پیشنهادهای حمید نعمتی (٢٦)
در زبان کردی و فارسی درو به معانی برداشت محصول است و کلمه انگلیسی draw بسیار از لحاظ لفضی و معنایی به این کلمه نزدیک است
بالاتر از ، بیشتر از، برتر از ، پیشترفته تر از، توسعه یافته تر از
به معنای گرفتن یا دریافت کردن برای مجوز و حق ثبت اختراع هم میشه
فرد موزی و حال بهم زن
به معنای تخمین زدن و برآورد کردن هم به کار می رود
پُر رونق، دایر، پا بر جا
تنها چیز خوب تنها نکته خوب
سکندری خورد زمین خورد
برای کلید زدن یا استارت زدن هم به کار میره مثال Flick of a switch
وقف کردن اختصاص دادن
در ابتدای جمله به معنای اگرچه
بوته زار
باز آرایی کردن
تمارض
بودجه بندی شده
واجد شرایط
زمینه ساز ( در بیماری ها )
مواجهه با، در معرض قرار گرفتن
( برای پوست ) ورانداز شده، بررسی شده، دیده شده
سرایت شده، منتقل شده
ماده محرک، تحریک کننده
دائم، ثابت، طرفدار سرسخت
تغذیه میکند. سوخت می رساند
یا د آوری کرد