پیشنهادهای رضابصیری (٢٤)
Catch up ۱ ) رسیدن و فاصله یا عقب ماندگی را جبران کردن ۲ ) خبرگرفتن ( تلفنی یا حضوری ) از کسی در قالب گپ و گفت کردن و جویای احوال شدن پس از مدت طولا ...
Catch up ۱ ) رسیدن و فاصله یا عقب ماندگی را جبران کردن ۲ ) خبرگرفتن ( تلفنی یا حضوری ) از کسی در قالب گپ و گفت کردن و جویای احوال شدن پس از مدت طولا ...
Catch up ۱ ) رسیدن و فاصله یا عقب ماندگی را جبران کردن ۲ ) خبرگرفتن ( تلفنی یا حضوری ) از کسی در قالب گپ و گفت کردن و جویای احوال شدن پس از مدت طولا ...
در حالت اسم: بیانیه؛ مانیفست؛ آشکار و روشن؛ مشهود؛ بارنامه ( کشتی یا هواپیما ) ؛ فهرست مسافران ( کشتی یا هواپیما ) در حالت فعل؛ جلوه گر ساختن؛ نمای ...
قاطی شدن در جمع؛ جوش خوردن با جمع؛
اعتماد به نفس داشتن؛ رضایت از خویشتن؛ فارغ از قصاوت دیگران بودن؛
اعتماد به نفس داشتن؛ رضایت از خویشتن؛ فارغ از قصاوت دیگران بودن؛
hands off به صورت یک فعل امری ۱ ) دستت رو بکش ۲ ) دست نزن ۳ ) مداخله نکن Hands - off به صورت یک صفت به معنی �عدم مداخله� مثلا: a hands - off approac ...
1 ) سرهم کردن؛ تلفیق کردن 2 ) خلط کردن؛ اشتباه گرفتن؛ یکی پنداشتن؛
بدون حرف و حدیث؛ قاطعانه؛ بی بروبرگرد؛
به تعویق انداختن یک تصمیم تا روز بعد در ترجمه این عبارت، لحاظ کردن قید زمان �یک روز�، ضروری به نظر میرسه؛ در تمام دیکشنری های معتبر معنی این عبارت�ب ...
عبارت “make it so” طوری عمل کردن که… ترتیب دادن به نحوی که…. 1. “I make it so that everyone gets a chance to speak during the meeting. ” ( من ط ...
شیفته؛ دلباخته
با بار معنایی مثبت: انگار با این ویژگی متولد شده؛ در ذاتشه؛ گویی مادرزادی اینجوری بوده؛ انگار فطرتا اینجوریه؛ توو خونشه؛ he is a dancer to the m ...
خودباوری ؛ اعتماد به نفس
پرعطوفت؛ پرمهر و محبت؛ خونگرم
در مورد زمان ، به معنی �لفت دادن� هم هست؛ were you rushing or dragging? داشتی عجله میکردی یا لفتش میدادی؟ The first half of the movie was interesti ...
دمت گرم؛ ایوالله؛ افرین؛
مافوق تصور؛ ورای تصور؛ باورنکردنی
به سراغ … رفتن ( معمولا از فرط ناراحتی و یا به بهانه رفع یک ناراحتی ) She turned to drugs after the break - up of her marriage او پس از ازهم پاشیدن ...
یک تنه
از سَر گذراندن
هم سرنوشت بودن