appreciated

پیشنهاد کاربران

موردتحسین
درک کردن
مورد حمایت قرار گرفتن
معتبر
تاییدشده
( برای پوست ) ورانداز شده، بررسی شده، دیده شده
ستوده ، تایید شده، تمجید شده
قدردانی کردن
بالا رفتن ارزش پول ( دلار )
درک کردن . متوجه شدن . . برای مثال I only really appreciated it when i was older. من درک کردم/ متوجه شدم آن را وقتی من بزرگتر شدم
پیشوند ap باعث میشود که فعل یا مفعول تعریف ، ( صفت مثبت یا، رو به رشد و والا ) به خود بگیرد و در این کلمه میتوان به منظور زیل استفاده یا به کار گرفت،
1. سپاس از چیزی یا شخصی
2. ارزشمند شمردن چیزی یا شخصی ( چون پسوند ed دارد، شمرده شده به حساب میرود نه ارزشمند کردن )
...
[مشاهده متن کامل]

3. به اهمیت چیزی و یا شخصی پی بردن، راه یافتن، درک کردن و دانستن
4. بر اورد کردن یا بر اورده شده ی یک چیز یا شخص ( تقریبا همان ارزشیابی و سودمندی انان را میرساند که در اینجا براورد کردن با صفت مثبت به انجام رسیده شده است ) .

درک کردن، سپاسگزاری کردن
مثلا: the second point was fully appreciated.
ترجمه: نکته دوم را کاملا گرفتند ( یاد گرفتند ) .
ردیابی
برآورد کردن
وقتی شما سوالی میپرسید و بقیه جواب میدهند یا کمکت می کنند تو تشکر میکنی
appreciated نوع دیگر تشکر و سپاس گزاری هست
ارزشمندی
ارزیابی شده
قدر دانی کرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس