پیشنهادهای مجتبی م (٣٩٢)
1. یچیزی که مورد تاییده، جواب مثبت، آره 2. چیزی که بعنوان صفت "صحیح، درست" یا "عالی، شگفت انگیز، خوشحالی، رضایتمندی" توصیف بشه. 3. تو حالت تعجبی مثل ...
خر شدن احمق بازی
تکیه کردن، همراهی کردن. . .
از دست افتاد
بزن قدش
تلاش بیشتر کردن در کاری تا به نتیجه مطلوب رسیدن.
پیشنهاد
بعضی جاها: خبر دادن، درمیون گذاشتن. تلنگر. ترکوندن، نمایش یا اجرایی رو ترکوندن. بزن بریم. بازدید، لایک گرفتن، دیده شدن، کلیک شده، . . .
خبر دادن
یه معنیش میشه: صحبت کردن با کسی برای دادن آگاهی خاصی.
بده بیاد ( دستو )
کون دادنت. . . تو کونت گذاشتن. . . کونتو کردن. . . یجا هم میتونه اینطور معنی بده"دیگه باید خودتو بکنی چون کسی نمونده که بکنیش"
چه خبر؟
مقدار زیاد پول ( دلار )
به چند نفر خطاب کردن. . مثل شما مامان ها، شما بابا ها، شما پسرها، شما دانش آموزان. . .
اسباب بازی رنگی چراغ دار ( ال ای دی دار )
پایه ی کار کسی بودن، به کسی تکیه کردن، همراهی کردن با کسی، یاری کردن کسی تو کاری.
با شکست موانع از جایی عبور کردن. You gonna get smashed out there تو با شکست دادنش از اونجا بیرون میای.
مورد تایید، آدم درستش،
تو بین سیاه پوستا میشه "داداش" اگه سفید پوست داداشه سیاهپوسه صمیمی داشته باشه هم میگه بهش که میشه"داداش سیاهپوست" اگه سفید پوست دوست صمیمیش نباشه میش ...
وقتی کسی کاری را به نحو احسنش انجام بده. ( مثلا طرف تو فروش چیزی رکورد میزنه یا خوب میفروشه میگه امروز به نحو احسن انجامش دادم یا کشتمش ) با توانایی ...
تعطیل کردن چیزی کاری، خاتمه دادن به چیزی یا کاری
کرکره ات رو میکشم پایین
کسب و کارآفریقایی آمریکایی ( طوریکه حداقل مالکیت کسب و کاری شامل 50 درصد آفریقایی آمریکایی - سیاهپوست امریکایی - باشه )
It's call - out time! 35 dollars! زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار. فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان ...
غیره، باقی چیزها، امثالهم . . . هم معنی میده
عقلمو از دست بدم و از کوره در برم. رو نِرو طرف رفتن و عصیانیش کردن. عقل رو از دست دادن و کار نکردن مغز.
عقلتو از دست دادی و از کوره در رفتی. رو نِرو طرف رفتن و عصیانیش کردن. عقل رو از دست دادن و کار نکردن مغز.
غیر قابل درکه. غیر قابل حسه. بی احساس. بی روح.
پی تو میگشتم، دنبالت میومدم تا پیدات کنم. . .
پی چیزی گشتن. یا پی کسی گشتن
یهو ول کرد
با سکس رابطه ای کامل شود. با سکس ازدواجی کامل شود.
شاید" رودر رو کردن" هم معنی بده
بگا دادن
بازبینی یا مرور اتفاقات، بررسی کردن اتفاقات
یجا میشه: "مدت زیادی تو مکانی یا محله ای یا محیطی بودن" ( منظور اینه که اون بچه محلا اونو میشناسن )
محیط ( مربوط به محله ای یا کوچه ای )
اینطور میگفتم بخودم. . . اینجوری میگفتم
تو باغ نبودن
تو باغ نیستی
چه گندی میخاد بالا بیاد