امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my morale is very low: روحیه ام خیلی پایینه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't jest with me: من رو دست ننداز، بام شوخی نکن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need some cutlery: قاشق چنگال نیاز دارم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i jest not: شوخی نمیکنم، جدی ام

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it began as a jestand ended in tragedy: با شوخی شروع شد و با اندوه پایان یا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a minute: هنوز انتخاب نکردم ( زمان میخوام )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nobody laughed at his jests: هیچ کس به دلقک بازی های او نحندید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have in: ( سفارشم رو ) همینجا میخورم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a right up your alley: راست کار خودته، خوراک خودته

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wish i could: کاشکی میتونستم، کاشکی میشد که. . . ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you going me down: منو خر فرض کردی، منو چی حساب کردی ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's around the corner: همین نزدیکیاست

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god's plan: کار خدا اینه که. . . ( کار خداست ) ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's your lucky day: روز خوش شانس ی ته. . .

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you fall from grace: از چشمم افتادی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how bizarre: چقدر عجیب

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puts you on the map: تو رو معروف و مشهور میکنه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't spar with me: با من بحث نکن با من کل کل نکن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more then willing: از خداش هم بود

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm clairvoyant: من غیب گو ( پیش بین ) هستم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me clue you in: بذار روشنت کنم اجازه بده ملتفتت کن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a sex offender: من یک مجرم جنسی هستم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop yammering: اونقد زر زر نکن اونقدر غرولند نکن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a criminal record: تو سابقه کیفری داری

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pat him dowm: اونو بازرسی بدنی کنید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frisk him: تفتیش بدنی، بازرسی ش کنید ( در محاو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's offered that rote: او این ( خط، مسیر ) را پیشنهاد کرده ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a bad move: این حرکت بدیه، این کار اشتباهیه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just chilling: دارم استراحت میکنم، ولم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's grab a coffee: بریم یه قهوه بزنیم ( بنوشیم )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang on a second: یه لحظه صبر کن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's plain as day: مثل روز روشنه ( کاملا واضح و مشخصه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody has flaws: هر کی یه عیبی داره هیچ انسانی کامل ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such a flirt: خدای لاس زدنی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have amnesia: فراموشی داری؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i keep your memories: خاطراتت رو زنده نگه میدارم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what this stuff: این چه خرت و پرتایی ه؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job is what: کاره چیه؟کارش چیه؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know how i survive: نمیدونم ( واقعا ) چطور میتونم دوام ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he was on top of the world: اون ( پسر ) خوشحال ترین آدم روی زمی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am on top of the world: من خوشحال ترین آدم روی زمینم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it in but don't look down: لحظه ها رو دریاب ولی به پایین نگاه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when you gon get your act together: کی میخوای یه تکون به خودت بدی؟ کی م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nobody is perfect: هیچ انسانی کامل نیست گل بی خار خداس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a black chapter in the history of iran: فصلی تاریک ( غم بار، حزن انگیز ) در ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the red blood of our martyrs: خون گلگون شهیدان ما

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one of the blackest crimes: یکی از فجیع ترین جنایات

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black studies: مطالعات وابسته به سیاهان

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the air was blue with suspicion: سوظن، محیط را تیره و تهدید آمیز کرد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red eyes: چشمان خون گرفته ( از درد و یا اندوه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they were blueing a lot of money for things they didn't need: آنان پول زیادی را برای چیزی که نیاز ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this kind of music makes me blue: این نوع موسیقی مرا غمناک می کند

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am feeling the blues: احساس غم و اندوه میکنم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on cloud nine we've done it: من از خوشحالی رو ابرام، انجامش دادی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm hooked on your love: گرفتار ( اسیر ) عشقت شدم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my car is in the shop: بصورت محاوره، ماشینم در تعمیرگاهه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's a liability: تو مایه دردسری، مایه ضعفی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come in and take the load of yourself: بیا داخل و استراحت کن، خستگی در کن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my sleep was gone: خواب از سرم پرید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why to come: چرا اومدی؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going to back sleep: برم ( برگردم ) که دوباره بخوابم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got my pants it: شلوارم رو دارم میپوشم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such a girl: عجب دختری هستی ( عجب جیگری تو )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now you get me something a new: جالا یه چیز جدید برام آوردی ( خوب ن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laugh at all: جدی نگیر یه چیزی گفتم دیگه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look ridiculous: شبیه کس خل ا شدی مسخره بنظر میای من ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you see a new guy: تو یه شخص جدید میبینی ( کلی تغییر ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay powerful: قوی باش محکم بایست جا نزن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a big list: این لیست ( تقاضا ) بالا و بلندیه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to be close to god: میخوام به خدا نزدیک بشم ( درد دل کن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't thinking about me: بهم اصلا فکر نکن ( در هر حالی ) من ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interesting me: ازت خوشم اومد برام جالب بود

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't you get a bad idea: نمیخوام بد برداشت کنی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on of the city fathers: یکی از ریش سفیدان ( بزرگان ) شهر

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a small band of revolution: گروه کوچکی از انقلابیون

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start a book on something: ( دلال شرط بندی ) شروع به شرط بندی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to rain praises on someone: کسی را غرق تحسین کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she tried to butter up the new teacher: او سعی کرد سر معلم جدید شیره بمالد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know wich side your bread is buttered on: ارباب خود را شناختن، راه و چاه را ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not interested: برام جالب نیست علاقه ای بهش ندارم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now why do you call me: خوب الان چرا بهم میگی ( خوب زودتر م ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pompous ceremonials of the catholic church: آئین های پر طمطراق کلیسای کاتولیک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tears rained down his cheeks: اشک از گونه های او سرازیر شد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother love: عشق مادر ( انه )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to band migratory birds: نشان گذاری کردن پرندگان مهاجر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

here's to you: بسلامتی شما ( هنگام نوشیدن )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tomorrow will be better: فردا روز بهتریه، درجایی گفته میشه آ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in jam: من تو دردسرم تو هچل گیر کردم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in traffic jam: من تو ترافیک سنگینم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you put me to the blush: خجالتم میدی شرمندم میکنی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was a close shave: خدا رحم کرد بخیر گذشت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am a light sleeper: خوابم سبکه با یه تلنگر از خواب میپر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he who would catch fish must not mind getting wet: هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god granted his wish: خدا مرادش رو داد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you must take the good with the bad: خوب وبد با هم می سوزند تر و خشک با ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the marriage ceremony was abbreviated by rain: باران موجب شد که مراسم ازدواج کوتاه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your reputation precedes you: تعریف رو زیاد شنیدم آوازه اسمت همه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not myself today: امروز حس و حال خوبی ندارم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a pretty tall order: تقاضا و کار خیلی دشواریه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she seems a bit dour: اون یه ذره اخمو، عبوس، جدی بنظر میا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strong past: سابقه خوب ( معمولا درباره یک فرد گف ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's very dishy: اون خیلی جذاب ( از نظر جنسی ) هست ی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop me of here: منو اینجا پیاده کن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

might cheer up: شاید حالتو بهتر کنه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you tryin to pin this on me: میخوای اینو بندازی گردن من؟!

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell is sweden: تو سوئد میخوای چه غلطی کنی، میتونه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy in some night: یه شب دیوانه بازی سریال شرم پارت ۲ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nature is calls me: در محاوره زبانی که دستشویی استاندار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just can't going: واقعا، حقیقتا دیگه نمیتونم ادامه بد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good for yourself: خوش به حال خودت ( الدنگ ) معمولا در ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specially fuck you: به شکل خاصی لعنت به تو، لعنت به هفت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enjoy your night: داری از شبت لذت میبری، وقتی که بصور ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not your breakfast: با من نمیتونی شروع خوبی داشته باشی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice a good picture: چه تصویر خوبی ( از هر اون چه انجام ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel like hell: حالم خیلی بده، انگاری تو جهنمم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over the hill: دیگه از من گذشته، پیر شدم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight from the horses mouth: مستقیم از دهان خود شخص شنیدن، از من ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call someone on the carpet: بازخواست کردن، فرا خواندن کسی به ات ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a benefit of doubt: به معنای اعتماد بی چون و چرا به کسی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one high horse: آدم پرافاده، آدم مغرور

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a lost cause: کسی که هیچ امیدی به موفقیت ندارد، ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you busted me cold: بدجور مچم رو گرفتی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't put on an act: ادا در نیار بازی در نیار

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont mock me: مسخره م نکن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have dirt on you: ازت آتو دارم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lush style of writing: سبک نویسندگی پر شاخ و برگ

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got a lunch date: من یه قراری همراه با ( صرف نهار ) د ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a life a lie: این یه زندگی پر از دروغه، هیچیش راس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't ask it: نگو و نپرس ، که چی سرم اومده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't mean for that: منظوری نداشتم، از قصد اینکار رو نکر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't hurt to try: به امتحانش میارزه، امتحانش ضرری ندا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want tell you a wonderful: یه چیز خاص میخوام بهت بگم یه موضوع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm aware: مطلعم، باخبرم، درجریانم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell are you wrong: چه غلطی داری میکنی، مگه چه اتفاقی ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are not need charity: نیازی به صدقه سریت نداریم محتاج تصد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

99 percent: تا آخر کار ( موفقیت یا برعکس ) چیزی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he crazy about you: دیونه توئه. کس خلت شده، چیکارش کردی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how's the work: کار چطور پیش میره، اوضاع کار چطوره؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not the thing i want: این چیزی نبود که من میخواستم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my guarantee: با تضمین من ( تا آخرش هستم، مرد و ق ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of my back: دست از سرم بردار مزاحمم نشو

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you take too long: خیلی لفتش میدی، زیادی طولش میدی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll take the blame: من تقصیر رو گردن میگیرم، من زیر بار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i smoke my ass: حسابی داغونم، خیلی بهم ریختم، دود ش ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the lock is broken: قفل خرابه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wall is damp: دیوار نم داده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's leaking from the ceiling: سقف چکه میکنه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the internet connection is down: اینترنت مشکل داره!

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's mold on the wall: دیوار کپک زده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the door is jammed: در ، گیر کرده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the drain is clogged: راه آب گرفته چاه گرفته

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have trust issues: اعتماد کردن برام سخته

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the tap is leaking: شیر آب چکه میکنه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my plate is full: کلی کار دارم. یه عالمه کار سرم ریخت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she couldn't make it in today: امروز نتونست بیاد ( برخلاف میلش )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't have the bandwidth for you: من حوصله سر و کله زدن با تو رو ندار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give the go ahead: اجازه شروع کاری را دادن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my son is minting money: پسرم پول زیادی در میاره

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose that grin: نیشتو ببند زیپ کن اون نیشخندتو

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the right track: من در مسیر درستی هستم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shap up or ship out: یا رفتارت رو درست کن یا گورتو گم کن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a dreams: مگه به خواب ببینی ( غیر ممکنه، نمی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why be so nice to me: چرا اینقدر بام خوبی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what bring you around: چه چیزی شما رو این ورا کشوند. چه عج ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was a put on: این سرکاری بود

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hello foxy: سلام خوشکله ( خواستنی وهوس انگیز )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a really crunch time: این زمان واقعا دشواری ( سرنوشت سازی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you know me some well: تو که منو خوب میشناسی ( حداقل یه چش ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should kicking your ass: باید بزنم در کونت بندازمت بیرون بای ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a taxidermist: اون یه پوست کنه ( کسی که کارش کندن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much longer do we have: چقد دیگه مونده برسیم؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show me your special: گل کارات، رو بهم نشون بده، بهترین ت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i like a full figured woman: از زن گرد وقلنبه خوشم میاد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds all right: به نظر که خوبه ، بنظر که بهت ساخته، ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's in no passion: اون هیچ عشق و علاقه ای ( میل جنسی ) ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where there's a smoke there's a fire: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها اگ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come work to dad: با پدرت میای سرکار؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't stoop their level it is beneath your dignity: شان و وقار خودت رو پایین نیار، در ش ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i turn this a place around: من اینجا رو متحول کردم سریال shamel ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you been up to: این مدته چیکار میکردی؟ این مدت به چ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your silence speaks volumes: سکوتت گویای همه چیزه همون حرف نزدن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i live out of a suitcase: من همیشه در سفرم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they have deep pockets: جیب شون حسابی پره

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will whisk you away: سریعا از اینجا میبرمت

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all a tingle: از هیجان و شوق زیاد دارم میلرزم از ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scouts honor: قول شرف میدم ( قول پیش آهنگی )

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it seems like just yesterday: انگار همین دیروز بود

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we just starting: وقت خوبی اومدی، تازه داریم شروع میک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you still married: یه کنایه مبنی بر اینکه بعد از کلی گ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

since i promise: از جایی که قول دادم ( که دیگه تکرار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready to smile: لبخند ( معمولا عکاس در موقع عکس گرف ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't have any yet: هنوز که چیزی نگرفتم. . . . . در جا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a sperm me: جمله ای بی ادبانه که در بعضی فیلم و ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first time you call me mom: اولین باره بهم میگی ننه ( مامان ) م ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't ever come back: دیگه هیچگاه بر نگرد، بری که برنگردی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything is good: در جاهایی بلاخره حل شد ، بالاخره جم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i smell broth is amazing: چه بوی تاپی از این خوراکی گوشتتون ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look stunni: شبیه شب ماه چهارده شدی ( زیبا و دلف ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congratulation your house: خونه جدید مبارک

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is what couple do: این کاریه که زوجین انجام میدن ( معم ...

٣ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی