امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سگ دار: کلاب. [ ک َل ْ لا ] ( ع ص ) سگ بان. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قدرت: تن و توش . [ ت َ ن ُ ] ( اِ مرکب ، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قی کردن: عق وپق راه انداختن ؛ در تداول عامه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخیر: کنونین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rainy day: وقتِ ضرورت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سگ اصحاب کهف: قطمیر. [ ق ِ ] ( اِخ ) نام سگ بلعم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوستک خرما: قطمیر. [ ق ِ ] ( ع اِ ) شکاف هسته خ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوست هسته خرما: قطمیر. [ ق ِ ] ( ع اِ ) شکاف هسته خ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hanafi: بوحنیفه شعار ؛ که طریقه و مذهب بوحن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hanafite: بوحنیفه شعار ؛ که طریقه و مذهب بوحن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کافرها: ( کفرة ) کفرة. [ ک َ ف َ رَ ] ( ع ص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اضلال: از راه برگرفتن ؛ از راه دور کردن. ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیرو گرفتن: جان گرفتن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنیزکان: عمله خلوت ؛ کنیزان و زنان حرم.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنیزان: عمله خلوت ؛ کنیزان و زنان حرم.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنان حرمسرا: عمله خلوت ؛ کنیزان و زنان حرم.

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

womanish: بانوانه. [ ن ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

womanly: بانوانه. [ ن ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوازندگان: عمله طرب ؛ گروه مطربان و موسیقی دان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میدان جنگ: پهنه کارزار ؛ میدان جنگ.

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دانشمند: دانش سگال. [ ن ِ س ِ ] ( نف مرکب ) ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به زعم: In one's way of thinking

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم شنوایان: the hard of hearing

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصطلح: موسوم

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meaningful: با مسمی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confine: confine ( someone or something ) wi ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رسوا شده: رسوازده ؛ رسواشده. از حیثیّت و آبرو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

firm: ever - fixed

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلاش بسیار: سعی موفور ؛ کوشش بسیار وجهد فراوان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوشش شدید: سعی موفور ؛ کوشش بسیار وجهد فراوان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سعی بسیار: سعی موفور ؛ کوشش بسیار وجهد فراوان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهد جهید: سعی موفور ؛ کوشش بسیار وجهد فراوان ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سعی فراوان: سعی موفور ؛ کوشش بسیار وجهد فراوان ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگ چخماق: فروزینه. [ ف ُ ن َ/ ن ِ ] ( اِ مرکب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرازیر گشتن: فرودویدن. [ ف ُ دَ وی دَ ] ( مص مرک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرازیر گردیدن: فرودویدن. [ ف ُ دَ وی دَ ] ( مص مرک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایین پریدن: فرو پریدن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به پایین پریدن: فرو پریدن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسائل روز: current affairs

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخبار روز: current affairs

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقایع مهم روز: current affairs

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متقاضی شغل: job applicant

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قسمت فروش: sales

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخش فروش: sales She found a job in sales.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دفتر فروش: sales She found a job in sales.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجتمع ورزشی: sports centre

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علامت گذاری شده: signposted

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sincerely: از صمیم قلب

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیست اسکی: the ski slopes

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلیت اتوبوس و غیره: coach ticket

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلیط اتوبوس: coach ticket

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزینه پرواز: airfare

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هزینه سفر هوایی: airfare

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مصافگاه: دشت آوردگاه ؛ میدان جنگ : ز بس کشته ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنگ گاه: دشت آوردگاه ؛ میدان جنگ : ز بس کشته ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوردگه: دشت آوردگاه ؛ میدان جنگ : ز بس کشته ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیابان نشینان: دشت سُوَران ؛ سکنه بیابان. بیابان ن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گردن خم کردن: نرم داشتن رقبه : گردن خم کردن . ( ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خم کردن گردن: نرم داشتن رقبه : گردن خم کردن . ( ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نرم کردن: ( مصدر ) نرم کردن . یانرم داشتن شکم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رقباء: رقب. [ رُ ق ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رق ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دشت سوزان: - آتشین دشت ؛ دشت سخت سوزان و گرم : ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climax: نقطهٔ اوج

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکم پرور: بنده شکم ؛ پرخور. شکم پرور. شکم بند ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکم خوار: بنده شکم ؛ پرخور. شکم پرور. شکم بند ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرخواره: بنده شکم ؛ پرخور. شکم پرور. شکم بند ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار شراب نوشیدن: بار بیشتر در جای کردن ؛ درین مورد ت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار شراب خوردن: بار بیشتر در جای کردن ؛ درین مورد ت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سقط شدن: از بار رفتن ؛ بچه از مادر افتادن. س ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قواد: زن به مزد ( زَ. بِ. مُ ) ( ص مر. ) ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برای همین: for so

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panexperientialism: همه تجربی انگاری

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دو پهلو سخن گفتن: معنی اصطلاح - > [ یکی ] به نعل و [ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوپهلو حرف زدن: معنی اصطلاح - > [ یکی ] به نعل و [ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نردبان پله پله: He who would climb the ladder must ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیس خیس: soaking/dripping/sopping wet ( =ver ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیس خورده: soaking/dripping/sopping wet ( =ver ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیلی خیس: soaking/dripping/sopping wet ( =ver ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار خیس: soaking/dripping/sopping wet ( =ver ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه سپردن: ره سپردن. [ رَه ْ س ِ پ َ / پ ُ دَ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تک رنگ: تک فام

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

محل امتحان: پل خربگیری ؛ محل امتحان. جایی که از ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جماعت: زمره

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bastard: مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوشته بی ارزش: نقش بی مآل ؛ نوشته های بیفایده و بی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوشته شده بود: It says ( that ) . . . . . . . . . ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوهر ایده ال: Mr Right

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عروس کودک: شوهرسوز شدن. [ ش َ / شُو هََ ش ُ دَ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همسر ایده ال: Mr Right

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرد ایده ال: Mr Right

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شماره پلاک ماشین: registration number

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شماره پلاک: registration number

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوایب: علایق ِ روزگار ؛ گرفتاری و بستگی به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوائب: علایق ِ روزگار ؛ گرفتاری و بستگی به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از این قرار: The winners are as follows: in thir ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شفا یافته: به شده. [ ب ِه ْ ش ُ دَ / دِ ] ( ن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهبودیافته: به شده. [ ب ِه ْ ش ُ دَ / دِ ] ( ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم داری: community spirit ( =the desire to b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم پرست: community spirit ( =the desire to b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم امیزی: community spirit ( =the desire to b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم نوازی: community spirit ( =the desire to b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم دوستی: community spirit ( =the desire to b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طفره رفتن: خود را به کوچه ٔ علی چپ زدن ؛ در تد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شب کردن: به شام آوردن ؛ به پایان رساندن روز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرا رسیدن شب: روز به شام آمدن ؛ کنایه از سپری شدن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شام اخر: شام خداوند ؛ در شب آن روزی که مسیح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

last supper: شام خداوند ؛ در شب آن روزی که مسیح ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرسنه خوابیدن: بی شام خفتن ؛ غذای شب نخوردن : شوم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شام خوردن: شام شکستن. [ ش ِ ک َ ت َ] ( مص مرکب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوردن شام: شام شکستن. [ ش ِ ک َ ت َ] ( مص مرکب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سطح پایین: lower - level

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رده پایین: lower - level

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global migration: a situation in which people go to l ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقش اول: The lead/leading part ( =the most i ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقش اصلی: The lead/leading part ( =the most i ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the better part of: The best/better part of something = ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجزاء متشکله چیزی: The component/constituent parts of ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجزاء و عوامل مکانیکی: The component/constituent parts of ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دخالت داشتن: Play a ( big/important ) part in so ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقش ایفا کردن: Britain should play its full part i ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سهیم بودن در: Play a ( big/important ) part in so ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presumption: ظن قوی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از پس کسی یا کاری برامدن: I can handle it از پسش بر مییام

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great: terrific

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انشالله: بی حرفِ پیش لهجه و گویش تهرانی اگر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traditionally: از دیر باز ، من القدیم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حساب حسابه کاکا برادر: business is business

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وقت گیر: timesuck = timesink

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در زندان: inside . informal in prison My boyf ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسفل الناس: the lowest of the low

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از جا در رفتگی: dislocation knee dislocation

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چو دانی و پرسی سوالت خطاست: you tell me A: "Hey, what's with a ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خایه داشتن: have some balls

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اقتباس از: name after

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراز و نشیب زندگی: highs and lows ( of something ) ( = ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در هچل بودن: be at a low ebb

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدتر شدن: fall to/hit/reach etc a new low ( = ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نژادگان: اصلان. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اصیل. ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اصیلان: اصلان. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اصیل. ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوث: قرته زن . [ ق َ ت َ / ت ِ زَ ] ( ص ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقیه: پناه جان . [ پ َ هَِ ] ( ترکیب اضاف ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بیضه: bollocks

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جامعوی: societal

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painful: very painful= excruciating

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عتاب: تشر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متفقا: nemine contradicente: Unanimously ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with: به انضمامِ . . . . . . . . . .

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متفقا: with one accord

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رغبت: رغبتم نمی شد که به او نگاه کنم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهل قلم: The knight of the quill

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clearly: به عیان ؛بطور آشکارا. عیاناً. به وض ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نجیب زادگان: نژادگان

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentlefolk: نژادگان

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentlefolks: نژادگان

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان گشادن: به حدیث آمدن کودک ؛ به زبان آمدن. ز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان باز کردن: به حدیث آمدن کودک ؛ به زبان آمدن. ز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوگند دروغ: قسم ناحق ؛ سوگند دروغ

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قسم دروغ: قسم ناحق ؛ سوگند دروغ

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرچشمه گرفتن: spring from something to be caused ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر داشتن: have a swollen head/be swollen - he ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر شدن: have a swollen head/be swollen - he ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر کردن: have a swollen head/be swollen - he ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باددرسر: have a swollen head/be swollen - he ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر افکندن: have a swollen head/be swollen - he ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فحوا: مفاد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گهگاه: هر از گاهی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لمس کردن: دست سودن . [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) دس ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلاگردان: سپر بلا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساغر: آوند شراب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resume: از سر گیری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refer to: came to refer to

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taxation: مالیات گیری

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عذر بدتر از گناه: a treatment worse than the disease

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به عمل کار براید: actions speak louder than words

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معربد: lager lout

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عربده کش: lager lout

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمونه یا مصداق چیزی: be a study in something = literary ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصمم شدن: بنا داشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تصمیم گرفتن: بر آن شدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تصمیم گرفتن: بنای . . . . . گذاشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حاضر: گاهی به معنی راضی بودن او باز حاض ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم عقل: سخیف

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیاهان: سودان. ( ع اِ ) آدمیان سیاه. ( غیاث ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بتاراج رفتن: خلال نماندن. [ خ ِ / خ َ ن َ دَ ] ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غارت شدن: خلال نماندن. [ خ ِ / خ َ ن َ دَ ] ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاراج شدن: خلال نماندن. [ خ ِ / خ َ ن َ دَ ] ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوبکر بن ابوقحافه: ذوالخلال. [ ذُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) لقب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خال خال: ( ذوالشامة ) ذوالشامة. [ ذُش ْ شا م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقب شمشیر عمر: ذوالوشاح. [ ذُل ْ وِ ] ( اِخ ) لقب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خالدار: ( ذوالشامة ) ذوالشامة. [ ذُش ْ شا م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک روح در دو بدن: a kindred spirit

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم مرام: a kindred spirit

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck: fuck like a mink To have sex passi ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازک نارنجی: کم تحمل ، نازک دل ، شیشه دل ، نازک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرد جنگ: man - of - war

٧ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی