پیشنهادهای سارافرجپور (٢,٥٦٩)
حس بینایی
با بالا رفتن سن با پیر شدن
ناگهان
غیر منتظره یهویی
منگی
عملکرد کارایی
وفاداری پایبندی
ور رفتن با چیزی کمانچه زدن
همیشگی
محدود و دوره شده با خشکی یعنی دریا و آب دوروبرش نیست
خوشبو کننده هوا
پر کردن فرم
بدون هدف Purposeless
عارضه جانبی
Intentional Knowingly عمدا دانسته قصدا
عواقب اثرات متعاقب
جوگیر
بزنم به تخته
ضربه زدن و انداختن زمین
حماقت
گذراندن عمر در بیهودگی
پرافاده بودن
در مورد چیزی اطلاعات داشتن . البته این اصطلاح فقط در مفهوم منفی بکار می ره مثلا I don't know beans about it اطلاعی از این موضوع ندارم
ذهن کسی را از چیزی دور کردن Take your mind off your problems ذهنتو از مشکلاتت دور میکنه
ره افتادن
به خرید رفتن
برای کسی ساخته شدن This shirt has your name on it
سرو کله کسی پیدا شدن صدای چیزی را بلند کردن
نزدیک بود ( کاری را انجام دهم ) I was on the point of leaving that he came
بدشکل Has an awkward shape
پا به عرصه گذاشتن وارد عمل شدن
اجرایی شدن
از پیش تعیین شده
معین
عمیقأ در مورد چیزی فکر کردن . تاثیر خوب یا بد گذاشتن روی چیزی . Reflect well on your reputation
خواب و خیال خیال بافی
خیارشور . تنگنا . دردسر مخمصه
لذت بردن ترشی
پانسمان چاشنی غذا
وقت غذا خوردن
پرس وعده غذایی
به کسی بی احترامی و توهین کردن
محدودیت های زنان . گاها نانوشته .
بدون عذاب وجدان و احساس گناه
باوجدان شدن
با آتیش بازی کردن ریسک کردن
از صبح علی الطلوع تا دیروقت موقع تاریکی هوا
بی گناه
خیلی عمیق خوابیدن مثل خرس خوابیدن
کاری که حتما توصیه میشه انجامش بدی