پیشنهادهای Simon_future (٢١)
اجبار - موقعیت اضطراری - بیچارگی
جد پدری
"در قانون مدنی" تلفظ: مِلْکْ معنی: زمین "سایر" مَلِکْ:پادشاه - فرمانروا مَلَکْ:فرشته - پری مُلْکْ:سرزمین
"در قانون مدنی" تلفظ: مُشارٌ اِلَیْهْ معنی: مذکور - مزبور - نامبرده - ذکر شده - نام برده شده - خوانده - محکوم علیه - برای جلوگیری از تکرار و اشاره به ...
"در قانون مدنی" تلفظ: ضالِهْ معنی: گم شده - گم گشته مثال: حیوانات ضاله=حیوانات گم شده
"در قانون مدنی" بهره - سهم - حِصِهْ - قسمت
آب - کنایه از روانه شدن و سرازیر شدن - نوشیدن ( شرب ) آب - برگرفته از واژه �ماء�
"طبق ماده 146 قانون مدنی" تلفظ: وَضْعْ یَدْ معنی: حیازت - تصرف - مهیا کردن وسایل تصرف - استیلاء - چیرگی - پیروز شدن - غلبه یافتن - چیره شدن بر چیزی ی ...
"در قانون مدنی" تلفظ: اِسْتیلاء معنی: چیره شدن بر چیزی یا کسی - چیرگی - پیروزشدن - غلبه یافتن استیلاء در غصب= یعنی تصاحب بازور بر حق غیر
"در قانون مدنی" تلفظ: تَضییقی معنی: سختی - در تنگنا قراردادن صاحبان اراضی دیگر
مُحاذی=روبه رو - موازی - فضای ( محیط ) اطراف مال غیرمنقولی
رِخْوَهْ=در قانون مدنی به معنای زمینی است که خاک سست و نرمی دارم.
مُنافی=نفی کننده - انکار کننده
سهم - نصیب - قسمت
جوی - رود - رودخانه
بنیان گذار - سازنده
تسلیم، سپردن، واگذاری
به عزل خودبه خودی و قهری متولی، مُنْعَزِلْ گویند.
دریغ ورزیدن، کوتاهی کردن، استنکاف، خودداری
از ضایع می آید - تلف کردن
مسئولیت مدنی، مسئولیت خارج از قرارداد، مسئولیت ناشی از قانون، مسئولیت ناشی از قرارداد، مسئولیت اجباری �مسئولیتی که قَهْراً شخص را ملزم به انجام کاری ...