پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)

بازدید
١٤,٨٦٩
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

what with Due to; because of; taking ( something ) into consideration ( used typically to introduce several causes of something ) What with the ch ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

uh - uh a sound that you make to say ‘no’ ‘Is Paul here yet?’ ‘Uh - uh. ’

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

sword - swallowing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallowing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallowing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

sword - swallowing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

sword - swallowing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallowing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallower

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallower

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallower

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

sword - swallower

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallower

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sword - swallower

پیشنهاد
٠

he who lives by the sword, dies by the sword

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

پیشنهاد
٠

the pen is mightier than the sword

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

I hope to see you at the reception this evening

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

likewise به هم چنین! ‘You’re always welcome at our house. ’ ‘Likewise. ’ May I offer my congratulations on your victories today? - Likewise.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

likewise به هم چنین! ‘You’re always welcome at our house. ’ ‘Likewise. ’ May I offer my congratulations on your victories today? - Likewise.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

likewise به هم چنین! ‘You’re always welcome at our house. ’ ‘Likewise. ’ May I offer my congratulations on your victories today? - Likewise.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

likewise You’re always welcome at our house. ’ ‘Likewise. ’

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

May I offer my congratulations on your victories today? - Likewise.

پیشنهاد
٠

likewise You’re always welcome at our house. ’ ‘Likewise. ’

پیشنهاد
٠

likewise You’re always welcome at our house. ’ ‘Likewise. ’

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بیلک. [ ل َ ] کنایه از آلت تناسل است : ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم. سوزنی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بیلک. [ ل َ ] کنایه از آلت تناسل است : ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم. سوزنی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بیلک. [ ل َ ] کنایه از آلت تناسل است : ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم. سوزنی.

پیشنهاد
١

بیلک. [ ل َ ] کنایه از آلت تناسل است : ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم. سوزنی.

پیشنهاد
٠

بیلک. [ ل َ ] کنایه از آلت تناسل است : ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم. سوزنی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیلک. [ ل َ ] کنایه از آلت تناسل است : ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم. سوزنی.

پیشنهاد
٠

بی لا و نعم. [ وُ ن َع َ ] ( ق مرکب ) ( از: بی لا، بمعنی نه نعم ، بمعنی آری ) بدون گفتن نه یا آری. لا و نعم نگفتن. || بدون کوچکترین اعتراض. ( یادداشت ...

پیشنهاد
٠

بی لا و نعم. [ وُ ن َع َ ] ( ق مرکب ) ( از: بی لا، بمعنی نه نعم ، بمعنی آری ) بدون گفتن نه یا آری. لا و نعم نگفتن. || بدون کوچکترین اعتراض. ( یادداشت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی یکسو. بی طرف. ( منبع: واژه نامه زبان پاک احمد کسروی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی یکسو. بی طرف. ( منبع: واژه نامه زبان پاک احمد کسروی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رهی. [ رَ ] ( ص نسبی ، اِ ) رونده. ( برهان ) . روان. ( فرهنگ فارسی معین ) . مسافر. ( یادداشت مؤلف ) . || غلام. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( انجمن آرا ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رهی. [ رَ ] ( ص نسبی ، اِ ) رونده. ( برهان ) . روان. ( فرهنگ فارسی معین ) . مسافر. ( یادداشت مؤلف ) . || غلام. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( انجمن آرا ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رهی. [ رَ ] ( ص نسبی ، اِ ) رونده. ( برهان ) . روان. ( فرهنگ فارسی معین ) . مسافر. ( یادداشت مؤلف ) . || غلام. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( انجمن آرا ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیسکون. [ س ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی سکون ) جنبان. متحرک. ( ناظم الاطباء ) . || مشوش. مضطرب. بی آرام : هر جا که دلی است در غم تو بیصبر و قرار و بیسکون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیسکون. [ س ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی سکون ) جنبان. متحرک. ( ناظم الاطباء ) . || مشوش. مضطرب. بی آرام : هر جا که دلی است در غم تو بیصبر و قرار و بیسکون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیسکون. [ س ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی سکون ) جنبان. متحرک. ( ناظم الاطباء ) . || مشوش. مضطرب. بی آرام : هر جا که دلی است در غم تو بیصبر و قرار و بیسکون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیسکون. [ س ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی سکون ) جنبان. متحرک. ( ناظم الاطباء ) . || مشوش. مضطرب. بی آرام : هر جا که دلی است در غم تو بیصبر و قرار و بیسکون ...