امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معاصرین: ابناء عصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادمیزادگان: ابناء بشر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادمیان: ابناء دهر ، اهل روزگار ، ابناء بشر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اناس: ابناء دهر ، اهل روزگار ، ابناء بشر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر همین اساس: بر همین اساس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باورها: معتقدات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگونه: از آن سان. [ اَ ] ( ق مرکب ) زانسان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر انسان: از آن سان. [ اَ ] ( ق مرکب ) زانسان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خروج از دین: رفض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم ایران: اهالی ایران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معتبر شناختن: به رسمیت شناختن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ستون محکم: رکن رکین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ستون پایه: رکن رکین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دولت کبیر: دولت علیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجیرالاسلام: اسلام پناه. [ اِ پ َ ] ( ص مرکب ) ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجیر الاسلام: اسلام پناه. [ اِ پ َ ] ( ص مرکب ) ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حامی اسلام: اسلام پناه. [ اِ پ َ ] ( ص مرکب ) ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نو مسلمان: متضاد کهنه اسلام. [ ک ُ ن َ / ن ِ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابد الله بقائه: عبارت دعایی خداوند پاینده داردش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خواستار شدن: طالب شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایرانیان: اهل/اهالی ایران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایرانیان: اهل/اهالی ایران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aforesaid: سالف الذکر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایام گذشته: سالفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایام قدیم: سالفه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خودداری کردن: نکول کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مذاهب حقه: مذاهب راستین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کریمان: کرام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امام حسین: - خامس آل عبا ؛ لقبی است که به حسین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امام حسین: - خامس آل عبا ؛ لقبی است که به حسین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسین بن علی: - خامس آل عبا ؛ لقبی است که به حسین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شریک بودن: در چیزی با کسی شریک بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انها: ایشان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انها: ایشان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انان: ایشان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مصلحت بینی: صلاحدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیعه و سنی: فریقین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل سنت و تشیع: فریقین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فریقین: فریقان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو گروه: فریقین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غنیمت گرفتن: نهب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاراج کردن: نهب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چپاول کردن: نهب کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوار الشمس: عباد الشمس ( آفتاب گردان )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برانگیزنده: مورث

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسبب شدن: - مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مورث: مسبب الاسباب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عداوت کردن: معادات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دشمنی نمودن: معادات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود دشمنی: - خویشتن دشمنی ؛ دشمن خویش بودن. خص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دشمنی با خویشتن: - خویشتن دشمنی ؛ دشمن خویش بودن. خص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل اسلام: مسلمانان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسلمین: اهل اسلام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قطع شدن: قلم شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بریده شدن: قلم شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوشته شدن: قلمی شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحریر یافتن: قلمی شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحریر شدن: قلمی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شورای کبیر مغان: شورای کبرای صحرای مغان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدرای: تبه رای. [ ت َ ب َه ْ رَ ] ( ص مرکب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دعوتگران: داعیان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دعوت کنندگان: داعیان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

invitor: داعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حالا هم که: حال نیز که . . . . . . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ستارگان: روشنان فلک. [ رَ ش َ ن ِ ف َ ل َ ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ستاره ها: روشنان فلک. [ رَ ش َ ن ِ ف َ ل َ ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تبری جستن: تبری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respectively: به رده : به ترتیب به رده : دکتر کزا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی شبهه: علی التحقیق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالقطع: علی التحقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

certainly restricted: علی التحقیق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علی التحقیق: Certainly restricted

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حضرت نوح علیه السلام: - شیخ المرسلین ؛ حضرت نوح علیه السل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علمای اعلام: علمای اعلام ؛ عالمان بزرگ و مشهور.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علمای اعلام: علمای اعلام ؛ عالمان بزرگ و مشهور.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عالمان مشهور: علمای اعلام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیرگاه: بوق سگ ( گویش تهرانی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناموران: اَعلام مشاهیر و بزرگان : جمعی دیگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیوخ: اَعلام مشاهیر و بزرگان : جمعی دیگر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلانتران: آقایان عظام، عظام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امرای عظام: - امرای عظام ؛ فرماندهان بزرگ : مشا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سمت تحریر یافتن: نوشته شدن ، قلمی شدن ، نبشته شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلمی شدن: سمت تحریر یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sincerely: از صمیم قلب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intense cold: زمهریر ، صمیم || سرمای سخت. ( منت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرمازدگی: شجام زدگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرادعا: پر مدعا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devoid: مصفا از . . . . . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خالی از: مصفا از . . . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laugh oneself silly: غش غش خندیدن غش غش خندیدن . [غ َ غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوز و کلک: غش و قلب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی شیله پیله: بی غش و قلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی غش و قلب: صاف و صادق ، بی شیله پیله ، بی دوز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاف و صادق: بی غش و قلب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پدیدار گشتن: به ظهور رسیدن:آشکار شدن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غضب کردن: سخط

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشم گرفتن: سخط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی وفائی: ابن الوقتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمانه دیده: - زمانه دیده ؛دنیادیده. مجرب : کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنیا دیده: - زمانه دیده ؛دنیادیده. مجرب : کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجربین: جهان دیدگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زمان حاضر: زمانه ٔ حال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زمان حال: زمانه ٔ حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمانه سر امدن: زمانه سر آمدن ؛عمر پایان یافتن. مرگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خورشید: چراغ زمانه/چراغ زمان. [ چ َ / چ ِ غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احفاد: ذریه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اعقاب: ذریه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جماعات: امم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حقیت: حق بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حق بودن: حقیّت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلفای کرام: خلفای راشدین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عالم پناه: - کهف الانام ؛ پناه مردم - ملاذالا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کهف الانام: عالم پناه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلانشهرها: - امهات البلاد، امهات المدائن ؛ شهر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتب مهم: امهات کتب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برده کردن: اسر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حبس کردن: اسر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محبوس کردن: اسر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دینی: دینیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنا نهادن: بنیان نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنا کردن: بنیان نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practically: در عمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موفق نشدن: ناکام ماندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستیار وزیر اعظم: وکیل الدوله ( اسم ) دستیار وزیر اع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subminister: وکیل الدوله ( اسم ) دستیار وزیر اع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به گمان من: به ظن من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my opinion is: به ظن من ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think that: به ظن من ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from my perspective: به ظن من ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likely: به ظن قوی ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probably: به ظن قوی ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in all probability: به ظن قوی ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in all probability: به ظن قوی ، . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قریب به یقین: به ظن قوی ، به احتمال زیاد/قوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ظن قوی: قریب به یقین ، به احتمال زیاد ، قری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evidently: به ظن قوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگاشتن: ظن بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگاردن: ظن بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگاریدن: ظن بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گمان کردن: ظن بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسن نیت: حسن ظن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش نیتی: حسن ظن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جانبداری: تعصب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جانبداری: تعصب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پشتیبانی کردن: تعصب کردن. [ ت َ ع َص ْ ص ُ ک َدَ ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بامدارا: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدارا امیز: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tolerant: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دارای سعه نظر: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازادمنش: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اغماض کننده: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شخص متحمل: متسامح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

می فروش: خمر فروش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wine coloured: میگون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruby coloured: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شرابی: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vinous: میگون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می فام: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

winy: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شراب مانند: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vinal: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vinaceous: میگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شراب انگوری: صهباء

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شراب قرمز: صهباء

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شراب انگور: صهباء

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می سرخ: صهباء

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوزیدن: تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گوزیدن: تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوز دادن: تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fart: تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حاجتمند: تلنگی. [ ت ُ ل َ ] ( ص، اِ ) نیازمن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حاجتمندی: تلنگ ، تلنگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معتاد بنوشیدن الکل: - شرابی تلنگی ؛ از اتباع، شرابخوار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alcoholic: - شرابی تلنگی ؛ از اتباع، شرابخوار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دائم الخمری: مِیبارگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

می بارگی: دائم الخمری ، ادمان ، ادمان خمر ، ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الکل زاد: الکلی قهار ، دائم الخمر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alky: الکل زاد ( الکلی قهار ) ، دائم الخم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بحث شدن: مباحثه رفتن ( مصدر ) بحث شدن بین د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be to someone's taste: باب میل کسی بودن ، مطابق میل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suit to one's palate: مطابق میل ، باب میل کسی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باب میل: suit to one's palate be fitting to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطابق میل: float sb's boat

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش گدار: مطابق میل ، باب میل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قول ها: اقوال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخنها: اقوال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقل قول ها: اقوال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کثیر الکلام: ابن اقوال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کثیرالکلام: ابن اقوال ، پرگوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیزهای نو: احادیث

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارنو: احدوثه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عملی تازه: احدوثه ، کار نو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چیز تازه: احدوثه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدم شمردن: مقدم داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دعوی کردن: مدعی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ماتریالیست: دهری ، دهری مذهب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ماتریالیسم: دهریه ، دهری گری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مادی گرایی: دهری مسلکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

known as: مشهور بودن به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

famous for: مشهور بودن به . . . . . . . . . .

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی