ترجمههای عادل چایچیان (٤٤)
او یک چراغ راهنما در زندگی حرفه ای من و سنگ محکی برای شرافت انسانی بوده است.
یک لاشه کشتی در ساحل همانند یک فانوس دریایی در دریاست.
زمزمه هایی شایع شده که رئیس استعفا داده است.
همهمه ای بلند شده که رئیس استعفا داده است.
این بدترین جایی است که با آن برخورد کرده ام/دیده ام.
شما با برخی شخصیت های واقعی که در سیرک کار می کنند، حتماً برخورد داشته اید.
چرا عصر امروز سری به خانه ما نمی زنی؟
پلیس به خاطر این که در نهایت مظنون را گرفته بود، جشن می گرفت.
همه اش به یک جمله ختم می شود: آزادی باور مذهبی
این مسائل به پول و پرستیژ خلاصه می شود.
اکثر این جنایات ممکن است به موضوع پول خلاصه شود.
ما فقط خلاصه ای از این روش را ارائه/نمایش/نشان دادیم.
تا این موقع، شراب روحیه ضعیف او را بالاتر برده بود. / تا الان، شراب انرژی در حال افول او را بهبود داده بود.
گفتگو داشت بی رمق می شد. / مکالمه در حال افول بود.
مقاله ای در مورد کلاهبرداری "به دام کشاندن و انداختن جنس به کسی"
تو قبول کردی که بیایی. حالا نمی توانی جا بزنی/دبه دربیاوری/شانه خالی کنی/پا پس بکشی/بدقولی کنی!
شایسته نیست به رویاهایت بچسبی و زندگی کردن را فراموش کنی. - جی کی روولینگ
غرور و مهربانی هرگز در یک جا جمع نمی شوند.
در این کسب و کار جایی برای تنبلی وجود ندارد.
چرا همه اش در حال پرسه زدن هستی؟ آیا نمی توانم خلوتی/حریم خصوصی داشته باشم؟
دوست ندارم با آن قلدر پرسه بزنی/بگردی.
او مخالفت های خود را نسبت به برنامه تبیین/ارائه کرد.
ماهیگیرها در هنگام غروب برای ماهیگیری در شب مستقر شدند.
رومی ها شروع به متمدن سازی بریتان های باستانی کردند.
راه افتادن در کسب و کار اصلاً هم ساده نیست.
شورا برای بازگشت به حاکمیت غیرنظامی یک جدول زمانی ارائه داده است.
او اهداف و آرمان های شرکت را در سخنرانی خود ارائه/تبیین کرد.
من با شروط این قرارداد موافقم، الا یکی: کار باید طی یک سال تکمیل شود.
من در مورد انتخاب این شغل معذورم، زیرا سفرهای زیادی لازم خواهد داشت.
او تصمیم گرفت برنامهٔ اصلی اش را به انجام برساند/پیاده سازی کند.
رهبری تمایلی به پیگیری تبعات/پیامدهای این ایده ها نداشته است.
چرا به خاطر این جزئیات کوچک حرص می خوری/ناراحت می شوی/نگران هستی؟
روانپزشک امیدوار بود که دلایل ضمنی فروپاشی روانی بیمار را بیابد.
من می خواهم روی آن اسب سفید شرط ببندم.