پیشنهادهای مَعصومه عَفراوی (٢٩٣)
نمایشی، ساختگی، غیرواقعی، الکی Played interest: علاقه و توجه ساختگی
دکه روزنامه فروشی
بپا! مراقب باش!. حواست باشه
تلفظ، بیان، طرز تلفظ، ادای سخن
مطرح کردن، رسیدگی به، نشانی دادن، سخنرانی کردن، نشانی، سخنرانی، طرز گفتار
Hello� یک سلام رایج در زبان انگلیسی است . اضافه شدن �There� می تواند به چند دلیل باشد. در وهله اول، این احوالپرسی را به عنوان پیامی برای کسی استفاده ...
Sometimes used to greet someone or to capture their attention in a friendly manner
در جمله ی “hi, there. ”یا hello there، کلمه ی “there” به معنای “آنجا” هستش این کلمه برای اشاره به مکانی که مخاطب در اون قرار داره استفاده می شه. وق ...
وقتی که وارد یک جمع دوستانه میشوید میتوانید از سه کلمه Hello there، Hi there و Hey there که به معنای “سلام بچه ها” هست، استفاده کنید. این ۳ اصطلاح لز ...
ارزش افزوده ( اقتصاد ) ارزش افزوده بدان معناست که تولیدکننده ارزشی را پس از ساخت کالا و به هزینه های تولید می افزاید تا آن را در اختیار کاربران قرا ...
شمشیر نام خانوادگی؛ مارلون براندو ( 1924 - 2004 ) بازیگر سینمای آمریکایی که به خاطر بازی در فیلم �پدرخوانده� و جنجالی �آخرین تانگو در پاریس� شهرت ...
بیش از حد به فکر نیازها، خواسته ها و علایق خود بودن، خود نگران، خودمحور، خودخواه
یه حسی داشتن، به دل افتادن، گمان کردن، حدس زدن، احساس شهودی قوی در خصوص یک رویداد یا نتیجه در آینده
مثل، مانند، شبیه دوست داشتن
و غیره. . و مواردی از این قبیل. .
بسیار سفید، سفید چون زنبق
یاس بنفش، ارغوان از گیاهان گلدار چوبی بومی
اودیسئوس قهرمان کتاب ادیسه اثر هومر شاعر نابینای یونانی
ایلیاد اثری حماسی منسوب به هومر، شاعر نابینای یونانی
مسابقات قهرمانی، تشکیل مسابقات، مسابقه، مسابقات چندجانبه، مسابقات دوستانه، یک دوره مسابقه، مسابقه سوارکاران نیزه دار
لازم است، باید. . باشد، نیاز است که. . باشد.
کرایسلِر ( یک شرکت خودروسازی است، که بازار عمده آن در ایالات متحده آمریکا و کانادا قرار دارد )
کشتی مسافربری. . یک کشتی تجاری است که فعالیت اصلی آن حمل مسافر در دریا است. این دسته شامل کشتی های باری ( cargo ships ) نیستند که برای تعداد محدودی ...
کشتی باری، ، کشتی تجاری است که محموله، کالا و مواد را از یک بندر به بندر دیگر حمل می کند.
به عبارت ساده، ساده بگویم که. .
هیچ محدودیتی وجود ندارد و هرچیزی امکان پذیر است، محدودیت خاصی در کار نیست
کمک کردن، یاری رساندن
کنار آمدن با چیزی مثلاً: you must come to terms with this fact یعنی: باید بااین حقیقت کنار بیایید، یا این واقعیت را بپذیرید که. .
به طور خلاصه، خلاصه، خلاصه اینکه
کاسب صاحب کسب و کار
به نظرِ بسیاری از مردم از نظرِ بسیاری از مردم
تومان یکای شمارش و یکای پول نیمه رسمی ایران است.
چطوری رفیق ( یه جور سلام غیررسمی )
سلام رفیق
دریک چشم بهم زدن، به سرعت اتفاق افتادن ( چیزی مثل معجزه )
چشمانش برقی زد ( از هیجان، یا شادی )
بفرمایید یا خدمت شما
املاک و مستغلات
خلاصه اینکه، به طورخلاصه بگویم. .
افزودن، اضافه کردن
ملک مسکونی
شغل دولتی
احمقانه، ابلهانه، از روی حماقت Stupid things :کارهای احمقانه
خطوط هوایی، شرکت های هواپیمایی
سرتاسر جهان، در سراسر جهان
جهانی، کلی، سراسری
آدم سست عنصر، آدم بی پشتکار
تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو
نظام آموزشی، نظام آموزش و پرورش
تعدد وظایف چند وظیفگی