تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برتر ، ، ، ، فراتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

برخاستن روی دادن اتفاق افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مقایسه : compare means صفت های مقایسه ای : comparatives adjectives : مانند : . The less 80s pop music I hear , the better

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

ناخواسته شنیدن ، به گوش خوردن صدایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

یهویی شنیدن ، ناگهانی به گوش رسیدن، ناخواسته شنیدن، نکته: بعضی هاا فکر می کنند معنی overheard یعنی گوش دادن. . . :/ ( اما این معنی اشتباه میباشد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

موسیقی رَپ: )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

با دقت و تمرکز به چیزی نگاه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یافتن دست یافتن به چیزی کشف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تک ، مجرد ، مستقل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

همراه شدن برای مثال : Ruddick and Litman CAME UP whit the idea رودیک ( اسم یک شخص ) و لیتمن ( اسم یک شخص ) همراه شدند با یک ایده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فیلمی با طول زیاد، فیلمی با مدت زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

غیره، ادامه جمله ای، سایر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بدون ترس ، جرأتمندانه ، بی باک و جسور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اولیه اولین پایه برای مثال:فکر ( ایده ) اولیه ، اولین ایده، ایده اصلی ، ایده پایه:Basic idea

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

آنقدر. . . که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آنچنان . . . که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

زیاده روی کردن در بیان جملات. . . شور چیزی را در آوردن. . . افراط برای مثال: !. its such a great show that i bought all eight seasons

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بعید ، غیر میسر ، دور از ذهن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تاثیر گذار، موثر، سوزناک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

استنشاق کردن، القا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

کلیشه ای، معمولی

٢