آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have a night on the tiles: شب را به میگساری و پایکوبی گذراندن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wreaked vengeance upon him: forcefully hit him

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have a mad on: خشمگین شدن یا بودن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave reason to: provided cause to

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have a thin time: دلسرد بودن

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and or or: یکی یا هر دو

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

or equal to: [ریاضیات] یا مساوی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

or circuit: [برق و الکترونیک] مدار ( یا ) ی منط ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

or simply: [ریاضیات] یا به صورت ساده تر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i have not the slightest shadow of a doubt: i have no doubt

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i have not the slightest doubt: i have no question

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i have nothing to do with you: دیگه نه من نه تو

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i had no thought: it had not occurred to me

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and what is more: علاوه بر این ( یا آن )

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and that's it: and no more

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i have no quarrel with him: i am not in conflict with him

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and the wolf shall dwell with the lamb: there will be peace even between th ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and that's the way it was: and that's what happened

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dance of death: رقص مرگ ( نشان دادن مرگ که رقص کنان ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dance attendance on: دور کسی مثل پروانه گشتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purim: ( عید آزادی یهود توسط استر ) پوریم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purim eve fast: day of abstinence from food and dri ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purim feast: feast held after the fast observed ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purim carnival: festivities of the jewish holiday o ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purim ball: costume party celebrating the jewis ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cancan: یک نوع رقص نشاط اور ( در فیلم مولن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

can can dance: یک نوع رقص نشاط اور ( در فیلم مولن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old harry: ابلیس

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

studious to do a thing: مایل یا مشتاق بکردن کاری

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

studio couch: کاناپه ی تختخوابی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oldhamite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oldham gutenberg discontinuity or gutenberg or gutenberg: [زمین شناسی] ناپیوستگی گوتنبرگ - او ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fleas i doges and cats: کک هایی سگ و گربه را اذیت می کنند

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curfew hours: hours during which it is forbidden ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curf: عمران : خاکی که آجر از ان تهیه میشو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cursedly: in a cursed manner

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curses come home to roost: دشنام بخود دشنام دهنده برمی گردد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cursed with porerty: نفرین کرده به گدایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curse of cain: god's exile of cain to a life of wa ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cursed him vehemently: swore at him forcefully

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cursedness: state of being damned

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

giddy wind: تند باد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tendresse: دلسوزی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tendrelle: [نساجی] لیف مصنوعی تندرل ( الیاف نا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curfew period: ساعت خاموش باش

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curfew in the territories: closure in the gaza strip and west ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kosher parve: can be eaten with meat or milk ( ac ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kosher dairy: milk products which are clean accor ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kosher for passover: can be used or eaten during passove ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gantry girder: [زمین شناسی] شاه تیر جرثقیل

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gantry scaffold: [عمران و معماری] داربست دروازه ای

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is common practice: [ریاضیات] معمولا

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cussing and kicking: ( با ) فحش و لگد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cusser: one who curses

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuss word: دشنام

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it's beyond his mind: عقلش قد نمیده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it's his funeral: it's not my business

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is immaterial: it is not important

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is his responsibility: it is his duty

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is greek to me: i cannot understand it

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is forbidden to: it is not allowed

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is for the better: it would be best

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is extremely important: it is of the utmost urgency

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is essential: it is important it is vital

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is entirely: it is totally

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is easy to verify: [ریاضیات] به آسانی ثابت می شود

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is convenient to: [ریاضیات] بهتر است

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is convenient: [ریاضیات] کار را ساده می کند

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is completely: it is totally

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is common practice to: [ریاضیات] معمولا

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amiable compositeur: [حقوق] داوری که مجاز باشد دعوی را ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amiableness: friendliness

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's fucked up: گندش دراومده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

junior middleweight: ( مشت زنی ) نیم سنگین سبک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

droplight: چراغ آویخته ای که می توان ارتفاع آن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop like shell: [عمران و معماری] پوسته قطره ای شکل

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orderly bin: صندوق زباله در خیابان

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orderly officen: افسر نگهبانی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orderly sergeant: one in charge of everyday affairs o ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orderly officer: officer in charge when the commandi ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

druggy: ( امریکا - خودمانی ) معتاد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dropline: [زمین شناسی] فرآیندی از حذف گرافیکی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrub coppice dune: [خاک شناسی] تپه شنی بوته ای

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

droplike: resembling small droplets

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fat soluble: قابل حل در چربی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smart machines: [کامپیوتر] ماشین های هوشمند

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smart machine: [کامپیوتر] ماشین هوشیار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau problem: [ریاضیات] مسأله ی پلاتو

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fat soluble dye: [نساجی] رنگینه قابل حل در چربی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau or flat or flat: [زمین شناسی] فلات - سرزمین مرتفع و ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double dabble: [کامپیوتر] روش تبدیل اعداد دودویی ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau mountain: [زمین شناسی] کوه فلاتی - کوه کاذب ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau glacier: [زمین شناسی] یخچال فلاتی - یخچال مر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau eruption or plateau or plateau: [زمین شناسی] فوران فلاتی - جریان ها ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau basalt or basalt or basalt or basalts: [زمین شناسی] بازالت فلاتی، بازالت س ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plateau gravel: [زمین شناسی] شن فلاتی - ورقه های گس ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drought endure: [آب و خاک] گیاهان تحمل کننده خشکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drought escape: [آب و خاک] خشکی گریز

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drought evade: [آب و خاک] گیاهان طفره رونده از خشک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drought polygon: [زمین شناسی] چند وجهی خشکسالی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture equivalent: [عمران و معماری] رطوبت معادل

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture index: [آب و خاک] شاخص رطوبتی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture meter: [زمین شناسی] رطوبت سنج - ابزاری برا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture movement: [عمران و معماری] حرکت رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture probe: [عمران و معماری] دستگاه رطوبت سنجی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid soil: [زمین شناسی] خاک خشک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture sampling: [معدن] نمونه برداری رطوبت سنجی ( عم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture storage capacity factor: [عمران و معماری] ضریب ظرفیت ذخیره ر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aridity coefficient: [آب و خاک] ضریب خشکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture volume percentage: [خاک شناسی] درصد حجمی رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aridity index: [آب و خاک] شاخص خشکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moistureproof: protected against dampness

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aridly: dryly

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarcely ever: تقریبا هیچوقت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarceness: کمیاب

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deprived childhood: childhood marked by hardship and ne ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarcement: پشته یا تل عقب تپه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deprived him of: prevented him from

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarce book: rare book

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deprived youth: neglected youth

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarce resources: [حسابداری] منابع کمیاب

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

droughth master: [علوم دامی] درات ماستر ؛ گاو گوشتی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drought index: [عمران و معماری] شاخص خشکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarce resourses: [حسابداری] منابع محدود

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drought damages: harm and financial losses due to a ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture determination: [نساجی] تعیین رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycle crossing: [عمران و معماری] گذرگاه دوچرخه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aridsoil or aridisol or aridisol: [زمین شناسی] خاک کم آب دار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture distribution factor: [عمران و معماری] ضریب توزیع رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycle rider: [عمران و معماری] دوچرخه سوار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aridness: بی حاصلی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycle wheel roof: [عمران و معماری] سقف چرخ دوچرخه ای

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture gradient: [عمران و معماری] شیب رطوبتی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid climate: [آب و خاک] اقلیم خشک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycler: one who rides a bicycle

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture mass percentage: [خاک شناسی] درصد جرمی رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid landscape: [آب و خاک] چشم انداز خشک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture measuring device: [نساجی] وسیله اندازه گیری رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid plain: flat area of land which receives li ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture penetration: [آب و خاک] نفوذ رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid regions: [آب و خاک] مناطق خشک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture retention curve: [خاک شناسی] منحنی نگهداری رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abundantly adv: به حد وفور ( قید )

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture content of soil: [عمران و معماری] درصد رطوبت خاک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abundant element: [شیمی] عنصر فراوان

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycle pump: تلمبه دوچرخه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture cure coating: [پلیمر] پوشش نم پخت پذیر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aridic moisture regime: [زمین شناسی] رژیم رطوبتی کم آب یک ر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycle path: [عمران و معماری] دوچرخه رو

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture deficiency: [عمران و معماری] کمبود رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid erosion: [عمران و معماری] فرسایش مناطق خشک

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture density curve: [عمران و معماری] منحنی رطوبت - تراک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bicycle crossing sign: [عمران و معماری] تابلوی گذرگاه دوچر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arid cycle: [زمین شناسی] دوره خشک چرخه فرسایش د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aluminum electrolytic capacitor: [برق و الکترونیک] خازن الکترولیتی آ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aluminum gallium arsenide: [برق و الکترونیک] ارشید گالیم آلومی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture regain: [مهندسی گاز] رطوبت باز یافته

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aluminum antimonide: [برق و الکترونیک] آنتیمونید آلو مین ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ideological motivation: idealistic reason

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture tension: [خاک شناسی] تنش رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ideological circle: place where ideological issues can ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aluminum hydroxide: ( شیمی ) هیدروکسید آلومینیم ( که از ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture absorbtion: [پلیمر] جذب رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moisture absorption: [پلیمر] جذب رطوبت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

applicable law: [حقوق] قانون حاکم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anonymouse variable: [کامپیوتر] متغیر بی نام - در زبان ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anonymousness: state of being unknown

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anonymous post: letter sent on the internet with it ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virgin islands: جزایر ویرجین ( در دریای کارائیب ـ ن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attain majority: become an adult

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virginia beach: شهر ویرجینیا بیچ ( در ایالت ویرجینی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concession contract: [حقوق] قرارداد امتیاز

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virgin islands national park: پارک ملی جزایر ویرجین ( 20 کیلومترم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decay radioactive: [زمین شناسی] زوال رادیواکتیوی تجزیه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virginhood: دوشیزگی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virgin modesty: شرم دوشیزگی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

man breasts: chest of a man that has extreme fat ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whale fishery: fishing whales

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geometry factor: [برق و الکترونیک] ضریب هندسی نسبت ز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whale fishing: hunting for whales

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geometry of sets: [ریاضیات] هندسه ی مجموعه ها

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geometry similarity: [زمین شناسی] تشابه هندسی

٣ ماه پیش

مدال‌های آزاده