امیر ارادی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actually i left: حقیقتا من استعفا دادم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's take a vote: بذار رای گیری کنیم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you acting crazy: کس خل نشو دیوونه بازی درنیار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not kidding ground: بات شوخی ندارم دارم جدی میگم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know all that: من اینا رو از بر بلدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i speaking for experience: من از روی تجربه حرف میزنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you want a thig done do it yourself: کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do good and good will come to you: تو نیکی کن و در دجله اتداز که ایزد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse me where's the loo: ببخشید دستشویی کجاست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheers mate: مرسی رفیق

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you hold: میتونید پشت خط بمونید

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you better than i do: تو بهتر از من می شناسیش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hate her: میخوام سر به تنش نباشه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he showed up just in time: اون سربزنگاه حاضر شد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my aunt is pregnant with triplets: زن داییم سه قلو حامله ست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my barber messed up my hair: آرایشگرم زد رید تو موهام

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i come over: میتونم بیام پیشت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a boytoy: پسری که خانم های نسبتا مسن بهش پول ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake your hips: قر کمر رقصیدن و تکان دادن کمر و باس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is nothing can he do: هیچ غلطی نمیتونه بکنه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she was to be great beauty: قرار بود ملکه زیبایی باشه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be dense: خنگ بازی درنیار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my car in the shop: ماشینم تو میکانیکیه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how look after us: کی از ما مراقبت میکنه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont give the game away: مسابقه رو نباز

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fly a lot: خیلی پرواز ( سفر هوایی ) میکنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why do you so mean: تو چقد بدجنسی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i failed: من نتونستم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did she kick you out: انداختت بیرون؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

her jokes are corny: شوخی هاش بی مزه ست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a lot to do: کلی کار دارم که باید انجامش بدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont jinx me: چشمم نزن ( حسودی نکن )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

people are here starving: مردم اینجا گدا گشنه ن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are truly missed: واقعا جات خیلی خالی بود

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i drink like a fish: من تو مشروب زیاده روی ( خرخوری ) می ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not that girl: من از اون دخترا نیستم. . . .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a big meeting: من یه جلسه مهم دارم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's come broken home: اون از یه خانواده طلاق اومده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is anything i can do it: کاری هست که از دستم بیاد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he will go away: بلاخره میگذره

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know you go upset: میدونم که ناراحتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a demet idea: یه ایده تح. . . م ی هست

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you fragile: اصلا تو حسی داری تو روابط دونفره مم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you like terrible: اذیت و آزار رو تو دوست داری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't say back her: پشت سرش حرف نزن غیبت نکن وقتی نیستش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beautiful you say: گل گقتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i told you drop that: گفتمت بیخیالش شو

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great caesar: یا خدااااا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i be freak: بذار رو راست باشیم کس خلم کردی از ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because conflict: چون تداخل پیدا میکنه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a phone call: باید یه زنگی بزنم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better than i am: از من که بهتری ( چیزی که قیافه ت نش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you know each other: شما همدیگه رو می شناختید

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything i to do: هر کاری که بتونم انجام میدم

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't make ends: دخل و خرجم درنمیاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i living paycheck to damn paycheck: از حقوقم تا حقوقم زنده ام حقوقم به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm counting pennies here: بی پول بی پولم اینجا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i went to that party against my will: من بر خلاف میلم به اون پارتی رفتم ( ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm flat broke: بی پول بی پولم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has a crush on her: اون نسبت بهش حس ( خاص ) داشت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what bring you here: چی تو رو اینجا کشوند

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know what going on: نمی دونم که چه اتفاقی افتاده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a gift to me: اون برا من یه موهبته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i waited long enough: به اندازه کافی تحمل ( صبر ) کردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's soft: اون روحیه لطیفی داره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what happened now: دوباره چی شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me jokes: سر به سرم نذار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know where you gone: نمی دونم که حواست کجاست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i haven't been here: من کنارت نبودم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody looking for you: همه دنبالتن ( طلبه ت هستند )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you a minute: یه دقیقه وقت دارید؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's come to my intention: به گوش من رسیده که . . . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the catch: چه کاسه ای زیر نیم کاسه هست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could agree more: با حرفت کاملا موافقم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

service your right: حقته ( هر بلایی سرت اومد )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your pushing your luck my dear: داری به شانسی که بهت رو کرده پشت پا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you mind giving me a ride home: اگه مشکلی نیست که منو خونه برسونی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you say we run away: نظرت چیه بزنیم به چاک فرار کنیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't you sass me like your mother: مثل مادرت واسه م زبون درازی نکن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a bunch of creeps: چه حال به هم زنایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get greedy: طمع نکن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not picky: من سخت گیر نیستم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is a no spell: هیچ جادویی ( طلسم ) وجود نداره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we didn't see eye to eye: اتفاق نظر نداشتیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something doesn't add up: این وسط یه چیزی جور در نمیاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why so glum sugar plume: چرا اینقد گرفته ای قند عسل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me make a sense: کاری نکن الم شنگه راه بندازم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just be us: فقط من وشما بین خودمون باشه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what hold people together: چه چیزی مردم رو با هم متحد میکنه ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you know what you are: میدونی چه گهی هستی ( معمولا در زمان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but she's exhausted me: من رو عاصی و خسته کرده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should change course: باید جامون رو تو مسابقه عوض کنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he make company hold: اون شرکت رو سر و سامان داد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take my dream come true: آرزوهای من رو بر آورده کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are putting in my head: ریدی به حافظه م ریدی به اعصابم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can fly to this car: تبلیغات شورلت در دهه ۶۰میلادی میتون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in my heart: از صمیم قلب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what you say that: رو چه حساب اینو گفتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love question: پرسش گری رو دوست دارم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i been you: منم مثل خودت بودم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you like my brother: تو عین برادرمی در جاهایی سواستفاده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he said no news: گفتش که خبری نیست چیزی نشده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think you're not understand: فکر میکنم که حالیت نیست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's agree to disagree: ما کارمون با هم نمیشه قبول کنیم اشت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false name: اسامی غیر واقعی که خلافکاران برای پ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your initial: حرف اول اسمتون چیه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck around and find out: دست به کارهای بی پروا بزن و نتیجه ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do apologize: من واقعا عذرخواهی میکنم ( از صمیم ق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the reson for your truancy: علت فرار و غیبتت از مدرسه چیه؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't scoff: ریشخند نزن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i stub my toe: انگشت پام خورد به جایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she has an ear for music: اون استعداد موسیقی داره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got cooked: دهنم سرویس شد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you chewed my ear off: مخم رو خوردی ( از بس که گفتی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on diet: من رژیم هستم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as far as you know no place like home: همانطور که می دونید هیج خونه آدم نم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i bumped my head: سرم کوبیده شد به جایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it falls on deaf ears: گوش کسی بدهکار نیست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i trip on the carpet: پام گیر کرد لبه فرش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm very much obligated to you: سپاسگزارم ممنونم ازت قدردانم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are way off: سخت دراشتباهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looks like stood me up: بنظر میرسه قالم گذاشته

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how fast it to go: سرعتش چقدره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was watching my life: من یه نگاهی به زندگی م کردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds cheep: مسخره به نظر میاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we were just pretending: ما فقط داشتیم وانمود میکردیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dot you want get me your temper: میخوای حالمو بگیری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i completely misjudged you: کاملا درمورد اشتباه میکردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you wish is my command: شما فقط امر بفرمایید درخدمتگذاری حا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not mind reader: علم غیب که ندارم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for check up on me: ممنون که حالم رو پرسیدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you mute: لالی؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do casual work: رسمی نیستم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are in trouble: تو دردسر افتادیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am worn out: از پا افتاده ام ( خیلی خسته ام )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am baffled: من سر درگم شدم ( گیج شدم )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am composed: من آرام و خونسردم ( متعادل و مسلط ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am drowsy: چشمام سنگین شده ( خواب آلود هستم )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a grand man: اون خودش بالغه عقل داره ( کسی، نمیخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you give me a minute: میشه تنهام بذاری ( یه نفسی بکشم )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have no place to go: نمیخوام جایی برم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not very interesting: تو خیلی به دل نمیشینی ( نمی چسبی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is she finished with you: آیا اون ولت کرده رفته ( بیخیالت شده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's slim pickings: احتمالش کمه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee doesn't agree with me: قهوه بام نمیسازه به مزاجم قهوه سازگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what relief: آخیش راحت شدم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make me blush: خجالتم نده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing gets past me: حواسم به همه چیز هست هیچی از نظرم د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're all mouth: تو دهن لقی حرف زیر زبونت بند نمیشه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave it to the expert: کار رو بده به کاردان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're such nosy person: تو فضولی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what eating you: چرا ناراحتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the brid has flown: علی مونده و حوض ش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are apple of my eye: تو عزیز منی تو عزیز دردانه منی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because we are died: چون به آخرش رسیدم ته خطیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy your teeth: سختش نکن برگرفته از سریال mad med ف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to be clear: بذارید مشخص بشه بذارید واضح بگم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you screw him: تو ضایعش کردی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you like a tarzan: تو از این شاخه به اون شاخه میپری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's he do: اون چه کاره ست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a no business: تو حالیت نمیشه از موضوع سر در نمیار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forget my name: اصلا من رو حذف کن تو فکرم نباش اصلا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think you far away: فکر میکنم تو هپروتی از موضوع پرتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at your service: خدمت از ماست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a no show up: اون اصلا سر قرارش به وقت حاضر نمیشه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should best luck for you: بهترین ها رو برات آرزومندم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he see on your face: از قیافه ت مشخص میشه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am fix it: خودم حلش میکنم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am peeling an orange: من دارم پرتقال پوست می کنم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is life trading you: با زندگی ( روزگار ) چطوری زندگیت چط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on your service: خدمت از ماست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the knowledge is power: توانا بود هرکه دانا بود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no pain no again: نامبرده رنج گنج میسر نمی شود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop coming on to me you can't fool me: اونقدر عشوه نیا من خر نمیشم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do yourself a favor: یه لطفی در حق خودت کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he came running: اون با کله اومد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's good value for money: چیزی که ارزش خریدن داره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleased to make your acquaintance: از آشنایی با شما خوشبختم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that sounds plausible: معقول بنظر میاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you been castrated: شما اخته شدید ( بی عرضه )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was foundling: من یه بچه سرراهی بودم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rise your drink: مشروبات رو بلند کن پیکت رو بیار بال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need to come clean about something: من باید بعضی چیزا رو بدون تعارف و ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't miss out: از دستش نده معمولا در بعضی تبلیغات ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am threading the needle: دارم سوزن رو نخ میکنم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fuming: خیلی خشمگینم ( خیلی عصبانی هستم )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just give it up: بیخیالش شو/ولش کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you do reach him: اگر بهش دسترسی دارید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did you make happy: خوشت اومد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good is new: مثل روز اولش شد ( تعمیر و راست و ری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oops my bad: وای شرمنده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call you out: کسی را بازخواست کردن از کسی توضیح خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wanted to dress up: میخواستم تیپ بزنم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look at you to: ببین کی اومده ( دیدن غیرمترقبه کسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how stranger: چقدر بی وفا کسی، که مدتهاست از کسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what my doing: چه مرگم شده . . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be: غیر ممکنه نمیتونه این باشه

١٠ ماه پیش

مدال‌های امیر ارادی