نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به روز سگ افتادن: به روز سگ افتادن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به روز کسی افتادن: به روز کسی افتادن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به روی خود نیاوردن: به روی خود نیاوردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به روی کسی نیاوردن: به روی کسی نیاوردن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زخم خود زدن: به زخم خود زدن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زمین انداختن روی کسی: به زمین انداختن روی کسی : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به سر دویدن: به سر دویدن نگا. با سر رفتن.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به سر کسی زدن: به سر کسی زدن: [عامیانه، کنایه ] نا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به سر کشیدن: به سر کشیدن: [عامیانه، اصطلاح] یکبا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به سر و کول هم پریدن: به سر و کول هم پریدن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به عرب و عجمی بند نبودن: به عرب و عجمی بند نبودن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به عرصه رسیدن: به عرصه رسیدن: [عامیانه، کنایه ] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به غوره مویز شدن: به غوره مویز شدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به قدر پشت خاک انداز: به قدر پشت خاک انداز: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به قوزک پای کسی نرسیدن: به قوزک پای کسی نرسیدن: [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کسی رفتن: به کسی رفتن : [عامیانه، کنایه ] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رودست زدن: به کسی رو دست زدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کسی نگفتن که بالای چشمت ابروست: به کسی نگفتن که بالای چشمت ابروست : ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کله ی کسی افتادن: به کله ی کسی افتادن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کله ی کسی زدن: به کله ی کسی زدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کوچه ی علی چپ زدن: به کوچه ی علی چپ زدن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کوری چشم کسی: به کوری چشم کسی: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کون کسی چسبیدن: به کون کسی چسبیدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به کیشی امدن و به خیشی رفتن: به کیشی آمدن و به خیشی رفتن: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به گرد کسی نرسیدن: به گرد کسی نرسیدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به گند کشیدن: به گند کشیدن: [عامیانه، کنایه ] جای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به گوزی بند بودن: به گوزی بند بودن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به گوزگوز افتادن: به گوزگوز افتادن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به گه خوردن افتادن: به گُه خوردن افتادن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به گه کشیدن: به گُه کشیدن : [عامیانه، کنایه ] بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به لج انداختن: به لج انداختن: [عامیانه، کنایه ] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به لجن کشیدن: به لجن کشیدن: [عامیانه، کنایه ] مفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به لعنت خدا نیارزیدن: به لعنت خدا نیارزیدن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به له له افتادن: به له له افتادن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به محض: به محضِ : [عامیانه، اصطلاح] به مجرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به مشروطه ی خود رسیدن: به مشروطه ی خود رسیدن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به مفت نیارزیدن: به مفت نیارزیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نام نقی به کام تقی: به نام نقی، به کام تقی : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نفس نفس افتادن: به نفس نفس افتادن: [عامیانه، اصطلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
به هدر دادن: به هدر دادن: [عامیانه، اصطلاح] تلف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هدر رفتن: به هدر رفتن: [عامیانه، اصطلاح] تلف ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هر تقدیر: به هر تقدیر: [عامیانه، اصطلاح] در ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هر دری زدن: به هر دری زدن: [عامیانه، کنایه ] جس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هزار زحمت: به هزار زحمت: [عامیانه، کنایه ] با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم بافتن: به هم بافتن: [عامیانه، کنایه ] سر ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم زدن حال: به هم زدن حال: [عامیانه، کنایه ] مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هم زدن دم و دستگاه: به هم زدن دم و دستگاه : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به همین نزدیکی: به همین نزدیکی: [عامیانه، اصطلاح] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هوای کسی: به هوای کسی: [عامیانه، اصطلاح] به آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به هوس چیزی افتادن: به هوس چیزی افتادن: [عامیانه، اصطلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به یک پول سیاه نیارزیدن: به یک پول سیاه نیارزیدن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به یک تیر دو نشان زدن: به یک تیر دو نشان زدن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به یک چوب راندن: به یک چوب راندن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی ارس و پرس: بی اُرس و پرس: [عامیانه، اصطلاح] بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی اشتها: بی اشتها : [عامیانه، اصطلاح]بی میل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بیا و ببین: بیا و ببین : [عامیانه، اصطلاح]تماشا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی باعث و بانی: بی باعث و بانی : [عامیانه، اصطلاح]ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی بخار بودن: بی بخار بودن: [عامیانه، کنایه ] بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی برو برگرد: بی برو برگرد: [عامیانه، اصطلاح] بدو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بی برو برگرد: بی برو برگرد: [عامیانه، اصطلاح] بدو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی بی قدومه: بی بی قدومه : [عامیانه، اصطلاح]دختر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی تخم و ترکه: بی تخم و ترکه: [عامیانه، کنایه ] بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی چک و چانه: بی چک و چانه : [عامیانه، اصطلاح]بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیخ پیدا کردن کار: بیخ پیدا کردن کار : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیخ خر کسی را چسبیدن: بیخ خِر کسی را چسبیدن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیخ ریش کسی بستن: بیخ ریش کسی بستن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیخ ریش کسی ماندن: بیخ ریش کسی ماندن: [عامیانه، اصطلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیخ گیس ماندن: بیخ گیس ماندن: [عامیانه، کنایه ] نگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی خیال بودن: بی خیال بودن: [عامیانه، کنایه ] اهم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بیدارخوابی: بیدار خوابی : [عامیانه، اصطلاح]خواب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی دایره رقصیدن: بی داریه ( دایره ) رقصیدن: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بید خورده: بید خورده: [عامیانه، اصطلاح] کهنه و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی دروپیکر: بی در و پیکر : [عامیانه، اصطلاح]ولن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی دماغ: بی دماغ : [عامیانه، اصطلاح]افسرده، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیرق کسی نخوابیدن: بیرق کسی نخوابیدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی ریخت کردن: بی ریخت کردن: [عامیانه، کنایه ] کتک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی سایه سر شدن: بی سایه سر شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیشتر از کوپن حرف زدن: بیشتر از کوپن حرف زدن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی صاحاب مانده: بی صاحاب مانده : [عامیانه، اصطلاح]ص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی فک و فامیل: بی فک و فامیل: [عامیانه، اصطلاح] بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی کلاه ماندن سر: بی کلاه ماندن سر: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیلاخ بالا بردن: بیلاخ بالا بردن: [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیلاخ نشان دادن: بیلاخ نشان دادن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیل را پارو کردن: بیل را پارو کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی می خمار بودن: بی می خمار بودن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بی نماز شدن: بی نماز شدن: [عامیانه، اصطلاح] گرفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بینی و بین الله: بینی و بین الله : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی همه کس: بی همه کس : [عامیانه، اصطلاح]بی پدر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فرادا: کلمه ( فرادا ) جمع ( فرد ) و به معن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بصیره: در مجمع البیان می گوید: کلمه ( بصیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مثوی: کلمه ( مثوی ) اسم مکان از ماده ثوی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیه گرگ مالیدن بر کسی: پیه گرگ مالیدن بر کسی : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیه دل باز کردن: پیه دل باز کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیه چیزی را به تن مالیدن: پیه چیزی را به تن مالیدن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پی نخود سیاه فرستادن کسی: پی نخود سیاه فرستادن کسی : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیله ی کسی به کسی گرفتن: پیله ی کسی به کسی گرفتن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیله کردن به کسی: پیله کردن به کسی : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیله کردن دندان: پیله کردن دندان : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیله مو: پیله مو : [عامیانه، اصطلاح] ( مانند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیل پیلی خوردن: پیل پیلی خوردن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیگرد: پیگرد : [عامیانه، اصطلاح] پی گیری، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش و پس کار را نگاه کردن: پیش و پس کار را نگاه کردن : [عامیان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیشس گیری کردن: پیشس گیری کردن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش گرفتن کاری: پیش گرفتن کاری: [عامیانه، اصطلاح] ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیشکی: پیشکی : [عامیانه، اصطلاح] جلوتر، از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش کردن در: پیش کردن در : [عامیانه، اصطلاح] بست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش پیشکی: پیش پیشکی : [عامیانه، اصطلاح] از پی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش پای کسی: پیش پای کسی : [عامیانه، اصطلاح] لحظ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیسی سر کسی در اوردن: پیسی سر کسی در آوردن : [عامیانه، اص ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیزی کاری داشتن: پیزی ِ کاری داشتن ( یا نداشتن ) : [ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیزه شل: پیزه شُل : [عامیانه، اصطلاح] آن که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیزر در جوال گذاشتن: پیزر در جوال گذاشتن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیزر یا پیزی لای پالان کسی گذاشتن: پیزر به پالان کسی گذاشتن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیر کفتار: پیر ِ کفتار : [عامیانه، اصطلاح] زن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیر کردن کسی را: پیر کردن کسی را : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیر شوی: پیر شَوی : [عامیانه، اصطلاح] عمرت د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیر بی خواب: پیر بی خواب : [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیراهن بیش تر پاره کردن: پیراهن بیش تر پاره کردن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیداش کردن: پیداش کردن : [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیدایش شدن: پیداش شدن : [عامیانه، اصطلاح] نگا. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیچیدن نسخه: پیچیدن نسخه : [عامیانه، اصطلاح] آما ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیچیدن به پر و پای کسی: پیچیدن به پر و پای کسی : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیچ و مهره ی کاری در دست کسی بودن: پیچ و مهره ی کاری در دست کسی بودن : ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیچ و خم خوردن: پیچ و خم خوردن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیچاندن کسی: پیچاندن کسی : [عامیانه، کنایه ] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیچ افتادن در کار: پیچ افتادن در کار : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پی جوری کردن: پی جوری کردن : [عامیانه، اصطلاح] پی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پی جور شدن: پی جور شدن : [عامیانه، اصطلاح] دنبا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیت پیت کردن: پیت پیت کردن : [عامیانه، اصطلاح] پچ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پی پیش: پی پیش : [عامیانه، اصطلاح] کسی که ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیاله فروش: پیاله فروش : [عامیانه، اصطلاح] میخا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیاز کسی کونه کردن: پیاز کسی کونه کردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیاز خرد نکردن به ریش کسی: پیاز خرد نکردن به ریش کسی : [عامیان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیاده شو با هم بریم: پیاده شو با هم بریم : [عامیانه، اصط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پی اتش امدن: پی آتش آمدن : [عامیانه، کنایه] زیاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پهن شدن افتاب: پهن شدن آفتاب : [عامیانه، اصطلاح] ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
افتاب پهن: پهن شدن آفتاب : [عامیانه، اصطلاح] ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پهن پا زدن: پِهِن پا زدن : [عامیانه، کنایه] بیک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پهن بار کسی کردن: پِهِن بار کسی کردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پهن اباد: پَهن آباد : [عامیانه، اصطلاح] پول ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پهلو فنگ نگاه داشتن: پهلو فنگ نگاه داشتن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پول و پله: پول و پله : [عامیانه، اصطلاح] پول .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پولکی بودن: پولکی بودن : [عامیانه، اصطلاح] عادت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول سر راهی: پول سر راهی : [عامیانه، اصطلاح] پول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پول چایی: پول چایی : [عامیانه، اصطلاح] انعام، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول چای دادن: پول چای دادن : [عامیانه، اصطلاح] ان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول پارو کردن: پول پارو کردن : [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پول بالای چیزی دادن: پول بالای چیزی دادن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست هندوانه زیر پای کسی گذاشتن: پوست هندوانه زیر پای کسی گذاشتن : [ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پوست و استخوان شدن: پوست و استخوان شدن : [عامیانه، اصطل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست کلفتی کردن: پوست کلفتی کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست کسی را پر از کاه کردن: پوست کسی را پر از کاه کردن : [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست سگ به روی خود کشیدن: پوست سگ به روی خود کشیدن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست خربزه زیر پای کسی انداختن: پوست خربزه زیر پای کسی انداختن : [ع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست پلنگ پوشیدن: پوست پلنگ پوشیدن : [عامیانه، اصطلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوست از سر کسی کندن: پوست از سر کسی کندن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوزه ی کسی را به خاک مالیدن: پوزه ی کسی را به خاک مالیدن : [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پنجه کش: پنجه کش : [عامیانه، اصطلاح] نوعی نا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پنجه ی ابوالفضل: پنجه ی ابوالفضل : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پنجول زدن: پنجول زدن : [عامیانه، اصطلاح] با نا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پنج زاری: پنج زاری : [عامیانه، اصطلاح] سکه ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پنبه ی کسی را زدن: پنبه ی کسی را زدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پنبه توی گوش کردن: پنبه توی گوش کردن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پنبه از گوش در اوردن: پنبه از گوش در آوردن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پله خوردن: پله خوردن : [عامیانه، اصطلاح] دارای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پل کسی ان سر اب بودن: پل کسی آن سر آب بودن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پلک روی هم نگذاشتن: پلک روی هم نگذاشتن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پلغ زده: پُلُغ زده : [عامیانه، اصطلاح] ورقلم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پل زدن در کار کسی: پل زدن در کار کسی : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پل خربگیری: پل خر بگیری : [عامیانه، اصطلاح] محل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پلیتیک زدن: پلیتیک زدن : [عامیانه، اصطلاح] سیاس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پل ان سوی رود بودن: پل آن سوی رود بودن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پلاس شدن: پلاس شدن : [عامیانه، اصطلاح] مدت زی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پا برهنه وسط حرف کسی دویدن: پا برهنه وسط حرف کسی دویدن: [عامیان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پابریده بودن: پا بریده بودن: [عامیانه، اصطلاح] تر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پا بند شدن: پابند شدن: [عامیانه، کنایه ] دلبستگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پاپی بودن: پاپی بودن : [عامیانه، اصطلاح] دنبال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پا پیچ کسی شدن: پا پیچ کسی شدن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاپی شدن کسی به کسی: پاپی شدن کسی به کسی: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پا را توی یک کفش کردن: پا را توی یک کفش کردن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پارسنگ برداشتن عقل کسی: پارسنگ برداشتن عقل کسی : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پا سوخته ی کسی شدن: پا سوخته ی کسی شدن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاسور زدن: پاسور زدن : [عامیانه، اصطلاح] پاسور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاشنه ی خانه ی کسی را در اوردن: پاشنه ی خانه ی کسی را در آوردن : [ع ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاشنه در: پاشنه ی در : [عامیانه، کنایه ] چارچ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاشنه ی دهان را کشیدن: پاشنه ی دهان را کشیدن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاشنه ی کسی را کشیدن: پاشنه ی کسی را کشیدن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاشنه ی کفش ور کشیدن: پاشنه ی کفش ور کشیدن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پاشنه کوتاه: پاشنه کوتاه : [عامیانه، اصطلاح] کفش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پاشنه نخواب: پاشنه نخواب : [عامیانه، اصطلاح] کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پاگیر کسی شدن: پاگیر کسی شدن : [عامیانه، کنایه ] ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان افتاب گذاشتن: پالان آفتاب گذاشتن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان خر: پالان خر : [عامیانه، اصطلاح] دجال ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان خروس: پالان خروس : [عامیانه، کنایه ] پاکد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان کردن کسی: پالان کردن کسی : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان کسی را لوخ کردن: پالان کسی را لوخ کردن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان کسی کج بودن: پالان کسی کج بودن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پالان گذاشتن بر کسی: پالان گذاشتن بر کسی : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پا لب گور داشتن: پا لب گور داشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پامال شدن: پامال شدن : [عامیانه، اصطلاح] از بی ...
١ سال پیش