پیشنهادهای محمد حاجی (٤٧٧)
اصطلاحی حقوقی است که در مقابل هنجار اولیه ( Primary Norm ) بکار می رود، برای مثال اگر ممنوعیت شکنجه یک هنجار یا قاعده اولیه تلقی شود، پیشگیری، توقف و ...
ماهیت کیفری
نظم اجباری
کیفری، تنبیهی
تفسیر موسع
موسع، در معنای وسیع کلمه ( لاتین )
جامعه بین المللی در کل
ارتکاب یافتن ( حقوق جزا )
بر طرف کردن ( اختلاف، تعارض و یا مشکل )
مسوولیت آرمانی و یا نظری که مستلزم جبران خسارت نیست.
جبران خسارت کامل
عدم تکرار
صدمه و آسیب روحی یا روانی
صدمه یا آسیب مادی
هنجار یا قاعده اولیه
ضرر یا آسیب حقوقی
مجموعه قوانین مشخص و معین
در واقع
چارچوب مشخص
حقوق اولیه
ذاتا بی ربط
اشاره به. . . ارجاع به . . .
مطلوب بودن
محسوب شدن
عمل متخلفانه
احراز کردن، اثبات کردن
He made this remark in passing او این اظهارات را گذرا بیان کرد.
گذرا، اتفاقا
دادگاه ویژه
حقوق فراملی
دیر هنگام سر برآوردن، دیر هنگام ظهور کردن، دیر هنگام مطرح شدن
جنس حقوق مترادف: legal system سیستم حقوقی
مترادف : attributability
چارچوب بندی
استناد پذیری، قابلیت استناد
به کارگرفتن
خوابیدن پروژه یا برنامه
لطف بی پایان
humble gesture ژست فروتنانه
the sentiment and the deed احساس و عمل
با فاصله کاری انجام دادن You need to pace that pills لازمه که اون قرص ها رو با فاصله مصرف کنی
کنایه از پول و وجه نقد ( عامیانه )
فهمیدم ( عامیانه )
غلاف کردن ( چاقو یا . . . )
معاون عملیات رییس پلیس
وضع ناجور ( عامیانه )
دادستان
I will go this against 10 dollar سر ده دالار شرط می بندم.
بخار و یاد دود گازوئیل