پیشنهادهای مسعود پهلوان (٣٥)
کفر کسی را درآوردن، کسی را به شدت عصبانی کردن
مغلطه کردن
سخت گرفتن، از کاه کوه ساختن، چیزی را بیهوده بزرگ و مهم جلوه دادن
تصمیم الله بختکی، با تاس ریختن تصمیم گرفتن
سگ دست. آموز
Go to the dogs معادل انگلیسی این اصطلاح عامیانه است
توفیق اجباری، چیزی که ابتدا خوشایند نیست اما بعدا مشخص می شود که خوب بوده
مسائل ک نزاع های خانوادگی و شخصی خود را بر ملا کردن، آبروی خود را بردن
( عامیانه ) : گروهی این و گروهی آن پسندند
با چیزی که قبلا گفته شد کاملا فرق داشتن
توافق برای خاتمه بحث، پذیرش اختلاف عقیده
ماجرا چیز دیگری بودن، خلاف چیزی عیان یا ثابت شدن، ( با چیزی ) مغایرت داشتن
با کسی سر و کله زدن، کلنجار رفتن
عیش و نوش کردن، خوشگذرانی کردن، عشق و حال کردن
به جای والدین
علاف، عاطل، بیکاره
محک عقیده: شخص یا گروهی که واکنش های آنها به ایده های پیشنهادی قبل از انتشار عمومی به عنوان آزمونی برای تعیین اعتبار یا موفقیت احتمالی این ایده ها اس ...
راهبردیا برنامه برای پیروزی یا موفقیت
جداسازی و تفکیک دو یا چند چیز از هم.
موضع گیری، اتخاذ دیدگاه
( در مسیر خود ) با کسی یا چیزیروبه رو شدن، به کسی یا چیز برخوردن
علت رفتار ( خاص ) فرد چیست، چرا فرد این گونه رفتار می کند
نوجوان نازه بالغ شده
بعدا به مکان یا چیز دیگری منتقل شدن
با قربانی کردن کسی، به قیمت خراب کردن کسی
فقط و فقط
کسی را متزلزل ساختن، رای یا نظر کسی را تغییر دادن، کسی را سر جای خود نشاندن، باد کسی را خالی کردن، کسی را خیط کردن
علاوه بر معنای خویشتنداری و کف نفس، راساً عمل کردن هم می توان معنی کرد. مثال: She acted with personal agency.
توانایی فرد در کنترل رفتار و واکنش هایش به تحریکات خارجی، نوعی خودکنترلی، کف نفس
منطقه ی مورد تخاصم: منطقه ای که بین طرفین درگیر توافق شده است و هیچ یک از طرفین درگیری نمی توانند آن را اشغال یا برای اهداف نظامی استفاده کنند.
تعارض آمیز، متناقض، تناقض گونه
در غل و زنجیر، زندانی، محبوس
ناگهان مکث کردن، بطور ناگهانی متوقف شدن
به ویژه به خاطر این که. . . ، مخصوصا به این خاطر که. . .
آماده شلیک کردن