تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قوس دادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خم شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تیرک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی شک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

حس سوزن سوزن شدن ( مثلا از سرما یا از خواب رفتگی عضوی از بدن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از راه میانبر رفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلاهی که گوش گیر دارد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل بار وانت و کامیون

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یخ شفاف روی برف ( که لیز میشه و انگار صیقل خورده )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انبوه مثلاً mounds of deer انبوهی از گوزن ها

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنده درخت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مطلق و واقعی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آرام شدن تمرکز کردن روی خود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متعادل شدن روی ذهن و احساسات

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوبیدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لعنتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

غر زدن نق زدن زِر زدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گلنگدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با ماشین زیر گرفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افتادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تلق تلق صدا دادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به صدا در آمدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شدت گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بغل کردن / hug

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراهم کردن تهیه دیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار های انجام شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

opposite of greeting

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرفاً ( قید ) just