پیشنهادهای کر بالاگریوه (٢٢٥)
تاسسه بالاگریوه
تاسسن خفه شدن بالاگریوه
شماش
شیماش دشت بزرگ در منطقه کوهدشت که اثار مفرغ زیادی ازش کشف شد الحق شناسنامه هویتی لرستان
ویریا یعنی هوشیارلری
جیسن فرارکردن
زبان لری فیلی بیشترین واژگان پهلوی
پتک اهنگری
لری دکسن یا لرزیدن
قالی لری
سیفا لری
لری ولکی هوکاره یعنی عادت
چشم خمار در بالاگریوه مئیل
لری پیرو
کرد بار قومی نداره هم ما لرها وهم لکها میدونیم نحوه امرارمعاشه کردیاتی یا عشایری مثلا خاکردی یا نان کردی ک میتونه هم نان ساجی وهم تنوری محلیو شامل بش ...
گریک درلری فیلی یعنی حمله ورشدن که باهوچر هم معنی ست
لری اسبه وسپیه ولکی چرمی
کنایا کندا ی واژه سانسکریت ب معنی سوراخ وحفره
از ترشح میاد
اسپوس یعنی پوست کندن وپی کردن حیوان قربلنی
مالار لری یا لکی س پایه چوبی کی از سطح زمین پایه ها از هم فاصله میگیرن وبا ایجاد یک تعادل تسکیل س پایه تاشو میدهد برا اویزان مشک یا اسبوس کردن کاربرد ...
لری ستوین یا درک
البته بالاگریوه حوئرتو میگن بیشتر
اشتها
تولری میگیم داوار یعنی ییاه چادر
شمامه از شم میاد یعنی بو
لری بالاگریوه پئر یعنی زندانی شدن ومحصور شدن یا نفوذ بیماری
فره بالاگریوه ولکی
گزیر بالاگریوه
زمین تخت کوچک ک درمحاصره تپه است
قازمه لری و لکی
یعنی بهای چیزی دادن درلری
شند در لری بالاگریوه یعنی حقه ودردسر بیشند یعنی بی حقه ودردسر
مونگ لری
سیمره توروستای ما خشکه
شیرک دار بالاگریوه
نفرین یعنی نبودن یا مرگ مقابل افرین درواقع نآفرین ک تبدیل ب نفرین شده
بله اتابکان سلغری هم واریم ولی اون اتابکان فارسه هموطن ترک که ربطی به لر ندارن که اعقاب اونها الان یه طایفه بزرگ لک رو تشکیل دادن
مهرداد شولی انصافا زبان شناسی قهار خواستم بگم ک گفتی البته من تلفظ قارچ ب لری میگم خقارچ یعنی خ وق ادغلم وتبدیل ب غ میشود
غارچ درسته ن قارچ
اله بالاگریوه یادال
لری تاونه
ب معنای ارضا شدن از کاری که با حرص وولع انجام بشه
لری یالکی رعدوبرق تریسکه ضعیف
جادو یعنی فرایندی انرژیکی ودستکاری عوامل ماورایی برای تغییر ور دنیای فیزیک ک هم توهم روشامل میشه وهم امر حقیقی وعینی
شهماروند سنگین
انیشک لری بالاگریوه
تمارزو پلم لری بالاگریده
قئه غئه لری
پرتال دلنگ یابرگ درزبان بالاگریوه فیلی