پیشنهادهای Amirhosein farrokhzad (٩٠)
قواعد حاکم بر ادله اثبات دعوی
جایگاه هیئت منصفه ( کامن لاو ) ، جایگاه شهود
واقع در، متشکل از When a defendant is brought up for trail he is placed in the hands of the jury normally twelve men or woman. پس از حاضر کردن خوان ...
کنار گذاشتن حقوقی: لغو کردن، باطل کردن ( حکم، قرار و . . ) The appeal court set the sentence aside دادگاه تجدید نظر حکم را لغو کرد.
اغوا کردن ( شهود و . . . )
متعدی، متجاوز a person who enters a building to steal or commit a crime; breaking into premises intending to steal something or harm someone.
قانون اعتبارات اعطایی به مصرف کنندگان ( حقوق انگلستان )
ثبات
زیان دیده
ممنوعیت منصفانه طرح دعوی
تردید ایجاد کردن ، به شک انداختن
لاجرم
ایفای دین
در موعد پرداخت
تناسب ، هماهنگی
ساختگی و آزار دهنده ( جفتشون با هم )
a warning that something may not be completely true , effective etc اخطار ( به مواظب بودن )
عقد معوض ، معامله ( حقوقی )
مطرح کردن ( مخصوصاً در دادگاه و . . . )
مکالمه ( تلفنی )
حین. . . ، به هنگام . . .
To think carefully about something
یک بخش غیروزارتی دولت بریتانیا است که در سال 1862 برای ثبت مالکیت زمین و املاک در انگلستان و ولز ایجاد شد
سند چند نسخه ای در مواردی که معامله دو یا چند طرف داشته باشد، بعضاً به سند این معامله ، سند چند نسخه ای می گویند ( حقوق انگلستان )
برچسب کاغذی
به طور ضمنی
قرارداد رسمی
قرارداد های ثبت شده
سند کتبی
توافق بر موضوع معین
مؤخر بودن تصرف خوانده
مؤخر بودن
به امانت گذاشته شده
به وقوع پیوستن ، حاصل شدن ، مستقر شدن
در این مورد ، به این خاطر ، از این رو
عطف به ما سبق شدن
بیل زدن
شرط ، دوره ، مدت ، اصطلاح ، نامیدن ، مفاد ( حقوقی )
منوط بودن به ، مشروط کردن
قرارداد بستن
در صورت لزوم
مستقیم و بدون واسطه
فاعل و انجام دهنده کاری به طور مستقیم و بدون واسطه ؛ که در مقابل آن مسبب قرار دارد
یعنی اجرتی که در قرارداد میزان آن مشخص شده که در عقد اجاره به آن ، اجاره بها گفته می شود.
منافع استفاده شده
از بین رفتن منفعت
- گاه ، هنگام ، زمان ، وقت. - نهایت مدت برای ادای قرض ( از نظر حقوقی )
نفی کننده، نیست کننده، ضد و مخالف
- گودال، مغاک - قبر، گور
فطری