پیشنهاد‌های آریا بهداروند (٢,٢٦٧)

بازدید
٣,٢٨٠
تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی در::دره بون ( بی اون. . بیا بون ) ::بیابان دربون::دره بیابان

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

درزبان لری بختیاری به معنی رودربایستی Darvas

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

نام یکی از شهر های ایران بود که امروزه جزء کشور عراق ( ایر اک. ایران کوچک ) است سامرا::شامراه، راه شام. شامرا شهری در مسیر اصلی راه شام

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی کسی نیامد. کسی نبود Kas navae; ; کسی نیامد Kas navi::کسی نبود

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شهرک::سردار پارسی که در مقابل تازی ها از استان فارس دفاع کرد طایفه شهرکی ممسنی در سیستان و بلوچستان خود را فرزندان شهرک از ایل لر ممسنی فارس می دان ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

در زبان لری بختیاری به معنی دورغ دورو::کسی که روی واقعی خود را نشان نمی دهد دوروگو::دروغگو

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تاریخ یونان:::نام سرداری مقدونی که در شمال شهر شوش از قوم لر کاسی شکست خورد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان یونانی آن را هیتاسپس می نامند هیتاسپ::هیتاسب.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

نام قومی آریایی بود که در منطقه ای به همین نام در سیبری روسیه زندگی می کند از اقوام اولانی *آلانی، آلبانی *

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام قومی آریایی بود که امروزه در روسیه و چین زندگی می کند از اقوام اولانی ( آلانی )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام شهر شیروان چرداول است ولی اقوام لر ساکن آنجا نام قدیم آنرا انوشیروان می دانند

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

نام دیگر آن صیمره*سیمره* است و و اقوام لر ساکن دره شهر آن را خسروپرویز می نامند* ساخته خسرو*

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی رود کارون کو::کوه رون::رونده آبی که از کوه ها روان می شود و کوه را به حرکت در می آورد Kohron

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از پادشاهان عیلام پایتخت های عیلام::شوش . شوشتر. هایدالو. آساک. آنزان این شهر ها لرنشین هستند 1 - شوش 2 - شوشتر 3 - هایدالو ::خرم آباد ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اسکندر بعد از نبرد گوگمل و فرار داریوش هخامنشی به آسانی مناطق بابل . شوش . استخر را تصرف کرد و در منطقه کوهستانی تنگ تکاب کهگیلویه و بویراحمد با مقاو ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

اوستا:::استا، استاد. دانا

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی پاره کن از دریدن می آید

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی ادویه غذا دارویی که باید قبل از خوردن آن را گرم کرد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی ادویه غذا *فلفل. زردچوبه. کاری**

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمه*جوه*::در زبان لری بختیاری به معنی جامه . لباس جممه بیار کونوم ور::جامه من را بیاور می کنم تن*می پوشم*

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی افتاد. پرت شد پرت::پرت و':اویی؛شد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی آنقدر ازقر کار نی کنی تا گندس درا:: آنقدر کار نمی کنی تا گندش در آید. ایقر::اینقدر

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی نوعی الک::آرد بیز آربیز::آرد را غربال کن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان لری بختیاری به معنی غربال کردن *بیزیدن* نام نوعی دیگر از الک در زبان لری بختیاری ::آربیز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

در زبان لری بختیاری به معنی پیاله Pealeh

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

تریش ( تلیش ) ::در زبان لری بختیاری به معنی پاره جمله لری همو پرچه نه به تریشنس :: همان پارچه را پاره کن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی پست. زشت

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان لری بختیاری به معنی افاده دارایی خود را به رخ کشیدن. . Poz

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

البد::در زبان لری بختیاری به معنی شاید

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

آسارا ( آستارا ) ::در زبان لری بختیاری به معنی ستاره ها

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

در زبان لری بختیاری به معنی ستاره

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زبان لری بختیاری به معنی ستاره ها

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

در زبان لری بختیاری به معنی ستاره انواع تلفظ ستاره در زبان لری بختیاری آستاره::، سترک، ستره

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی موجودی که بر پشت خود خار حمل می کند. خار ::خار پشتک::پشته کوچک. دسته کوچک

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبان لری بختیاری به معنی خارپشت چوله::موجود جمع و جور. درهم چوله :: چو؛چوب له؛؛له شده. شکسته شده چوب شکسته دارای تیغ های چوبی نوک تیز است

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی نوعی خارپشت کوچک که تیره های پشت آن به یک نفر برخورد کند مانند آتش می سوزاند تیر آتشی:::تشی دو نام دیگر نیز در زبان ل ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی ::خسته جمله لری منده نباشی:: خسته نباشی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی ::اضافه یک چیز را گویند، پس ماند. مازاد Pas mandh

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

بعضی کلمات در بین لهجه های مختلف لر مشترک است. ایل های قوم لر شامل ( بختیاری. لک. فیلی. ممسنی. بویراحمد. ثلاث. کی لر . زنگنه بختیاری. زند. شبانک ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبان لری بختیاری به معنی ستاره

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی بلگ::برگ. فرزند جهان ::در زبان لری بختیاری نام زن است بلگجهان::فرزند جهان نام روستایی در لواسان تهران

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی برگ درخت . ورق کاغذ بلگ دار برو::برگ درخت را بروب*جارو کردن* بلگانه نه دری::برگ ها را پاره نکنی*درید*

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٧

در زبان لری بختیاری به معنی دیا::دود ها کو::کوه دیکو::دود کوه. ( وقتی دیاکو به پادشاهی رسید به اقوام مجاور حمله کرد در نظر ای قوم ها دیاکو هما ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

تلفظ آن Lor است و از نام شخص گرفته شده::لهراسب و کلمه الوار نام قو لر نیست بلکه در زبان لری به معنی ائل وار است::: ایل تبار . اعراب نام ائلوار را ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی کرد:: ک:کوه رد:رهد. رفت عشایر به کوه رفتند پادشاه هان میان رودان از قبیله کرتی نام برده است که در شمال میان رودان است ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبان لری بختیاری به معنی ک::کوه رد*رهد*::رفت کرد::کوه رهد؛کوه رفت جمله لری ائل کرد::عشایر به کوه کوچ کردند اعراب این کلمه را با معنی رمه گردان ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

با ورود اعراب کلمه الوار را برای قوم لر تلفظ می کردند الوار همان کلمه ائل وار است:: خاندان و تبار Elvar

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری بختیاری به معنی خاندان و تبار این کلمه در زمان حال تغییر یافته به:::ایل و تبار ائل وار:::ائل تو ار. ائل تبار El var

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان لری بختیاری به معنی خاندان. تبار. خانواده. با هجوم مغولان به ایران این کلمه با تلفظ ایل خوانده شد جملات لری ائل ره به کوه::عشایر به کوهستا ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان لری بختیاری به معنی خان::خان. بزرگ ایل وا::باید ده ::بده در زمان گذشته تمام مردم ایران رعیت خانها بودند و جیره و مواجب آنها به عهده خان بو ...