امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has a crush on her: اون نسبت بهش حس ( خاص ) داشت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what bring you here: چی تو رو اینجا کشوند

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know what going on: نمی دونم که چه اتفاقی افتاده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a gift to me: اون برا من یه موهبته

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i waited long enough: به اندازه کافی تحمل ( صبر ) کردم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's soft: اون روحیه لطیفی داره

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what happened now: دوباره چی شده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me jokes: سر به سرم نذار

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know where you gone: نمی دونم که حواست کجاست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i haven't been here: من کنارت نبودم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody looking for you: همه دنبالتن ( طلبه ت هستند )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you a minute: یه دقیقه وقت دارید؟

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's come to my intention: به گوش من رسیده که . . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the catch: چه کاسه ای زیر نیم کاسه هست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could agree more: با حرفت کاملا موافقم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

service your right: حقته ( هر بلایی سرت اومد )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your pushing your luck my dear: داری به شانسی که بهت رو کرده پشت پا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you mind giving me a ride home: اگه مشکلی نیست که منو خونه برسونی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you say we run away: نظرت چیه بزنیم به چاک فرار کنیم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't you sass me like your mother: مثل مادرت واسه م زبون درازی نکن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a bunch of creeps: چه حال به هم زنایی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get greedy: طمع نکن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not picky: من سخت گیر نیستم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is a no spell: هیچ جادویی ( طلسم ) وجود نداره

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we didn't see eye to eye: اتفاق نظر نداشتیم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something doesn't add up: این وسط یه چیزی جور در نمیاد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why so glum sugar plume: چرا اینقد گرفته ای قند عسل

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me make a sense: کاری نکن الم شنگه راه بندازم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just be us: فقط من وشما بین خودمون باشه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what hold people together: چه چیزی مردم رو با هم متحد میکنه ( ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you know what you are: میدونی چه گهی هستی ( معمولا در زمان ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but she's exhausted me: من رو عاصی و خسته کرده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should change course: باید جامون رو تو مسابقه عوض کنی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he make company hold: اون شرکت رو سر و سامان داد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take my dream come true: آرزوهای من رو بر آورده کن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are putting in my head: ریدی به حافظه م ریدی به اعصابم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can fly to this car: تبلیغات شورلت در دهه ۶۰میلادی میتون ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in my heart: از صمیم قلب

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you say that: رو چه حساب اینو گفتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love question: پرسش گری رو دوست دارم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i been you: منم مثل خودت بودم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you like my brother: تو عین برادرمی در جاهایی سواستفاده ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he said no news: گفتش که خبری نیست چیزی نشده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think you're not understand: فکر میکنم که حالیت نیست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's agree to disagree: ما کارمون با هم نمیشه قبول کنیم اشت ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false name: اسامی غیر واقعی که خلافکاران برای پ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your initial: حرف اول اسمتون چیه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck around and find out: دست به کارهای بی پروا بزن و نتیجه ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do apologize: من واقعا عذرخواهی میکنم ( از صمیم ق ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the reson for your truancy: علت فرار و غیبتت از مدرسه چیه؟

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't scoff: ریشخند نزن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i stub my toe: انگشت پام خورد به جایی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she has an ear for music: اون استعداد موسیقی داره

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got cooked: دهنم سرویس شد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you chewed my ear off: مخم رو خوردی ( از بس که گفتی )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on diet: من رژیم هستم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as far as you know no place like home: همانطور که می دونید هیج خونه آدم نم ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i bumped my head: سرم کوبیده شد به جایی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it falls on deaf ears: گوش کسی بدهکار نیست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i trip on the carpet: پام گیر کرد لبه فرش

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm very much obligated to you: سپاسگزارم ممنونم ازت قدردانم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are way off: سخت دراشتباهی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looks like stood me up: بنظر میرسه قالم گذاشته

٦ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how fast it to go: سرعتش چقدره

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was watching my life: من یه نگاهی به زندگی م کردم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds cheep: مسخره به نظر میاد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we were just pretending: ما فقط داشتیم وانمود میکردیم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dot you want get me your temper: میخوای حالمو بگیری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i completely misjudged you: کاملا درمورد اشتباه میکردم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you wish is my command: شما فقط امر بفرمایید درخدمتگذاری حا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not mind reader: علم غیب که ندارم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for check up on me: ممنون که حالم رو پرسیدی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you mute: لالی؟

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do casual work: رسمی نیستم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are in trouble: تو دردسر افتادیم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am worn out: از پا افتاده ام ( خیلی خسته ام )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am baffled: من سر درگم شدم ( گیج شدم )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am composed: من آرام و خونسردم ( متعادل و مسلط ه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am drowsy: چشمام سنگین شده ( خواب آلود هستم )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a grand man: اون خودش بالغه عقل داره ( کسی، نمیخ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you give me a minute: میشه تنهام بذاری ( یه نفسی بکشم )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no place to go: نمیخوام جایی برم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not very interesting: تو خیلی به دل نمیشینی ( نمی چسبی )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is she finished with you: آیا اون ولت کرده رفته ( بیخیالت شده ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's slim pickings: احتمالش کمه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee doesn't agree with me: قهوه بام نمیسازه به مزاجم قهوه سازگ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what relief: آخیش راحت شدم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me blush: خجالتم نده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing gets past me: حواسم به همه چیز هست هیچی از نظرم د ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're all mouth: تو دهن لقی حرف زیر زبونت بند نمیشه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave it to the expert: کار رو بده به کاردان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such nosy person: تو فضولی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what eating you: چرا ناراحتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the brid has flown: علی مونده و حوض ش

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are apple of my eye: تو عزیز منی تو عزیز دردانه منی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because we are died: چون به آخرش رسیدم ته خطیم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy your teeth: سختش نکن برگرفته از سریال mad med ف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to be clear: بذارید مشخص بشه بذارید واضح بگم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you screw him: تو ضایعش کردی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you like a tarzan: تو از این شاخه به اون شاخه میپری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's he do: اون چه کاره ست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a no business: تو حالیت نمیشه از موضوع سر در نمیار ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forget my name: اصلا من رو حذف کن تو فکرم نباش اصلا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think you far away: فکر میکنم تو هپروتی از موضوع پرتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at your service: خدمت از ماست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a no show up: اون اصلا سر قرارش به وقت حاضر نمیشه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should best luck for you: بهترین ها رو برات آرزومندم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he see on your face: از قیافه ت مشخص میشه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fix it: خودم حلش میکنم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am peeling an orange: من دارم پرتقال پوست می کنم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is life trading you: با زندگی ( روزگار ) چطوری زندگیت چط ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on your service: خدمت از ماست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the knowledge is power: توانا بود هرکه دانا بود

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no pain no again: نامبرده رنج گنج میسر نمی شود

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop coming on to me you can't fool me: اونقدر عشوه نیا من خر نمیشم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do yourself a favor: یه لطفی در حق خودت کن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he came running: اون با کله اومد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's good value for money: چیزی که ارزش خریدن داره

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleased to make your acquaintance: از آشنایی با شما خوشبختم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that sounds plausible: معقول بنظر میاد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you been castrated: شما اخته شدید ( بی عرضه )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was foundling: من یه بچه سرراهی بودم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rise your drink: مشروبات رو بلند کن پیکت رو بیار بال ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need to come clean about something: من باید بعضی چیزا رو بدون تعارف و ر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't miss out: از دستش نده معمولا در بعضی تبلیغات ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am threading the needle: دارم سوزن رو نخ میکنم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fuming: خیلی خشمگینم ( خیلی عصبانی هستم )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just give it up: بیخیالش شو/ولش کن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you do reach him: اگر بهش دسترسی دارید

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did you make happy: خوشت اومد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good is new: مثل روز اولش شد ( تعمیر و راست و ری ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oops my bad: وای شرمنده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call you out: کسی را بازخواست کردن از کسی توضیح خ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wanted to dress up: میخواستم تیپ بزنم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look at you to: ببین کی اومده ( دیدن غیرمترقبه کسی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how stranger: چقدر بی وفا کسی، که مدتهاست از کسی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what my doing: چه مرگم شده . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be: غیر ممکنه نمیتونه این باشه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't understand this punishment: متوجه نیستی این یه مجازاته ( نه لطف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't catch me: قضاوت الکی نکن زود نتیجه نگیر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time your wake up: زمان ش هست که بیدار بشی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleas the baby is down: لطفا ( یواش ) بچه خوابه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

believe me enough: باور کن که. . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr draper always me: آقای دریپر همیشه بهم نیاز داره برگر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi eyes: بروی چشم حتما الساعه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you flashed: سرخ شدی معمولا جیگری که پیشنهاد خوا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks for clean that: متشکرم بهم واضح گفتی افتاد متشکرم ر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where will be: کجا بودیم . . . . خوب. . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be cute: مزه ننداز خودشیرینی نکن

٦ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٦ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old killjoy: حال گیر قدیمی ضدحال زن قدیمی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is old fashioned: این یارو از عهد بوق اومده ( به روز ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you being served: آیا از شما پذیرایی ( سفارش غذا ) شد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me walk you up: اجازه بده تا ( تا دم در ) بدرقه ت ، ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my cup of tea: این عشق منه ( علاقه مندی دلبستگی زی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a so stubborn: اون خیلی لجوج و یه دنده ست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a sneaky: اون آب زیر کاه هست ( عدم صداقت )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your getting warmer: داری نزدیک میشی ( به جواب چیزی یا پ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a crafty one: اون از اون حقه بازاست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd like to make a toast to the groom: میخوام بزنم به افتخار داماد ( نوشید ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your completely obsess with her: تو کاملا فکر و ذکر ت شده اون

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back off sir: دخالت نکنید آقا ( کنار کشیدن )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell you talking about: داری چه زری میزنی درباره کدوم کسشعر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's almost the sick: به همان اندازه نفرت انگیزه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should let him go: باید شرش رو بکنی باید ولش کنی بره پ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a old war: این یه کینه قدیمیه که ممکنه به جنگ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel bad for him: دلم براش میسوزه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get easier: راحت تر میشه . . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the storm coming: بازی هنوز تمام نشده خبرایی تو راهه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so fuken what: حالا پس چی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy money too: پول زیادی توش هست به چالش کشیدن یک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is pay it: کی پرداختش میکنه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he always know: اون از اول میدونست

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not at first: اولش نه مثلا اولش فکر نمیکردم که . ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when you done here: وقتی اینجا کارت تموم شد. . . . .

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am a gentleman too: من هم آدم محترمی هستم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they are got my back: اونا هوای من رو دارند

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what shame: چقدر بد چقدر حیف

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you smoking like a chimny: کنایه از زیاد و با حرص و ولع سیگار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's overcooked: غذایی که بیش از حد در پخت خشک یا سو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why get a pissed: چرا عصبی شدی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born the play: من برای . . . . . این موضوع آفریده ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you talking him side: شما طرف اون رو می گیرید

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my word is final: حرف آخر رو من میزنم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kudus to you: باریکلا احسنت به تو

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't go angry to bed: تو وقت عصبانیت حرف نهایی رو نزن تو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i messed up: خراب کردم گند زدم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your competition: من جای، تو رو نگرفتم ( چشم و هم چشم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need hand: کمک میخوای

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i text you: بهت خبر میدم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i passed with a flying colors: من با موفقیت قطعی گذراندم و یا با ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ship has sailed: فرصت از دست رفته ( دیگه دیره )

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a libertine: اون یه بی بند و بار و عیاشه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i pray you: ازت جدا درخواست میکنم ازت خواهش میک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you lured me: منو اغوا کردی

٧ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we come to kiss brid: می آییم تا موفقیت رو جشن بگیریم برگ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't supposed to miracle: قرار نیست اتفاق خاصی بیفته

٧ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی