پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
به تمام معنا ، از هر جهت
به تمام معنا
به تمام معنا
به تمام معنا
به تمام معنا
به تمام معنا
به تمام معنا
به تمام معنا
ملاک
تا بوق سگ بیدار بودن ؛ تا نزدیک بامداد بیدار بودن. ( امثال و حکم ) .
شرم مرد
بوق به استعاره ، شرم مرد. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ) : پست نشسته تو در قبا و من اینجا کرده رخم چون رکوک بوق چو آهن. پسر رامی ( یادداشت بخط مؤلف ) ...
بوق به استعاره ، شرم مرد. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ) : پست نشسته تو در قبا و من اینجا کرده رخم چون رکوک بوق چو آهن. پسر رامی ( یادداشت بخط مؤلف ) ...
شرم مرد
شرم مرد
بوق به استعاره ، شرم مرد. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ) : پست نشسته تو در قبا و من اینجا کرده رخم چون رکوک بوق چو آهن. پسر رامی ( یادداشت بخط مؤلف ) ...
شرم مرد
بوق به استعاره ، شرم مرد. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ) : پست نشسته تو در قبا و من اینجا کرده رخم چون رکوک بوق چو آهن. پسر رامی ( یادداشت بخط مؤلف ) ...
شرم مرد
بوق به استعاره ، شرم مرد. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ) : پست نشسته تو در قبا و من اینجا کرده رخم چون رکوک بوق چو آهن. پسر رامی ( یادداشت بخط مؤلف ) ...
تا بوق سگ
تا بوق سگ بیدار بودن ؛ تا نزدیک بامداد بیدار بودن.
تا بوق سگ
بقوت ، به قوت
بصدا درآوردن
در کرنا دمیدن
کورستاره ، فلک زده
فلک زده ، کور ستاره
کور ستاره
فلک زده ، کور ستاره
کور ستاره
کور ستاره ، فلک زده
فلک زدگان
فلک زده
فلک زده
فلک بخت
فلک زده
شکافه زن
شکافه زن
فلک زده
ساز زن
چنگی
خطاب کردن
لباس سلام ، لباس رسمی
full dress
تزئین یافته
تزئین یافته
تزیین یافته
نازک بلور
نازک بلور