شده باشد.
توضیح: فقط معانی و مثال های واقعا درست رو مرتب کردم که وقت کمتری برای جمع بندی بزارید . ۱. افراشتن، بلند کردن ۲. مطرح کردن ( موضوع، مسئله، ایده و ...
• کسی که با استفاده از هویت شخصی دیگر اقدام به فریب و کلاهبرداری از دیگران می کند. • سوء استفاده گر ( هویتی ) • فریبکار، دغل باز ( هویتی )
• احساس کاذب امنیت مثال Wearing helmets gave cyclists a false sense of security and encouraged them to take risks. استفاده از کلاه ایمنی به دوچرخ ...
•احساس کاذب • خیال باطل • حس توهمی • تصویر ذهنی اشتباه
• فریب کسی با امنیت کذایی • القاء کردن حس امنیت در کسی با حیله، اغواگری و عدم صداقت • وارد کردن کسی به شرایط بد بدون اینکه بداند مثال : His friendl ...
• چیزی را از جایی برداشتن ( با شتاب ) مثال : Would you mind grabbing that bag off the carousel? می شه لطف کنید اون کیفو از روی نقاله ی فرودگاه بر ...
۱. به زور / با عجله یا با صراحت گرفتن یا تصاحب کردن ، قاپیدن مثال : two Swiss mountaineers … had�grabbed off�the honors for the first ascent. دو ک ...
• پاییدن . . . ( با چشم ) • مواظب . . . بودن • مطلع و آگاه بودن از . . . • کسی را دور از دردسر و خطر نگه داشتن مثال برای مورد آخر: Keep an eye on ...
برای گفتن اینکه از اینکه اتفاقی افتاده خوشحال هستید استفاده می شود زیرا از اتفاق بدی جلوگیری می کند. It's a good thing you called – Mom was startin ...
هر یک از خروجی های شماره گذاری شده منتهی به فرودگاه یا هواپیما.
• بدهکار بودن
• موفق شدن • به چیزی رسیدن مثال: We wont make the play. به نمایش نمی رسیم. You can be back in time to make the four o'clock. تو می تونی قبل از ...
• رعایتِ قوانین • اطاعت از قوانین
• برای این منظور استفاده می شود که بگوییم واضح است که احتمالا به زودی اتفاق بدی رخ خواهد داد. به قول بچه ها توی همین صفحه، معادل های زیر رو براش می ...
• تابلو اطلاعات یا اعلانات پرواز هواپیماها • تابلو اطلاعات یا اعلانات حرکت اتوبوس، قطار و . . . تعریف انگلیسیش : a board in an airport, bus termi ...
شرایطی که در آن مسافری که از قبل بلیط رزو نکرده است ( و یا رزرو کرده است ) ، به امید اینکه پروازی زودتر از زمان رزرو شده و ارزانتر ( چون بلیطش لحظه ی ...
که در اصل • پرواز دم دستی • پرواز در دسترس • پرواز لحظه ی آخری • بلیط لحظه ی آخری به آن گفته می شود. ۲ تا توضیح در موردش تو سایت های انگلیسی زبان ا ...
چیزایی که نوشتم مجموع سرچ از نت و خلاصه ای از نوشته ی بچه های دیگه تو همین صفحست. این عبارت به طور کلی سه معنی زیر را می دهد : ۱. مقدار کم از چیزی ...
۲ تا معنی داره: ۱. ( همونطور که دوستان گفتند ) مخفف لیموزین هستش؛ ماشین گران، لاکچری و مجلل. ۲. یک وسیله ی نقلیه برای جابجایی مسافران از/به فرودگا ...
• اینکه ماشین یدک کش بیادو وسیله ی نقلیه ای رو به خاطر پارک غیر مجاز ببره پارکینگ که راننده برای گرفتن ماشینش مجبور به پرداخت مبلغی باشه. • یدک کش ...
• غربالگری امنیتی ( فرودگاه ) ( به منظور بررسی مدارک معتبر فرد، جلوگیری از ورود اقلام ممنوعه و سایر تهدیدات امنیتی به منطقه ی استریل فرودگاه )
• اینکه در پروازهای ترانزیت، هواپیمای دومتو از دست بدی و یا به عبارت دیگه از پرواز دومت جا بمونی. ( پرواز ترانزیت به پروازی گفته می شود که فاصله ی ...
• سوژه شدن • موضوع جک یا شوخی قرار گرفتن • آلت دست شدن • مضحکه شدن • به بازی گرفته شدن
• حقه ای که با کسی انجام می شود تا او را احمق جلوه دهد و دیگران را سرگرم کند. • دست انداختن کسی • ایستگاه کردن کسی • فیلم کردن کسی
ترتیب قرار گرفتن استاندار واژه ها در یک جمله به صورت زیر است : Subject Verb Object� ( SVO ) . به یاد داشته باشید که فاعل چیزیست که جمله در مورد آن ...
• دلایل و ریشه هایی که رفتار فرد بر آن استوار است و شخصیتش را شکل می دهد مثل احساسات، عقاید، نگرانی ها و . . . مثال: When you are upset about some ...
• جوک بی مزه • شوخی مسخره یا بی معنی ( بیشتر یک نظر شخصیست که جوکی را بی مزه یا شوخی ای را بی معنی تشخیص دهیم. )
مطرح کردن یک موضوع : • به طور خصوصی • به طور محرمانه • به صورت یک راز • به طور مخفیانه به شرطی که فاش نشود. مثال: the doctor told her in confiden ...
• خشونت جاده ای ( احساس خشم کنترل نشده ی یک راننده که معمولا توسط ترافیک، عمل تحریک آمیز یک راننده ی دیگر یا رانندگی بد دیگران بر انگیخته می شود و ...
عبارت Go into a rage هم همین معنی رو می ده. • به شکل بسیار شدید و ناگهانی عصبانی شدن
• مرتب یا بایگانی کردن کاغذ، پرونده، سند و مدارک ( کاغذی یا دیجیتالی [ اگر سندی را بایگانی کنید، آن را در فایل ( پوشه یا پرونده ) صحیح قرار می دهید. ...
• تلاش برای بهبود وضعیت پس از اتفاق بد. • رو به راه کردن اوضاع به هم ریخته • به شرایط عادی برگشتن مثال: After her business went bankrupt, she pick ...
• آینده ی نزدیک • آینده ی پیش رو ( که در شرف وقوع است. ) مثال: Let's discuss the project in the upcoming status meeting. بیایید پروژه را در جلس ...
این عبارت یا عبارت Make an example out of someone/somebody هر دو به معنی کسی را درس عبرت دیگران کردن هستش. ( تنبیه کردن کسی که مرتکب کار اشتباهی ...
• کسی را شدیدا مواخذه و سرزنش کردن • با توپ و تشر، سرکوفت و از روی عصبانیت با کسی صحبت کردن ( به خاطر رفتار اشتباهی که طرف مقابل انجام داده. )
معادل فارسیش: • جلسه ی مدیریت پروژه • جلسه ی تعیین وضعیت • جلسه ی کاری تعریف: این اصطلاح به جلسه ای اشاره دارد که در آن افراد در مورد مرحله فعلی پرو ...
• غیر از این عبارت، عبارت Acting white رو هم داریم. معنی لغوی ای که برای این عبارات می شه ارائه داد: - سفید پوست بازی در آوردن - بسان سفید پوستان ...
• غیر از این عبارت عبارت Appear white رو هم داریم. معنی لغوی ای که برای این عبارات می شه ارائه داد: - سفید پوست بازی در آوردن - بسان سفید پوستان ...
• بوته زار ( زمین متشکل از پوشش گیاهی بوته ای )
• ۲ معنی کلی داره : ۱. عادی و پذیرفته شده در هر شرایطی مثال : Ethnic jokes are just par for the course in France. در فرانسه، جوک های قومیتی پذیر ...
• تونوس ماهیچه ای ( عبارت است از میزان سفتی و قوام ماهیچه در حالت استراحت؛ عاملیست که به ما کمک می کند وضعیت ظاهری بدن خود را در حالات مختلفِ ایستاد ...
• به معنی مستقیم روی زمین افتادن و کنایه از " فاجعه بار " بودن نتیجه ی یک عمل است. • عبارت Go over like a lead balloon رو هم داریم که استعاره از " ...