پیشنهادهای شهره کدیور (٣٠)
معادل be firedبه معنای اخراج شدن از کار
به معنای برنامه کلی سفر که در پست قبلی کلمه برنامه جا افتاده بود.
Be laid off and be downsized mean the same thing, but belaid off can be temporary and be downsized can’t. در واقع به معنای همان تعدیل نیروی دائمیاست ...
A career ladder or corporate ladder is a metaphor for job promotion. In business and human resources management, the career ladder typically describe ...
این دو کلمه در واقع collocation هستند به معنای کلی سفر ! این دو کلمه معمولا باهم و به اینصورت بیان میشن و مثلا نمیگیم approximate itinerary!!
همان معادل If I do say so myself است ( اگر حمل بر خودستایی نباشه )
اگر تعریف از خود نباشه . . . .
در واقع جمله اصلی l haven, t got time a clue بوده که در یکسری fixed expression ها مثل همین جمله یا مثلا در جمله I havn, t time ، کلمه gotحذف شده است
همان detective یا کارآگاه هست
عکس گرفته شده از مراحل تولید سریال یا فیلم سینمایی
نزدیک بود. . . . Dave nearly crashed his car, but he braked just in time
To learn or start to do domething , especially for pleasure
The opposite of changeable
معادل busy bee =پر مشغله و گرفتار
معادل snowed under= پر مشغله و گرفتار
مطرح کردن موضوعی I woudn't raise the topic, I would the employer raise it first.
Exaggerates and distorts the facts
Sink برای آشپزخانه بکار میرود ولی ( wash ) basin برای bathroom استفاده می شود
اخراج شدن از کار ( محاوره غیر رسمی )
اخراج شدن از کار ( غیر رسمی )
کلینیک دامپزشکی
معنای سالانه برایannual هست نه annoying ! لطفا اصلاح شود
زنگ خوردن تلفن Has your phone ever gone off at a bad time?
در مورد تلفن به معنای زنگ خوردن
چیزی را تصاحب کردن یا بدست آوردن
هوش مالی . شم اقتصادی
کلید کردن ، گیردادن Why does everyone keep fixating on that?
جمله ای که هنرپیشه ها و موزیسین ها برای جلو گیری از بد بیاری ( به جای goo luck ) به همدیگه میگن !!که در واقع یه نوع خرافات قدیمیه!