تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی: پرانرژی - شاداب - شادمان Synonyms: Exuberant, lively, enthusiastic. Example: Her ebullient laughter filled the room with joy. ترجمه مثال ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی: درک اینکه هر شخصی زندگی ای پیچیده دارد. مترادف: Empathy, insight مثال: Walking through the city, I felt a sense of sonder, realizing everyon ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی: درخشان - پر نور Synonym: Radiant, Glowing, Dazzling مثال: The luminous stars lit up the night sky ترجمه: ستاره های درخشان آسمان شب را روشن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی:شرور - خبیث - ظالم - شوم Synonym: Wicked, Evil, Sinful, heinous, Criminal, Villainous مثال: . He had a nefarious plan ترجمه: او نقشه شرورانه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی: فرازمینی - لطیف - مارواطبیعه - فراطبیعی Synonym: dainty, divine, fairy مثال: . The music had an ethereal quality ترجمه: موسیقی کیفیتی فرازم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی: تفکر زیبا, ذهنیت سالم مترادف: Commonsense, purity, mental equilibrium مثال: . Her eunoia made her a joy to be around ترجمه: تفکر زیبای او ب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فضول, یاوه گو, کنجکاو Definition: a person who is eager to know the latest gossip or news توصیف: شخصی که همیشه مشتاق است که جدید ترین اخبار یا شایعات ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نمونه کامل , نمادین , الگو مثال در جمله: . She is the quintessential example of a dedicated teacher ترجمه: او نمونه کامل یک معلم نمونه است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مضر , مخرب , ویرانگر مثال در جمله: . The pernicious effects of smoking are well - documented ترجمه: اثرات مضر سیگار به خوبی ثبت شده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوس تملق گو مثالی در جمله: . Jim surrounded himself with sycophants who always agreed with him ترجمه: جیم همیشه خودش رو با چاپلوس هایی احاطه کر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چابکی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موقت زودگذر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل وصف وصف ناپذیر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آشفتگی در هم بر هم وضعیت نابسمان