پیشنهادهای محمد حاجی (٥١٧)
جبران خسارت کامل
عدم تکرار
صدمه و آسیب روحی یا روانی
صدمه یا آسیب مادی
هنجار یا قاعده اولیه
ضرر یا آسیب حقوقی
مجموعه قوانین مشخص و معین
در واقع
چارچوب مشخص
حقوق اولیه
ذاتا بی ربط
اشاره به. . . ارجاع به . . .
مطلوب بودن
محسوب شدن
عمل متخلفانه
احراز کردن، اثبات کردن
He made this remark in passing او این اظهارات را گذرا بیان کرد.
گذرا، اتفاقا
دادگاه ویژه
حقوق فراملی
دیر هنگام سر برآوردن، دیر هنگام ظهور کردن، دیر هنگام مطرح شدن
جنس حقوق مترادف: legal system سیستم حقوقی
مترادف : attributability
چارچوب بندی
استناد پذیری، قابلیت استناد
به کارگرفتن
خوابیدن پروژه یا برنامه
لطف بی پایان
humble gesture ژست فروتنانه
the sentiment and the deed احساس و عمل
با فاصله کاری انجام دادن You need to pace that pills لازمه که اون قرص ها رو با فاصله مصرف کنی
کنایه از پول و وجه نقد ( عامیانه )
فهمیدم ( عامیانه )
غلاف کردن ( چاقو یا . . . )
معاون عملیات رییس پلیس
وضع ناجور ( عامیانه )
دادستان
I will go this against 10 dollar سر ده دالار شرط می بندم.
بخار و یاد دود گازوئیل
دادستان، مدعی العموم ( عامیانه )
جالب و یا معرکه بودن چیزی
حواس کامل و جمع جور
ردیف کردن و وصل کردن وسایل کامپیوتری
کارها و امور خیابانی
تولید ویا پخت کردن ( مواد مخدر )
جوش نیار ( عامیانه )
سخت نگیر ( عامیانه )
اتاقک نگهبانی، غرفه نگهبانی
برگشت به جای اول