تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

‏Catch up ۱ ) رسیدن و فاصله یا عقب ماندگی را جبران کردن ۲ ) خبرگرفتن ( تلفنی یا حضوری ) از کسی در قالب گپ و گفت کردن و جویای احوال شدن پس از مدت طولا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

‏Catch up ۱ ) رسیدن و فاصله یا عقب ماندگی را جبران کردن ۲ ) خبرگرفتن ( تلفنی یا حضوری ) از کسی در قالب گپ و گفت کردن و جویای احوال شدن پس از مدت طولا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

‏Catch up ۱ ) رسیدن و فاصله یا عقب ماندگی را جبران کردن ۲ ) خبرگرفتن ( تلفنی یا حضوری ) از کسی در قالب گپ و گفت کردن و جویای احوال شدن پس از مدت طولا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حالت اسم: بیانیه؛ مانیفست؛ آشکار و روشن؛ مشهود؛ بارنامه ( کشتی یا هواپیما ) ؛ فهرست مسافران ( کشتی یا هواپیما ) در حالت فعل؛ جلوه گر ساختن؛ نمای ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاطی شدن در جمع؛ جوش خوردن با جمع؛

پیشنهاد
٠

اعتماد به نفس داشتن؛ رضایت از خویشتن؛ فارغ از قصاوت دیگران بودن؛

پیشنهاد
٠

اعتماد به نفس داشتن؛ رضایت از خویشتن؛ فارغ از قصاوت دیگران بودن؛

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hands off به صورت یک فعل امری ۱ ) دستت رو بکش ۲ ) دست نزن ۳ ) مداخله نکن Hands - off به صورت یک صفت به معنی �عدم مداخله� مثلا: a hands - off approac ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 ) سرهم کردن؛ تلفیق کردن 2 ) خلط کردن؛ اشتباه گرفتن؛ یکی پنداشتن؛

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون حرف و حدیث؛ قاطعانه؛ بی بروبرگرد؛

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به تعویق انداختن یک تصمیم تا روز بعد در ترجمه این عبارت، لحاظ کردن قید زمان �یک روز�، ضروری به نظر میرسه؛ در تمام دیکشنری های معتبر معنی این عبارت�ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت “make it so” طوری عمل کردن که… ترتیب دادن به نحوی که…. 1. “I make it so that everyone gets a chance to speak during the meeting. ” ( من ط ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیفته؛ دلباخته

پیشنهاد
٠

با بار معنایی مثبت: انگار با این ویژگی متولد شده؛ در ذاتشه؛ گویی مادرزادی اینجوری بوده؛ انگار فطرتا اینجوریه؛ توو خونشه؛ he is a dancer to the m ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودباوری ؛ اعتماد به نفس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرعطوفت؛ پرمهر و محبت؛ خونگرم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد زمان ، به معنی �لفت دادن� هم هست؛ were you rushing or dragging? داشتی عجله میکردی یا لفتش میدادی؟ The first half of the movie was interesti ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمت گرم؛ ایوالله؛ افرین؛

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مافوق تصور؛ ورای تصور؛ باورنکردنی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سراغ … رفتن ( معمولا از فرط ناراحتی و یا به بهانه رفع یک ناراحتی ) She turned to drugs after the break - up of her marriage او پس از ازهم پاشیدن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک تنه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سَر گذراندن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم سرنوشت بودن