ترجمه‌های مصطفی امیرجانی (١٣٨)

بازدید
٤٤٠
تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The play ended ironically.
دیدگاه
٠

, والا به نظرم این همون زمان بازی های تیم ملی است که می گیم " مردیم تا تمام شد". در حالت قید منظور مسخره کردن مد نظر است. لذا میشه "بازی به شکل افتضا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Speculation of a spinoff has lifted shares in recent months to a record high of 619 on Jan.
دیدگاه
٠

گمانه زنی چند ماه اخیر در مورد جداسازی، سهامها را در ماه ژانویه به رکورد بالای 619 رسانده است

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Union Carbide is to spin off its industrial gases business to form a free standing company.
دیدگاه
٠

یونیون کاربید قرار است تجارت گازهای صنعتی خود را با تشکیل یک شرکت مستقل جدا نماید.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The company is trying to spin off part of its business.
دیدگاه
٠

این شرکت در تلاش است تا بخشی از فعالیت تجارت خود را به صورت مستقل درآورد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The driver chocked up the back wheels so that the car could not run down the slope.
دیدگاه
٠

راننده مانع حرکت چرخ های عقب شد ( مثلا با گذاشته الوار یا سنگ ) تا خودرو به دره سقوط نکند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
A premium of 2 per cent is paid on long-term investments.
دیدگاه
٠

برای سرمایه گذاری های بلند مدت دو درصد بیشتر پرداخت می شود

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Calls are charged at the premium rate of 60p per minute.
دیدگاه
٠

تماس ها با نرخ اضافه تر 60 سنت در دقیقه محاسبه می شوند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He doesn't fit the traditional mould of a university professor.
دیدگاه
٠

اوبا قالب سنتی یک استاد دانشگاه جور در نمی آید.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
They poured the hot metal into the mould.
دیدگاه
٠

آنها فلز داغ را در قالب ریختند

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Spoon the mixture carefully into the mould.
دیدگاه
٠

با احتیاط مخلوط را باقاشق داخل قالب بریزید

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Binns was a dab hand at cricket and played for his county in his youth.
دیدگاه
٠

بینز در کریکت مهارت داشت و در جوانی برای منطقه خودش بازی می کرد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She's a dab hand with a paintbrush.
دیدگاه
٠

او استاد کار با برس رنگ است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
This is expressed as concentration of tyrosine, and it occurs by dilution of the gastric juices by the food.
دیدگاه
٠

این با غلظت تیروزین بیان می شود و با رقیق شدن شیره معده توسط غذا اتفاق می افتد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Josie is the spitting image of her granny at the same age.
دیدگاه
٠

قیافه جوزی در این سن کپی مادر بزرگشه

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She felt an instant rapport between them.
دیدگاه
٠

او برقراری یک صمیمیت و دوستی آنی بین خودشان را احساس کرد

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He has a wonderful rapport with his children.
دیدگاه
٠

او رابطه فوق العاده ای صمیمانه ای با فرزندانش دارد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Art and history fuse in inextricable magic.
دیدگاه
٠

هنر و تاریخ با تردستی غیرقابل تفکیکی در هم آمیخته اند

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Life is a shuttle.
دیدگاه
٠

زندگی یک ( به دنیا ) آمدن و رفتن ( از دنیا ) است.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He took the Washington - New York shuttle.
دیدگاه
٠

او ( بلیط ) رفت و برگشت واشنگتن - نیویورک را گرفت.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
دیدگاه
٠

آرزو می کنم ( یا آرزو دارم یا دلم می خواد ) بتوانید از فرهنگ لغت برخط ما بهره مند ماشوید و روز به روز پیشرفت کنید!

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Basically he was already an immortal-a seminal influence and an inspiration to many other musicians.
دیدگاه
٠

قبل از هر چیزی، او خودش از قبل چهره ای ماندگار بود - تأثیرگذار اساسی و الهام بخش بسیاری از دیگر موسیقی دانان ها

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Can you deduce other structure formations based on the peptide bond structure?
دیدگاه
٠

آیا می توانید تشکیل ساختار دیگر ی را براساس ساختار پیوند پپتیدی نتیجه بگیرید؟

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
duty-free
دیدگاه
٠

معاف از عوارض گمرکی

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He played a seminal role in the formation of the association.
دیدگاه
٠

او نقش اساسی را در شکل گیری انجمن ایفا کرد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
His book on social policy proved to be seminal.
دیدگاه
٠

بنیادی بودن کتاب او در مورد سیاست اجتماعی به اثبات رسید.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Even if every adenosine receptor in your brain were blocked by caffeine, you could still function.
دیدگاه
٠

حتی اگر هر گیرنده آدنوزین در مغز شما توسط کافئین مسدود شده بود، شما همچنان می توانستید کار کنید

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Coronary angiography revealed total occlusion of a stent in the circumflex artery, where another was deployed—his 67th stent.
دیدگاه
١

آنژیوگرافی کرونری انسداد کامل یک استنت را در شریان سیرکومفلکس نشان داد، جایی که ( لازم شد ) یکی دیگر ، 67 مین اسنت، نصب بگردد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
After rectal stent was slenderized in ice water, it was inserted into the strictured rectum by hand or sigmoidoscope.
دیدگاه
٠

پس از اینکه استنت معقدی در آب یخ منقبض و کوپک شد، با دست یا سیگموئیدوسکوپ در معقد تنگ شده قرار داده شد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
As expected, graft atherosclerosis becomes problematical in long term survivors of cardiac transplantation.
دیدگاه
٠

همانطور که انتظار می رود، در دراز مدت آترواسکلروز پیوندی در نجات یافتگان ( درمان شدگان ) پیوند قلب مشکل ساز می شود.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The rectum, sigmoid colon, and terminal ileum seem to be particularly at risk from pelvic radiotherapy.
دیدگاه
٠

به نظر می رسد به خصوص معقد، بخش انتهائی اتصال روده بزرگ به معقد ( کولون سیگموئید ) و ایلئوم انتهایی به ویژه در معرض خطر پرتودرمانی لگن قرار دارند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
In particular, the terminal ileum seems to have an important role in the regulation of small intestinal transit.
دیدگاه
٠

به خصوص به نظر می آید یلئوم انتهایی نقش مهمی در تنظیم حالت انتقالی روده کوچک دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Air is introduced into the stomach to distend it for easier visualisation.
دیدگاه
٠

برای راحتر دیدن، هوا به داخل شکم رانده می شود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The ADVANCE study actually used a diuretic and an ace inhibitor combination and showed a significant mortality benefit in treating hypertension in diabetics.
دیدگاه
٠

پژوهش ADVANCE در واقع از ترکیب یک داروی مدر و یک مهارکننده ACE استفاده کرد و در درمان فشار خون بالای بیماران قندی، مزیت قابل توجه در مرگ و میر را نشا ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
For patients who a chronic cough on an ACE inhibitor, an ARB a good substitute.
دیدگاه
٠

اگر جمله درست نوشته شده باشد، می گوید برای بیمارانی که سرفه مزمن دارند ( اثرسوء استفاده از بازدارندهACE یا اینکه خود بیمار از قبل داشته باشد ) ARB یک ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
If you combine an ACE inhibitor B in high-risk patients with and elevated renin activity inhibitor like aliskiren, then probably blocking of renin activity.
دیدگاه
٠

اگر B را Beta ندانیم و در جمله اشتباها آورده شده باشد، در این صورت می گوید ترکیب دو داروی فشار خون یعنی بازدارندهACE و آلیسکیرن که یک بازدارنده فعالی ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
If a patient has an indication for an ACE inhibitor, it makes sense to choose one that crosses the blood brain barrier.
دیدگاه
٠

اگر بیماری نسبت به داروی بازدارنده ACE حساسیت دارد، عاقلانه است نوعی که بتواند از مانع خونی مغز عبور کند، انتخاب شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The career of Henri Dropsy spans six decades.
دیدگاه
٠

در این جمله dropsy فامیلی است و معنای تورم و تجمع آب نمی دهد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
May have hypertension, dropsy, the kidney area to knock on strikes the pain.
دیدگاه
٠

احتمالا جمله درست نیست. شاید منظور این باشد که با ضربه خوردن به ناحیه کلیه، درد، تجمع آب و پرفشاری خون را خواهیم داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was the son of Emile Dropsy, also a medal engraver who mainly produced religious medals.
دیدگاه
٠

نمی دانم این جمله چرا به عنوان مثالی از dropsy آورده شده، در این جمله این کلمه فامیل است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Louis, he was suffering from ague and dropsy.
دیدگاه
٠

لوئیس، او از تب و لرز و ورم رنج می یرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His voice was full of venom.
دیدگاه
٠

صدایش پر از نفرت و عداوت بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The ship's crew braved the terrible storm.
دیدگاه
٠

خدمه کشتی با طوفان سهمگین شجاعانه روبرو شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
an unadulterated drug
دیدگاه
٠

یک داروی خالص و بدون افزودنی

تاریخ
١ سال پیش
متن
The conditions state that if the usage_plan is "Pay As You Go" and destination1 is "Canada", then two actions will be performed.
دیدگاه
٠

شرایط می گوید اگر طرح استفاده شده"پرداخت نقدی" و مقصد اول کانادا باشد، دو عمل انجام خواهد شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Last night, I signed the "pay as you go" rule into law.
دیدگاه
١

دیشب تبدیل رسم "پرداخت برابر با کار انجام شده" ( یا " مصرف یا استفاده کردن برابر با میزان پرداخت" ) به قانون را امضا کردم .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Change the increment of the Pay As You Go plan from 30 to 60, as shown in Figure 3
دیدگاه
٠

تغییر افزایش اعتبار استفاده از طرح 30 به 60 در شکل 3 نشان داده شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
As a rule, teenagers have phones on pay as you go.
دیدگاه
٠

به عنوان یک قاعده، نوجوانان تلفن های همراه اعتباری دارند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He translated the fight to the public arena.
دیدگاه
٠

او جنگ و دعوا را به عرصه عمومی کشاند

تاریخ
١ سال پیش
متن
A degree from a top school is an asset in the job market.
دیدگاه
٠

در بازار کار داشتن مدرک از یک آموزشگاه ممتاز امتیاز محسوب می شود

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was some hush money paid to someone in city hall.
دیدگاه
٠

به فردی در شهرداری ( یا فرمانداری یا شورای شهر ) مقداری حق سکوت پرداخت شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Taking hush money from a gangster is dangerous.
دیدگاه
٠

گرفتن حق سکوت از یک خلافکار خطرناک است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The company made a whopping 75 million dollar loss.
دیدگاه
٠

این شرکت ضرر بزرگ75 میلیون دلاری را ساخت

تاریخ
١ سال پیش
متن
Results Initial evaluation revealed the presence of an area of scleral melt and epithelial defect with an underlying calcific plaque over the necrotic area in the nasal conjunctiva.
دیدگاه
٠

نتایج: ارزیابی اولیه وجود یک منطقه مذاب سفت و بافت پوشش سطحی معیوبی باشیوع کلسیمی زیرین بر روی مخاط مرده بینی را نشان داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He watched her face intently to catch every nuance of expression.
دیدگاه
١

او با دقت صورتش را تماشا کرد تا هر تفاوت جزئی در حالت چهره اش را متوجه شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was so meticulous about everything.
دیدگاه
٠

او به جزئیات کوچک هر چیزی خیلی حساس بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They are the spearhead of the Imperial army, capable of shattering almost any enemy line under the right circumstances.
دیدگاه
٠

آنها به عنوان پیش قراول ارتش امپراطوری قادرند تقریبا هر خط دشمنی را تحت شرایط مناسب خرد کنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
A skeleton argument should therefore be as succinct as possible.
دیدگاه
٠

لذا ساختار یا پیکره بحث باید تا حد ممکن مختصر مفید باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Keep your letter succinct and to the point.
دیدگاه
٠

نامه خود را مختصر مفید و مربتط با موضوع بنویسید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Managed competition, rather than a free market in health care, is the leitmotif of the reforms.
دیدگاه
٠

مضمون یا انگیزه اصلاحات در بخش مراقبت از سلامت، رقابت مدیریت شده به جای بازار آزاد است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her designs in clothing became a leitmotif of the 1970s.
دیدگاه
٠

طرح های لباس او مد روز دهه 1970 شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The poet uses volcanic imagery to convey the poem's leitmotif of repressed passion.
دیدگاه
٠

شاعر از تصاویر آتشفشانی استفاده می کند تا شور و شوق سرکوب شده در مضموم شعر را منتقل کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I must enforce upon you the importance of this matter.
دیدگاه

من باید اهمیت این موضوع را به شما یادآور یا تاکید کنم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I don't want to get involved in anything dodgy.
دیدگاه

من نمی خوام درگیر هیچ چیز خلافی بشم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The terse announcement gave no reason for Harris's resignation.
دیدگاه
٠

اطلاعیه مختصر دلیلی برای استعفای هریس ارائه نداد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Our argument about abortion was a free-for-all.
دیدگاه
٠

بحث ما در مورد سقط جنین یک جدال پر هیاهو بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In a ceremony today, state officials will proclaim Nevada 375 the Extraterrestrial Highway.
دیدگاه
٠

امروز در مراسمی مقامات ایالتی بزرگراه فراایالتی نوادا375 را اعلام خواهند کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Nuclear fusion is the Holy Grail of energy production.
دیدگاه
٠

همجوشی هسته ای آرزوی سخت و رویائی تولید انرژی است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
At that time, complete emancipation of women had not worked out in actual practice.
دیدگاه
٠

در آن زمان آزادی کامل زنان در فعالیت واقعی حل نشده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I was about to sink into the quicksand of sin.
دیدگاه
٠

نزدیک بود در باتلاق گناه غرق شوم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Conceit is the quicksand of success.
دیدگاه
٠

غرور باتلاق موفقیت است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The world identifies Lincoln with emancipation.
دیدگاه
٣

دنیا لینکلن را با اعطاء آزادی به بردگان می شناسد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The starting point for emancipation was the freeing of children of slaves born after a certain date.
دیدگاه
٠

نقطه شروع آزادی برده، آزادی فرزندان بردگانی بود که بعد از تاریخ مشخص به دنیا آمده بودند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I'm dubious about his promises to change his ways.
دیدگاه
٢

من در مورد وعده های او برای تغییر رویه هایش شک دارم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The media have grossly inflated the significance of this meeting.
دیدگاه
٠

رسانه ها اهمیت این جلسه را بسیار برجسته کردند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A few bidders inflated the prices on purpose.
دیدگاه
٠

تعداد کمی از شرکت کنندگان در مزایده به عمد قیمت ها را افزایش دادند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Two regiments were sent to garrison the town.
دیدگاه

دو هنگ برای دفاع شهر اعزام شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The teachers help the children to be more articulate about their strengths and weaknesses.
دیدگاه
٠

معلمان به کودکان کمک می کنند که راحت تر و روشن تر در مورد توانایی ها و ضعف های خود صحبت کنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A baby cannot use articulate speech.
دیدگاه
٠

یک بچه از بیان شیوا نمی تواند استفاده کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Many people are unable to articulate the unhappiness they feel.
دیدگاه
٣

مردم بسیاری قادر به بیان قابل فهم احساس ناخشنودی خود نیستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Being inconsiderate to the doctor will get you off on the wrong footing.
دیدگاه
١

عدم توجه به دکتر، شما را در مسیر اشتباه قرار می دهد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's often inconsiderate to his family.
دیدگاه
٠

او اغلب نسبت به خانواده اش بی تفاوت است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Would lawmakers mandate hospitalization for intractable nausea and vomiting during pregnancy?
دیدگاه
٠

آیا قانونگذاران بستری شدن را برای تهوع و استفراغ غیرقابل درمان دوران بارداری اجباری می کنند؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I was in a kind of athletic limbo, in between national championship class and true international standard.
دیدگاه
٠

من در یک بلاتکلیفی ورزشی قرار داشتم ، در بین ( شرکت در مسابقه ای در ) سطح رقابت ملی و ( شرکت در مسابقه ای با سطح ) استاندارد بین المللی واقعی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The project must remain in limbo until the committee makes its decision.
دیدگاه
٠

پروژه تا تا زمانی که کمیته تصمیم خود را اتخاذ کند، باید معلق باقی بماند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The accountant went to prison for juggling his firm's accounts.
دیدگاه
٠

حسابدار بخاطر دستکاری حساب های شرکت به زندان رفت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Why is Mary always juggling the furniture about?
دیدگاه
٠

چرا مری همیشه ترتیب چیدن مبلمان را عوض می کنه؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He can juggle a fan into a bird.
دیدگاه
٣

او می تو نه با تردستی یک پنکه را پرنده کنه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't juggle with words any more. I know what you mean.
دیدگاه

با کلمات بازی نکن، میدونم منظورت چیه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Some experts worry that the rollout strategy could backfire.
دیدگاه
٠

برخی متخصصان نگران هستند که راهبرد عرضه محصول جدید ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The loophole has allowed hundreds of drink-drivers to avoid prosecution.
دیدگاه
٠

راه گریز از قانون اجازه داده است از تعقیب کیفری صد ها راننده مست اجتناب شود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The gist of his argument is that full employment is impossible.
دیدگاه
١

لب بحث او اینه که استخدام دائم غیرممکن است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The movie's premiere was an exciting event, but the audience was disappointed with the film itself.
دیدگاه

اولین نمایش یا اکران فیلم حادثه ای مهیج بود ولی تماشاچیان از خود فیلم مایوس و ناامید شدند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The opera premiered in London.
دیدگاه
٠

اپرا برای بار اول در لندن به نمایش درآمد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
There is very little evidence for Viking slave-raiding and slave-trading among the peasant population.
دیدگاه
٠

شواهد بسیار اندکی از برده گیری و تجارت آن در میان جمعیت وحشی وایکینگ وجود دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I caught him raiding the fridge again .
دیدگاه
٠

او را در دستبرد دوباره به یخچال گیر انداختم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
a charter plane
دیدگاه
١

هواپیمای دربست شده

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You'd wed your daughter to a stinking Viking!
دیدگاه
٠

تو دخترت راعروس یک وایکینگ بدبو کرده ای!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
How were we to escape this awful predicament?
دیدگاه
٢

چطوری ما می تونستیم از این گرفتاری وحشتناک رها شویم؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Try not to get into a hassle with this guy.
دیدگاه
٢

سعی نکن با این فرد وارد چر و بحث بشی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The team came out to the accompaniment of fireworks.
دیدگاه
٠

تیم به همراه آتش بازی پیدایش شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Let's lash out and have champagne.
دیدگاه
١

بیائید عرق خوری کنیم و شامپاین بخوریم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This is an ad hoc committee specially established to deal with a particular subject.
دیدگاه

این هیئتی است ویژه که بخصوص برای بررسی یک موضوع خاص ایجاد شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Ad hoc legislation was passed in order to combat the problem.
دیدگاه
٢

به منظور مبارزه با مشکل، قانونی خاص و ویژه ای تصویب شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Problems were solved on an ad hoc basis.
دیدگاه
٢

مشکلات به صورت موردی حل و فصل شدند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Rob Peter to pay Paul.
دیدگاه
٠

از پیتر بدوزد تا به پول بدی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I heartily agree with her on this.
دیدگاه
٠

روی این موضوع من با او کاملا موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They ate heartily.
دیدگاه
٠

آنها مقدار زیادی غذا خوردن یا تا جا داشتن غذا خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Germany and France pledged to maintain the differential between their two currencies.
دیدگاه
١

آلمان و فرانسه تعهدنمودن که اختلاف بین دو واحد پولیشان را حفظ نمایند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I don't want to undertake such an important task if I can't give it my full attention.
دیدگاه
١

یک همچنین وظیفه ی مهمی ر ا اگر نتوانم تمام حواسم را به آن معطوف کنم نمی خواهم عهده دار شوم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I have only one heart. How can I survive if I devote it all to you.
دیدگاه
٠

من فقط یک قلب دارم. چطور می توانم زنده بمونم اگه همه آ ن را صرف تو کنم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Art and life are inextricable.
دیدگاه
٠

هنر و زندگی جدائی ناپذیر هستند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In the Middle Ages, philosophy and theology were inextricable.
دیدگاه
١

در قرون وسطی فلسفه و الهیات جدائی ناپذیر بودند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The rise in mortgage rates really knocked the bottom out of the housing market.
دیدگاه
٠

افزایش نرخ وام مسکن در واقع به توفق در بازار مسکن ضربه زد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He expects the reces-sion to bottom out.
دیدگاه
٠

او توقف کسادی را انتظار دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The bad news knocked the bottom out of market prices.
دیدگاه
٠

خبر بد به کاهش قیمت های بازار ضربه زد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She gave her mother an affectionate hug.
دیدگاه
٠

آغوشی پر مهر و محبت را به مادرش داد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She was by nature a very affectionate person.
دیدگاه
٠

او ذاتا دختری بسیار خونگرم بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A funeral is a solemn occasion.
دیدگاه

خاکسپاری یک رخداد حزن انگیز است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Please allow me to digress for some time.
دیدگاه
٠

لطفا اجازه دهید برای مدتی موقعیتم را تغییر دهم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In Section 2 therefore, we digress from fluid dynamics to look at a non-fluid mechanical system.
دیدگاه
٠

لذا در بخش ۲ برای پرداختن به یک سامانه مکانیکی غیر مایع از دینامیک سیالات فاصله می گیریم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
An honourable death is better than a disgraceful life.
دیدگاه
٠

مرگ باعزت بهتر از یک زندگی خفت بار است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Japanese can outsell any competitor in the market.
دیدگاه
٠

ژاپنی می توانند از هر رقیبی در بازار بیشتر فروش کنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Our product outsell theirs by a ratio of two to one.
دیدگاه
٠

محصول ما به نسبت دو به یک از آنها بیشتر فروش دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He fumbled the business deal with his offensive jokes.
دیدگاه
١

او معامله تجاری را با شوخی های زشت و اهانت آمیزش خراب کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Dr. Jonsen seemed a little lackadaisical at times.
دیدگاه
٠

دکتر جانسون بعضی اوقات یک کمی بی علاقه و انگیزه به نظر می آمد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The treaty will give an impetus to trade between the two countries.
دیدگاه
٠

این پیمان به تجارت بین دو کشور انگیزه خواهد داد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We will deal with this question ad hoc.
دیدگاه

ما با این موضوع به طور خاص یا ویژه برخورد خواهیم کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Staying under a heat lamp too long will give you blisters.
دیدگاه
١

با ماندن خیلی طولانی زیریک لامپ مادون قرمز، شما تاول می زنید.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Most often we procrastinate when faced with something we do not want to do.
دیدگاه
٢

اغلب اوقات وقتی با چیزی که تمایل به انجامش نداریم مواجه میشویم، طفره می رویم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He pleaded with his boss to give him another chance.
دیدگاه
٨

او به رئیسش التماس کرد فرصت دیگری به او بدهد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The company treated me as though I were skiving.
دیدگاه
٧

شرکت طوی با من رفتار کرد که انگار من از زیرکار در می رفتم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They were about to lynch him when reinforcements from the army burst into the room and rescued him.
دیدگاه
١

آنها در آستانه کشتن او بودندکه نیروهای کمکی ارتش به داخل اتاق ریختند و او را نجات دادند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He did not reply to her question right away.
دیدگاه
١

او به سوالش بلافاصله پاسخ نداد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The president's impulsiveness often worries his advisers.
دیدگاه
١

شتاب زدگی رئیس جمهور غالبا سبب نگرانی مشاورانش می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The crowd didn't find the game, as such, very exciting.
دیدگاه
١٦

جمعیت آن طوری که باید، مسابقه را خیلی هیجان انگیز نیافت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I would feel queer going without an invitation.
دیدگاه
٠

احساس خوبی نخواهم داشت بدون دعوت برم