پیشنهادهای N.Bahmani (٢٩)
٥
١ هفته پیش
٠
قوس دادن
١ هفته پیش
٠
خم شدن
١ هفته پیش
١
تیرک
١ هفته پیش
٠
بی شک
١ هفته پیش
١
حس سوزن سوزن شدن ( مثلا از سرما یا از خواب رفتگی عضوی از بدن )
١ هفته پیش
٠
از راه میانبر رفتن
١ هفته پیش
٠
کلاهی که گوش گیر دارد
١ هفته پیش
٠
محل بار وانت و کامیون
١ هفته پیش
٠
یخ شفاف روی برف ( که لیز میشه و انگار صیقل خورده )
١ هفته پیش
٠
انبوه مثلاً mounds of deer انبوهی از گوزن ها
١ هفته پیش
٠
کنده درخت
١ هفته پیش
٠
مطلق و واقعی
١ هفته پیش
٠
آرام شدن تمرکز کردن روی خود
١ هفته پیش
٠
متعادل شدن روی ذهن و احساسات
١ هفته پیش
٠
کوبیدن
١ هفته پیش
٠
لعنتی
١ هفته پیش
١
غر زدن نق زدن زِر زدن
١ هفته پیش
٠
گلنگدن
١ هفته پیش
٠
با ماشین زیر گرفتن
١ هفته پیش
٠
افتادن
١ هفته پیش
٠
تلق تلق صدا دادن
١ هفته پیش
٠
به صدا در آمدن
٢ هفته پیش
٠
شدت گرفتن
١ ماه پیش
١
بغل کردن / hug
١ ماه پیش
٠
فراهم کردن تهیه دیدن
١ ماه پیش
٠
کار های انجام شده
١ ماه پیش
١
opposite of greeting
١ ماه پیش
١
صرفاً ( قید ) just