پیشنهادهای حمیدرضا صفری (١٥٣)
براستمرار یک رخداد درگذشته دلالت دارد. ماضی بعید استمراری
اصلاح در نوع اطلاع رسانی هم معنی می دهد. اصلاح اطلاع
اصطلاح، مصدری برای انتقال بهتر یک مفهوم ویا منظور خاص است دربیانی رایج تر و قابل فهم تر. مثلا ارزانی به معنای کم ارزشی نیست بلکه معنایی مبنی برزیرقیم ...
مرز میان صورت وسر. در بیان شاعرانه وعارفانه مرز میان صورت وجمال وسیرت وکمال
بهینه ترین حالت نعوظ که بالاتر از آن وجود ندارد. این حالت بیشترین شکاف میان عقل واحساس است. هم ارز بالاتر از سیاهی رنگی نیست. یا آب از سر گذشت . کنای ...
تغییر حالت آلت تناسلی مرد در حالتی که عقل واحساس بنابر دلایل درونی دارای اختلاف می شوند در قالب شق کردن. شق یا فاصله میان عقل واحساس در نعوظ آلت تناس ...
کوانتوم، ریزترین بخش یک عنصر است که دیگر نمی توان بدون حفظ حالات جسم آنرا به قسمت های کوچکتر تقسیم کرد. تفکر کوانتومی، تفکر مبتنی بر در نظر گرفتن حال ...
با سلام: علاوه بر مسائل فیزیکی، به عنوان یک ضرب المثل فارسی که استعاره از بالاترین نهایت یک چیزی که دیگر در حالات شخص تفاوتی ایجاد نمی کند. چراکه بال ...
با سلام: در فیزیک به معنی حالتی از جسم که براثر شدت گرمای تابش شده ( بسامد ) در رنگ های بالاتر از قرمز که به سیاهی می گراید، دارای خاصیتی منحصر بفرد ...
شقایق نمادی از طیف نور مریی نیز هست. طیف نور مریی از فرو سرخ تا فرابنفش. براثر افزایش شدت گرما ( نه حجم گرما ) که با بسامد زیاد همراه است، طیف را از ...
شقایق نام گلیست که به عشق پنهان وسوزان معروف است. شق عایق، به معنی پوشش یک شکاف. شکاف میان عقل واحساس در معنای عشق است وعایق به معنای پوششی که عشق را ...
در حالت تنها، شق به معنی شکاف میان دو چیز است. این شکاف در قالب های متعددی از جمله واقعیت ویا اصطلاحات بروز می کند. اصطلاح شق القمر یعنی جدا کردن دو ...
بر هم خوردن رابطۀ نرمال میان روان وتن ویا عقل واحساس موجب عوارضی دررفتار می شود که در مجموع به آنها بیمار های روان تنی گفته می شود.
بیماری نیست بلکه علم مربوط به شناخت روابط روان وتن است.
انسان به معنی برآینددرون وبرون است. در اینجا منظور انسان درون نگر است.
منظور خودتنی است. این با خویش که روان است متفاوت است.
هم خونی، برآیندهم قرابتی درونی وبیرونی،
منظور نفس لوامه یا وجدان است. انسان را از بدی ها باز می دارد.
خویشی به معنی هویت است. خویش مستمر وهمیشگی
با سلام کسی که از همه به انسان نزدیکتراست. نفس نزدیکترین به انسان است. خویش ممکن است در قالب دیگران هم باشد. یعنی آیینۀ کسی دیگر در وجود خویش
با سلام اصطلاح ولقبی می باشد، مایۀ فخروسربلندی دین، مایۀ مباهات ونازش دین
با سلام مصدری برای فعل فخرکردن ویا فخرفروشی، مایۀ سربلندی
وسیله نوشتن افکارولی در قرآن استعاره از عقل وتفکراست.
استعاره از حضرت آدم ابوالبشر
قطعیت نیافتن پیش بینی های حالات یک سیستم به دلیل انرژی های غیرقابل دسترس.
باسلام. اینتروپی برخلاف آنتروپی برمیزان گرمازایی هرکنش وواکنشی در همه علوم وبه اشکال مختلف دلالت دارد. برآیند این دو در ترمودینامیک و در قالب قوانین ...
باسلام. حاکمیت مطلق طبقه کارگر. حاکمیت منبع کاربر یک سرزمین. معیاربودن کارگرونیروی کارگری در ارزش تولید کالاها و خدمات. شکلی از ایدئولوژی سوسیالیستی
باسلام. استمرارجایگاه درطی زمان. استمراریک جایگاه غیرقابل تغییر دریک مقطع تاریخی. حالتی از حکمرانی ثابت برهمه چیز
باسلام. تکرارشکلی، شکل وحالتی ازعدم تغییر. دلالت بر ناخوشایندی اریک عدم تغییر می کنند.
باسلام. نخبه برگزیده ازهرحیث. مصداق کسانی که بهترین خوب ترینم اعمال انسانی را که خیروصلاح جامعه و فردانسانی در آن باشد را انجام می دهند
انرژی گیر
خودتوانمندسازی
باسلام. نقل کردن ویا انتقال دادن
باسلام. انتقال مصدری برای نقل یا انتقال موضوع نقل از مبدا به مقصد است. مثل مطلب، شی، کالا به عنوان موضوع
با سلام:تناسب نسبی ارزش واهمیت واعتباریک مفهوم با مصداق آن
با سلام:توهم، احساس یک واقعیت بیرونی که وجود خارجی ندارد.
با سلام:دریافت حالت ناشی از یک واقعیت بیرونی ( خارجی )
با سلام:احساس مصدری برای بیان وحالت یک حس است.
با سلام:برانجام فعلی ویا وقوع حالتی دلالت دارد
با سلام:توحش بستر ویا مصدری ( زمینه ای ) که می تواند بر وقوع فعلی یا رخ دادن حالتی دلالت دارد. وحشی شدن. وحشی گری
با سلام:اگرخنده را به یک طیف از آغازمحرک بیرونی تااوج خنده تشبیه کنیم، مرزی که محرک، باعث تغییر حالت لب وگونه وچشم به تنهاییویا ترکیبی، شده تا زمانی ...
با سلام:مرزمیان خندۀ توأم باپیداشدن دندان ها وحالت عادی صورت ( بدون خنده )
با سلام:ساختار یک سیستم، بدون در نظرگرفتن نوع ارتباط اجزا وصرفا می تواند حالت یک ساخت یا نظام بی حرکت باشد. مثل یک اتومبیلی که خاموش است.
با سلام:شکل پیش فرض ویا واقعیت عینی که بالفعل ثابت است.
باسلام:اجتماع بستریا مصدر شکل گیری جمعیت ویاوقوع فعل جمع شدن است. یعنی بر دو حالت وشکل بالقوه دلالت دارد.
باسلام:پیشنهاد کلی بنده این است که پیشنهاددهندگان، فارغ از ذهنیات قبلی، بارعایت اصول دستور زبان فارسی ونیز مباحث پایه ای درهم تنیدگی وبرهم نهی در مفا ...
مسخ ویا حالتی که هم می تواند به صورت بالقوه حرکت کند ولی نه به صورت اختیاری وبالقوه هم بی حرکت باشد ولی نه بصورت اختیاری. یعنی به نوعی، مقاوم در براب ...
اشتغال مصدر است. یعنی وقوع حالت یا پیش آمدن فعلی ( شغل وشاغل را دربرمی گیرد ) . پس نه شغل ونه شاغل به تنهایی را معنی نمی دهد. ممکن است شما شغل ایجاد ...
با سلام: به عنوان مثال نوشته گذشته، بدون هیچ دقتی یکبار می نویسند، ایجاد شغل، ایجاد شاغل ( درست کردن انسان؟! ) هنوز نمی دانند این مصدر است. اسناد بال ...
با سلام:یکی شیطنت های سیاستگزاران برای دستکاری درآمار وداده های مرتبط با تورم ورکود، که البته بیشتر برنوعی عدم صداقت دلالت دارد، دستکاری در مفاهیم ( ...