امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such a flirt: خدای لاس زدنی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have amnesia: فراموشی داری؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i keep your memories: خاطراتت رو زنده نگه میدارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what this stuff: این چه خرت و پرتایی ه؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job is what: کاره چیه؟کارش چیه؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know how i survive: نمیدونم ( واقعا ) چطور میتونم دوام ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he was on top of the world: اون ( پسر ) خوشحال ترین آدم روی زمی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am on top of the world: من خوشحال ترین آدم روی زمینم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it in but don't look down: لحظه ها رو دریاب ولی به پایین نگاه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when you gon get your act together: کی میخوای یه تکون به خودت بدی؟ کی م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nobody is perfect: هیچ انسانی کامل نیست گل بی خار خداس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a black chapter in the history of iran: فصلی تاریک ( غم بار، حزن انگیز ) در ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the red blood of our martyrs: خون گلگون شهیدان ما

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one of the blackest crimes: یکی از فجیع ترین جنایات

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black studies: مطالعات وابسته به سیاهان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the air was blue with suspicion: سوظن، محیط را تیره و تهدید آمیز کرد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red eyes: چشمان خون گرفته ( از درد و یا اندوه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they were blueing a lot of money for things they didn't need: آنان پول زیادی را برای چیزی که نیاز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this kind of music makes me blue: این نوع موسیقی مرا غمناک می کند

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am feeling the blues: احساس غم و اندوه میکنم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on cloud nine we've done it: من از خوشحالی رو ابرام، انجامش دادی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm hooked on your love: گرفتار ( اسیر ) عشقت شدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my car is in the shop: بصورت محاوره، ماشینم در تعمیرگاهه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a liability: تو مایه دردسری، مایه ضعفی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come in and take the load of yourself: بیا داخل و استراحت کن، خستگی در کن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my sleep was gone: خواب از سرم پرید

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why to come: چرا اومدی؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going to back sleep: برم ( برگردم ) که دوباره بخوابم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got my pants it: شلوارم رو دارم میپوشم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such a girl: عجب دختری هستی ( عجب جیگری تو )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now you get me something a new: جالا یه چیز جدید برام آوردی ( خوب ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laugh at all: جدی نگیر یه چیزی گفتم دیگه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look ridiculous: شبیه کس خل ا شدی مسخره بنظر میای من ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you see a new guy: تو یه شخص جدید میبینی ( کلی تغییر ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay powerful: قوی باش محکم بایست جا نزن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big list: این لیست ( تقاضا ) بالا و بلندیه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to be close to god: میخوام به خدا نزدیک بشم ( درد دل کن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't thinking about me: بهم اصلا فکر نکن ( در هر حالی ) من ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interesting me: ازت خوشم اومد برام جالب بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't you get a bad idea: نمیخوام بد برداشت کنی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on of the city fathers: یکی از ریش سفیدان ( بزرگان ) شهر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a small band of revolution: گروه کوچکی از انقلابیون

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start a book on something: ( دلال شرط بندی ) شروع به شرط بندی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to rain praises on someone: کسی را غرق تحسین کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she tried to butter up the new teacher: او سعی کرد سر معلم جدید شیره بمالد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know wich side your bread is buttered on: ارباب خود را شناختن، راه و چاه را ب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not interested: برام جالب نیست علاقه ای بهش ندارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now why do you call me: خوب الان چرا بهم میگی ( خوب زودتر م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pompous ceremonials of the catholic church: آئین های پر طمطراق کلیسای کاتولیک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tears rained down his cheeks: اشک از گونه های او سرازیر شد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother love: عشق مادر ( انه )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to band migratory birds: نشان گذاری کردن پرندگان مهاجر

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

here's to you: بسلامتی شما ( هنگام نوشیدن )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tomorrow will be better: فردا روز بهتریه، درجایی گفته میشه آ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in jam: من تو دردسرم تو هچل گیر کردم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in traffic jam: من تو ترافیک سنگینم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you put me to the blush: خجالتم میدی شرمندم میکنی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was a close shave: خدا رحم کرد بخیر گذشت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am a light sleeper: خوابم سبکه با یه تلنگر از خواب میپر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he who would catch fish must not mind getting wet: هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god granted his wish: خدا مرادش رو داد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you must take the good with the bad: خوب وبد با هم می سوزند تر و خشک با ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the marriage ceremony was abbreviated by rain: باران موجب شد که مراسم ازدواج کوتاه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your reputation precedes you: تعریف رو زیاد شنیدم آوازه اسمت همه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not myself today: امروز حس و حال خوبی ندارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a pretty tall order: تقاضا و کار خیلی دشواریه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she seems a bit dour: اون یه ذره اخمو، عبوس، جدی بنظر میا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong past: سابقه خوب ( معمولا درباره یک فرد گف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's very dishy: اون خیلی جذاب ( از نظر جنسی ) هست ی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop me of here: منو اینجا پیاده کن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

might cheer up: شاید حالتو بهتر کنه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you tryin to pin this on me: میخوای اینو بندازی گردن من؟!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell is sweden: تو سوئد میخوای چه غلطی کنی، میتونه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy in some night: یه شب دیوانه بازی سریال شرم پارت ۲ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nature is calls me: در محاوره زبانی که دستشویی استاندار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just can't going: واقعا، حقیقتا دیگه نمیتونم ادامه بد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good for yourself: خوش به حال خودت ( الدنگ ) معمولا در ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specially fuck you: به شکل خاصی لعنت به تو، لعنت به هفت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enjoy your night: داری از شبت لذت میبری، وقتی که بصور ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your breakfast: با من نمیتونی شروع خوبی داشته باشی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice a good picture: چه تصویر خوبی ( از هر اون چه انجام ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel like hell: حالم خیلی بده، انگاری تو جهنمم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over the hill: دیگه از من گذشته، پیر شدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight from the horses mouth: مستقیم از دهان خود شخص شنیدن، از من ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call someone on the carpet: بازخواست کردن، فرا خواندن کسی به ات ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a benefit of doubt: به معنای اعتماد بی چون و چرا به کسی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one high horse: آدم پرافاده، آدم مغرور

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a lost cause: کسی که هیچ امیدی به موفقیت ندارد، ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you busted me cold: بدجور مچم رو گرفتی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't put on an act: ادا در نیار بازی در نیار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont mock me: مسخره م نکن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have dirt on you: ازت آتو دارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lush style of writing: سبک نویسندگی پر شاخ و برگ

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got a lunch date: من یه قراری همراه با ( صرف نهار ) د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a life a lie: این یه زندگی پر از دروغه، هیچیش راس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't ask it: نگو و نپرس ، که چی سرم اومده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't mean for that: منظوری نداشتم، از قصد اینکار رو نکر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't hurt to try: به امتحانش میارزه، امتحانش ضرری ندا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want tell you a wonderful: یه چیز خاص میخوام بهت بگم یه موضوع ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm aware: مطلعم، باخبرم، درجریانم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell are you wrong: چه غلطی داری میکنی، مگه چه اتفاقی ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are not need charity: نیازی به صدقه سریت نداریم محتاج تصد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

99 percent: تا آخر کار ( موفقیت یا برعکس ) چیزی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he crazy about you: دیونه توئه. کس خلت شده، چیکارش کردی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how's the work: کار چطور پیش میره، اوضاع کار چطوره؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not the thing i want: این چیزی نبود که من میخواستم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my guarantee: با تضمین من ( تا آخرش هستم، مرد و ق ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of my back: دست از سرم بردار مزاحمم نشو

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you take too long: خیلی لفتش میدی، زیادی طولش میدی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll take the blame: من تقصیر رو گردن میگیرم، من زیر بار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i smoke my ass: حسابی داغونم، خیلی بهم ریختم، دود ش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the lock is broken: قفل خرابه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wall is damp: دیوار نم داده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's leaking from the ceiling: سقف چکه میکنه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the internet connection is down: اینترنت مشکل داره!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's mold on the wall: دیوار کپک زده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the door is jammed: در ، گیر کرده

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the drain is clogged: راه آب گرفته چاه گرفته

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have trust issues: اعتماد کردن برام سخته

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the tap is leaking: شیر آب چکه میکنه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my plate is full: کلی کار دارم. یه عالمه کار سرم ریخت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she couldn't make it in today: امروز نتونست بیاد ( برخلاف میلش )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't have the bandwidth for you: من حوصله سر و کله زدن با تو رو ندار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give the go ahead: اجازه شروع کاری را دادن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my son is minting money: پسرم پول زیادی در میاره

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose that grin: نیشتو ببند زیپ کن اون نیشخندتو

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the right track: من در مسیر درستی هستم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shap up or ship out: یا رفتارت رو درست کن یا گورتو گم کن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a dreams: مگه به خواب ببینی ( غیر ممکنه، نمی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why be so nice to me: چرا اینقدر بام خوبی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what bring you around: چه چیزی شما رو این ورا کشوند. چه عج ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was a put on: این سرکاری بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hello foxy: سلام خوشکله ( خواستنی وهوس انگیز )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a really crunch time: این زمان واقعا دشواری ( سرنوشت سازی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you know me some well: تو که منو خوب میشناسی ( حداقل یه چش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should kicking your ass: باید بزنم در کونت بندازمت بیرون بای ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a taxidermist: اون یه پوست کنه ( کسی که کارش کندن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much longer do we have: چقد دیگه مونده برسیم؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show me your special: گل کارات، رو بهم نشون بده، بهترین ت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i like a full figured woman: از زن گرد وقلنبه خوشم میاد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds all right: به نظر که خوبه ، بنظر که بهت ساخته، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's in no passion: اون هیچ عشق و علاقه ای ( میل جنسی ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where there's a smoke there's a fire: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها اگ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come work to dad: با پدرت میای سرکار؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't stoop their level it is beneath your dignity: شان و وقار خودت رو پایین نیار، در ش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i turn this a place around: من اینجا رو متحول کردم سریال shamel ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you been up to: این مدته چیکار میکردی؟ این مدت به چ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your silence speaks volumes: سکوتت گویای همه چیزه همون حرف نزدن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i live out of a suitcase: من همیشه در سفرم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they have deep pockets: جیب شون حسابی پره

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will whisk you away: سریعا از اینجا میبرمت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all a tingle: از هیجان و شوق زیاد دارم میلرزم از ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scouts honor: قول شرف میدم ( قول پیش آهنگی )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it seems like just yesterday: انگار همین دیروز بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we just starting: وقت خوبی اومدی، تازه داریم شروع میک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you still married: یه کنایه مبنی بر اینکه بعد از کلی گ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

since i promise: از جایی که قول دادم ( که دیگه تکرار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready to smile: لبخند ( معمولا عکاس در موقع عکس گرف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't have any yet: هنوز که چیزی نگرفتم. . . . . در جا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a sperm me: جمله ای بی ادبانه که در بعضی فیلم و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first time you call me mom: اولین باره بهم میگی ننه ( مامان ) م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't ever come back: دیگه هیچگاه بر نگرد، بری که برنگردی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything is good: در جاهایی بلاخره حل شد ، بالاخره جم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i smell broth is amazing: چه بوی تاپی از این خوراکی گوشتتون ب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look stunni: شبیه شب ماه چهارده شدی ( زیبا و دلف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congratulation your house: خونه جدید مبارک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is what couple do: این کاریه که زوجین انجام میدن ( معم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world give me a sign: جهان، دنیا ( متافیزیک ) یه علامت ، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change a plan: نقشه ت رو عوض کن ( دستت رو شده ) یه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's our business: این کاریه که به ما مربوط میشه، ولا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hate my guts: از کسی متنفر بودن، چشم دیدن کسی را ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just had some loos ends i need to tie up: چند تا کار نیمه تمام داشتم که باید ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to twiddle my thumbs: اوقات خود را به بطالت گذراندن یللی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i smooched you on purpose: از قصد ( از عمد ) بوست کردم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is curvaceous: اون ( خانم ) خوش اندامه، خوش قواره ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't do anything half assed: من هیچ کاری رو نصفه نیمه انجام نمید ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he left for good: واسه همیشه رفت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was about to give up on that: داشتم بیخیالش میشدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get on my case: بهم گیر نده رو مخم نباش

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is no laughing matter: موضوع خنده داری نیست چیز خنده داری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peper hits me the wrong way: فلفل به من نمیسازه فلفل با طبعم نم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it looks like you're scolding us: انگار داری دعوامون میکنی!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my friends can't stand me: دوستام چشم دیدن منو ندارن ( قابل تح ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the ace of hearts: آس دل، تک دل

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the acerbity of his words: تندی حرف های او. . . .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop munching you gross me out: اونقدر ملچ ملوچ نکن دلم ریش شد!!!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we dodged a bullet: قسر در رفتیم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for your concern: از نگرانی شما ( نبست به خودم ) سپاس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on leave: من مرخصی گرفتم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's the least i could do: کاری نکردم که، وظیفه ام بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleasure doing business with you: از همکاری با شما خوشحال شدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you beat my ace of hearts: تو تک دل من رو بریدی!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an ace salesman: فروشنده ماهر فروشنده خبره

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he ased his opponent out: او حریف خود را شکست داد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's payback time: وقت تلافیه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not a flex: پز نیست. . . . قصد خودستایی نیست. ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheap date: پارتنر کم خرج دوست ( جنس مخالف ) کم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheap sex: رابطه جنسی بدون احساس و تعهد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two minutes tops: حداکثر، نهایتا دو دقیقه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i see you a 20: بیست دقیقه دیگه میبینمت

٣ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی