پیشنهادهای Mahiii (٤٩)
آغاز شود
بخش ها ، قسمت ها ، نقاط
معنی قرار دادن هم میده left her او را قرار داد معنی میده علاوه بر ترک کردن
بخش مرکزی هسته
امروزه ، هرروز
applying. Pressure اعمال فشار. Applying به معنی اعمال کردن ، درخواست کردن ، بکار بردن Pressureهم به معنی فشار پس میشه اعمال فشار یا بکار بردن فشا ...
آشکاراـواضح ـ صریحاـ مشخصا
نوزاد عادی ( رسیده ) term infants نوزاد نارسPre_term infants
نگرش ـ دیدگاه ـ طرز برخورد ـ رفتار
شماری ، تعدادی ، مجموعه ای
Verbal aptitude توانایی گفتن و نوشتن Aptitudeتوانایی ، استعداد، لیاقت Verbalگفتن نوشتن همچین معنایی هم میده
Staining رنگی ، درآزمایشگاه میکروبیولوژی ( پزشکی ) به معنای رنگ آمیزی
Major عمده _اصلی Majorityاکثریت
در پزشکی به معنای تشخیص داده نمی شود
از دست دادن حافظه ، آلزایمر
چینش شده ، مرتب، منظم
همه ما _همگی ما Us all
قحطی ، خشک سالی: drought
فورا ، فوری ، سریعا، بلافاصله
test result نتایج تست ، نتایج آزمایش، نتایج آزمون ، نتایج امتحان معنی کلمه testمیشه: ( تست، آزمون ، آزمایش ، امتحان ) result:هم به معنی نتیجه
allowsاجازه دادن ، امکان رو دادن
Hand out _ Give out _ منتشر کردن ، ارسال کردن ، پخش کردن
Shook_ ( به معنی تکان دادن ) She shook her head او سرش را تکان داد
Cancelled_کنسل کردیم ، میکنیم ( کنسل کردن مثلا برنامه ) We cancelledما کنسل کردیم
او راه می رود: she walks__
Produced سازنده، ساخته شده The fibers are synthetically produced فیبرهایی که به صورت مصنوعی ساخته می شوند
رژیم غذایی ضعیف poor diet Poor فقیر ، ضعیف Dietرژیم غذایی ، رژیم گرفتن
در پزشکی به معنی بیمار هست
Climate اقلیم وآب و هوا و کاربرد دیگه ( جو ) مثلا climate of trust به معنی جو اعتماد
Fosteringپرورش دادن Fostering a climate trust پرورش دادن جو اعتماد Climate جو Trust اعتماد
تاثیر داشتن ، نقش ایفا کردن در کاری یا رابطه ای
نسخه دادن، تجویز کردن
Sick بیمار. Person فرد ، شخص ، کس روی هم sick personفرد بیمار
ناگهانی پریدن به سمت چیزی
سوءتغذیه ، کمبود مواد غذایی معناش توی پزشکی
رنج بردن ، دچار شدن مثلا رنج بردن از بیماری
بی سروصدا
رسیدنم میشه They rose from poverty to affluence آنها از فقر به رفاه وثروت رسیدند
در مواردی که
Salesفروش ها Increase sales افزایش فروش ها Increaseبه معنی افزایش �
فاکتورها ، عوامل مثلا aggravating factors فاکتورهای تشدید کننده کلمه aggravating به معنی تشدید کردن، بدترکردن وخیم تر کردن ، بدترشدن
علائم بیماری یا نشانه های بیماری
توصیه می شود
آیتم ها /موارد /بخش ها
قادر نبوده است
وارونه کردن