امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's take attendance: حضور و غیاب کنیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very hush hush: خیلی محرمانه ست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are beholden to me: بهم مدیونی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's got money to burn: خیلی پولداره پولش از پارو بالاتر می ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you misread that: سوتفاهم شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't dep your pen in the company ink: سرکار جای عشق و عاشقی نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm drawing a blank here: حضور ذهن ندارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's talk this through: بیا با حرف زدن حلش کنیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop scolding me: سرزنشم نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time should i pick you up: کی بیام دنبالت؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a selfing wet: غرق در آبی حسابی خیس شدی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fond of you: بهت علاقه دارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very imperious: کارشون واقعا محشر بود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is what happened: جریان از این قراره که . . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry to have barged in: ببخشید سر زده مزاحم شدم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grew a pair: جرئت داشته باش

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm switzerland: من بی طرفم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the storm is brewing: اتفاق بدی قراره بیافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

don't keep me in the dark: منو بی خبر نذار منو درجریان بذار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm popping out: یه سر میرم بیرون

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it smells funky: بو گند میدی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not messing around with anymore: با هیچکس سر و کله نمیزنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if gold rusts what then can iron do: هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they have a cat and dog life: دائما با هم جنگ و دعوا دارن ( زن و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoot off one's mouth: لاف زدن غلو کردن گه زیادی خوردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is better then nothing: کاچی به از هیچی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set on the fence: بی طرف ماندن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it costs an arm: حسابی پیاده شدم کلی واسم آب خورد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep in the picture: در جریان بودن در جریان قرار دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i like you the best: تو رو بیشتر از همه دوست دارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got to understand: تو اینو باید بفهمی درک کنی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is my tutor: این معلم خصوصی من است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's a crazy night: عجب شب خفنی!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my dad is pro at chess: بابام تو شطرنج حرف نداره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how about a cookie: با یه کلوچه چطوری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is the changing room: اتاق پرو کجاست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's impotent: او ناتوانی جنسی دارد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's infertile: او عقیم هستش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd like to report a break in: من میخوام یه ورود غیر قانونی ( با ز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yo what's up: هی مشکل داری ( معمولا در زمانیکه به ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're looking for a trouble: سرت درد میکنه واسه دعوا؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll tell you to your face: تو روت میگم جلو خودت میگم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was worried sick: دلشوره داشتم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take the blame to protect my family: من برای محافظت از خانواده ام گردن گ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am sick a heart: خیلی ناراحتم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take exception to that: دلخور میشما

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where does that leave me: پس تکلیف من چی میشه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you want some beef: دنبال شر میگردی؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you looking at: ها نگاه میکنی چته خو به چی میخ شدی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born to be a mother: من برای مادر شدن بدنیا اومدم فعل I ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll have you thrown out: میدم بندازنت بیرون

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll have you shot: میدم با تیر بزننت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you want to get your ass whipped: کونت میخاره میخاره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have some ideas: یه فکرهایی دارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll show you: نشونت میدم این خط و این نشون

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i miss it: میشه در رفت؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you feeling better: بهتری؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just say any water: فقط لب تر کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop snooping: فضولی نکن فضولی موقوف

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my bad: تقصیر منه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why so jumpy: چرا اینقدر مضطربی

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're very hard man find: پیدا کردنت خیلی سخته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woman action: خانم بازی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi foxy: سلام خوشکله سلام جیگر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end story: داستان همش همین بود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you from around here: آیا اهل این اطرافی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's going to be hard to do business like that: انجام دادن چنین معامله ای سخت خواهد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are experienced for your age: نسبت به سن و سالت با تجربه ای

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better times: به سلامتی روزهای بهتر ( معمولا در ز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is your shirt see through: پیراهنت بدن نما هست؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when is your due date: تاریخ زایمانت کی هست؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reconcile with your wife: با زنت آشتی کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you keeping tabs on me: منو تحت نظر داری؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i implore you: التماست میکنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a fraud: تو یه آدم متقلبی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're gambling with lives: شما با جان انسان ها قمار میکنید ( ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're in no position dictate: شما در موقعیتی نیستید که تعیین کنید ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i get straw please: لطفا یه نی برام میاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's a real good: اونا واقعا کار درستن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how your mother take this: مادرت چطور با این موضوع کنار میاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay of my side: طرف من باش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a nice one: این یکی از خو ب ها شه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a wrong idea: بد برداشت کردی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solt of the earth: یه تیکه جواهره آدم خوبیه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i knew then what i know now: اگه عقل الانم رو داشتم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a shout: خبرم کن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give me that look: اونجوری نگام نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm stuck in a rut: اسیر روزمرگی شده ام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel nothing for you: هیچ احساسی بهت ندارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we werent meant to be: ما برای هم ساخته نشده بودیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got friends in high places: پارتی کله گنده داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop talking big: گنده گوزی نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give up me: ناامیدم نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got a screw loose: یه تخته ش کمه طرف کم داره کس خل میز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mr spider man: آقا زرنگه آقای زرنگ خان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a buzzkill: آدم ضدحال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a barbie chick: تو یه دختر نازپرورده ای

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a freak: چقدر عجیب و غریب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you go so to far: خیلی زیاده روی میکنی شورش رو درآورد ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you must be open with me: باید با من روراست باشی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get out of you hair: دیگه رفع زحمت میکنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born and raised in a military milieu: من تو یه خانواده نظامی بزرگ شدم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so done with arguing: دیگه خسته شدم از جر و بحث کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you run into any problem just called me: با هر گونه مشکلی مواجه شدی با من تم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so done with being broke: دیگه خسته شدم از بی پولی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't catch a break: یه لحظه آسایش ندارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how am i to judge: من کی باشم که بخوام قضاوت کنم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for your time: ممنونم از وقتی که گذاشتی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are tight: ما رفیق جینگیم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it looks nice on you: بهت میاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good drunk: یعنی آدمی که مست باشه ولی رفتار عاد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it got me thinking: منو به فکر فرو برد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's not like you: از شما بعیده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good catch: کسی که برای یه رابطه ایده آل باشه ی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good sport: کسی که جنبه باخت رو داشته باشه و غر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make an honest living: یه لقمه نون حلال درمیارم کار با زحم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good looker: آدم جذاب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was mugged: خفتم کردند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good joe: یه آدم خوب و خوش قلب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't have to ask me twice: من از خدا مه که . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full life: زندگی رضایت بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

full days: روز پرمشغله

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single and ready to mingle: مجرد و آماده قاطی شدن مجرد و دنبال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did i wrong: کجای کار اشتباه کردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full english: صبحانه سنتی انگلیسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's with the waterworks: چرا آبغوره گرفتی ( چرا گریه کردی )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you not give the time of day: منو آدم حساب نمیکنی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got held up: کارم طول کشید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's greasy: غذا خیلی چربه ابراز نارضایتی در رست ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's rare: غذا خوب نپخته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's stale: غذا بیاته مونده ست ابراز نارضایتی د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's flat: گاز نوشابه رفته ابراز نارضایتی در ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's bland: غذا بی مزه ست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's chewy: خیلی باید بجوی ش تا بتونی قورتش بدی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gone but not forgotten: خودش نیست ولی یادش با ماست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somebody fuck in rat: یکی شون جاسوسی میکرده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a lot to me: برای من که خیلی ارزش داره مهمه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it just natural conversation: فقط یه گفتگوی عادی بود همین

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a piece of shit: من اینجا یه موجود اضافه و بدرد نخور ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is a tough guy: گردن کلفته کیه؟

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silly boy: خنگولکم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your nature are pure: ذات شما پاکه ذاتت سالمه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's just who i am: خوب همینه که هستم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit music: آهنگ های کسشعر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm doing this for god: این کار رو برای رضای خدا انجام دادم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i work with your son: با آقا زاده تون کار دارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yes i do: معنی بله حتما رو هم داره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where is your manners: ادبت کجا رفته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not big for you: در حد و اندازه تو نیست. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you a million time: خیلی خیلی ممنونم ازت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hey bentley man: آقای بنتلی سوار بابا با کلاس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i leaving you in good hands: من دست آدم خوبی سپردمت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's do this: بزن بریم که . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm mess: اوضاع زندگی م نرمال نیست بهم ریخته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got the picture: منظورتو گرفتم قصدت رو متوجه شدم دوز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the harder i work the luckier i get: هر چقدر تلاش بیشتری کنم خوش شانس تر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do say so myself: تعریف از خود نباشه. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get of your high horse: فخر نفروش افاده نیا به عبارتی گنده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so stubborn: خیلی یه دنده ای

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont be a downer: ضد حال نباش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me regret this: پشیمونم نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a fat book: این یک کتاب قطور است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat job: یک شغل پردرآمد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fat lip: لبی که بخاطر کتک خوردن ورم کرده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your charity: پول مفت ندارم بدم دستت ( موسسه خیری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry party: مهمانی که در آن مشروبات الکلی سرو ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you didn't hear from me: از من نشنیده ش بگیرید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this horseshit: این چرنده بی معنیه کسشعره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fancy education: تحصیلات پرخرج

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are only lead: شما تنها سرنخ مون هستید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you keep me posted: منو تو جریان بذار باهام در ارتباط ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to shame: بد شد که. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

time passed: گذر زمان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should eat: یه چیزی باید بخوری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light me: روشنم کن ( بهم درست توضیح بده تا بر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a looker: کسی که هم چهره جذابی دارد و هم اندا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no spell: هیچ جادو و جنبلی وجود نداره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

always speak cryptically: همیشه مرموزانه حرف میزنی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your spoiled: تو لوسی ننری نازپرورده ای

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you picky: تو سخت گیری ( دیر خشنود )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the best is yet to come: بهترین ها هنوز در راهند تازه خبرای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life is going on: زندگی ادامه دارد. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's fast: چقدر زود عمل کرد ( معمولا در کشیدن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a work to do: کلی کار داره که باید انجامش بده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's my business: اختیارشون ( اختیارم ) دست خودمه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one day all be yours: یه روزی همه اینا مال تو میشه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm done before: قبلا هم از این کارها کردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hit the jackpot: من پول زیادی برنده شدم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a beginner: اون تازه کاره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm very happy where i am: از موقعیتی ( درحال حاضر ) که دارم ر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're looking good: خوشتیپ شدی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no such things as can't: کار نشد نداره غیر ممکن معنی نمیده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's never get old: قدیمی نمیشه دل آدمو نمیزنه همیشه یه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's bring you here: چی تو رو اینجا کشوند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heights not realy my things: من با ارتفاع میونه خوبی ندارم ارتفا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where did it go down: کجا زمین خورده ( مورد اصابت یا تصاد ...

٤ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی