پیشنهادهای مجید ابراهیمی (١٩)
٧٨
١ سال پیش
٥
سر نترس داشتن، بی کله بودن
٢ سال پیش
٣
at the corner of Rock street یعنی سر خیابون راک
٢ سال پیش
٧
I was dismayed یعنی خورد تو ذوقم
٢ سال پیش
٧
از آن خود کردن
٢ سال پیش
-٧
سرجوخه
٢ سال پیش
٢
بسته، دارای محدودیت. reserved culture فرهنگ بسته و دارای محدودیت و در مقابلش کلمه open به معنی آزاد یا باز رو میتونیم استفاده کنیم
٤ سال پیش
٠
تخم مرغ گندیده
٤ سال پیش
٣
. . . به کنار
٤ سال پیش
١٧
محوطه ای که با ساختمان احاطه شده باشه، یعنی چهار طرفش ساختمان باشه مثل محوطه یه دانشگاه ( با حیاط دانشگاه اشتباه گرفته نشه ) یا یه مجتمع مسکونی
٤ سال پیش
٩
صرف نظر کردن
٤ سال پیش
٥
باز کردن دست بند یک زندانی
٤ سال پیش
١
چند تا مسئولیت داشتن
٤ سال پیش
١
سس جوس ( سسی از عصاره گوشت )
٤ سال پیش
٠
مقاوم
٤ سال پیش
١٦
دست پیدا کردن به نتیجه ای رسیدن
٤ سال پیش
٦
درست انجامش بدید
٤ سال پیش
٥
ران مرغ ( بدون کفه ران )
٤ سال پیش
٢
جذب کردن، کشیدن ( آب، روغن یا هر مایع دیگر )
٤ سال پیش
٨
گوشه کنار