کامبیزدارابی

مشت زمین =اضافه ی اقترانی  مشت وضربت =تناسب  دارند . مشت = می تواند استعاره از کوه ها باشه  منادا قراردادن مشت  ،نوعی  تشخیص و شخصیت بخشی هم هست .

نرم با شرم =جناس ناقص اختلافی حرف اول  سخن نرم شدن = حس آمیزی  صورت پرازشم شدن =کنایه از شرمگین شدن است 

بیستون =کوه بیستون استعاره از مشکلات بزرگی که در مسیر وجود دارد . سر -دل -=مراعات النظیر  شیرین ـفرهاد -بیستون =تلمیح به داستان عاشقانه شیرین وفرهاد  سر راه = هم اضافه ی استعاری و هم اقترانیه 

شکر =شکایت  بیش =کم   آرایه ادبی. طباق یا تضاد بین کلمات: کم وبیش  و کلمات :شکر  و شکایت 

سینه مالان =درحال مالیدن سینه اش  خورشید درحالی که مانند انسان سروسینه اش را می مالید =«جان بخشی ». نهان می گشت پشت کوهساران = کوهساران هم پشت ی دارد مانند پشت انسان که خورشید قایم می شود پشت او =  نهان شدن خورشید =می تواند جان بخشیدن باشد  پشت کوهساران = دو وجهی است هم جان بخشی می تواند باشد .