پیشنهادهای Mobina javaheri (٧١)
برتر ، ، ، ، فراتر
برخاستن روی دادن اتفاق افتادن
مقایسه : compare means صفت های مقایسه ای : comparatives adjectives : مانند : . The less 80s pop music I hear , the better
ناخواسته شنیدن ، به گوش خوردن صدایی
یهویی شنیدن ، ناگهانی به گوش رسیدن، ناخواسته شنیدن، نکته: بعضی هاا فکر می کنند معنی overheard یعنی گوش دادن. . . :/ ( اما این معنی اشتباه میباشد ...
موسیقی رَپ: )
با دقت و تمرکز به چیزی نگاه کردن
یافتن دست یافتن به چیزی کشف کردن
تک ، مجرد ، مستقل
همراه شدن برای مثال : Ruddick and Litman CAME UP whit the idea رودیک ( اسم یک شخص ) و لیتمن ( اسم یک شخص ) همراه شدند با یک ایده.
فیلمی با طول زیاد، فیلمی با مدت زیاد
غیره، ادامه جمله ای، سایر
بدون ترس ، جرأتمندانه ، بی باک و جسور
اولیه اولین پایه برای مثال:فکر ( ایده ) اولیه ، اولین ایده، ایده اصلی ، ایده پایه:Basic idea
آنقدر. . . که
آنچنان . . . که
زیاده روی کردن در بیان جملات. . . شور چیزی را در آوردن. . . افراط برای مثال: !. its such a great show that i bought all eight seasons
بعید ، غیر میسر ، دور از ذهن
تاثیر گذار، موثر، سوزناک
استنشاق کردن، القا کردن
کلیشه ای، معمولی