پیشنهادهای شهره کدیور (٢١)
همان detective یا کارآگاه هست
عکس گرفته شده از مراحل تولید سریال یا فیلم سینمایی
نزدیک بود. . . . Dave nearly crashed his car, but he braked just in time
To learn or start to do domething , especially for pleasure
The opposite of changeable
معادل busy bee =پر مشغله و گرفتار
معادل snowed under= پر مشغله و گرفتار
مطرح کردن موضوعی I woudn't raise the topic, I would the employer raise it first.
Exaggerates and distorts the facts
Sink برای آشپزخانه بکار میرود ولی ( wash ) basin برای bathroom استفاده می شود
اخراج شدن از کار ( محاوره غیر رسمی )
اخراج شدن از کار ( غیر رسمی )
کلینیک دامپزشکی
معنای سالانه برایannual هست نه annoying ! لطفا اصلاح شود
زنگ خوردن تلفن Has your phone ever gone off at a bad time?
در مورد تلفن به معنای زنگ خوردن
چیزی را تصاحب کردن یا بدست آوردن
هوش مالی . شم اقتصادی
کلید کردن ، گیردادن Why does everyone keep fixating on that?
جمله ای که هنرپیشه ها و موزیسین ها برای جلو گیری از بد بیاری ( به جای goo luck ) به همدیگه میگن !!که در واقع یه نوع خرافات قدیمیه!